"فیلمهای زیادی ساخته شدند که حاکی از این ناتوانی علم بودند. انسانهایی که در جهان بدون خدا، نمیدانند که با سرکشیهای طبیعت چه کنند؟ فیلمهایی که دربارهی برخورد شهابسنگها با زمین ساخته شد، مانند فیلم «برخورد عمیق» (Deep Impact) ساخته «میمی لدر» (Mimi Leder) محصول ۱۹۹۸، نمونههای خوبی برای این مضمون است.
البته در همان سالها نیز فیلمهای زیادی با حس و حال پایان سده و هزاره ساخته میشدند که خبر از پایان جهان میدادند. فیلمهایی که سؤالشان از انسان این بود که در قبال قوای سرکش طبیعتی که به حقِ آن ظلم کردی و اکنون علیه تو سرکشی میکند، چهکار میخواهی بکنی؟
اینجا است که وحشت زیستن تنها در جهان بدون خدا را، در رفتار انسان قرن بیستم و پایان آن میبینیم. موج زیادی از فیلمهای آخرالزمانی حکایتگر همین وحشتاند و انگار جای خالی خدا را، حالا در زندگی خود حس میکرد. اما افسوس که سالهای پایانی قرن بیستم با بازگشت بشر به ایمان رقم نخورد و بهجای اعتقادات توحیدی، به سمت خرافات مدرن، متافیزیک پستمدرن و در نهایت، موجودات خیالی رفت تا جای خالی خدا را در زندگی انسان پر کنند!
"جنس جدیدی از فیلمها که باید تفصیل آن را در سینمای آخرالزمانی قرن بیستویک دنبال کرد که از دیرباز دغدغهی جریان سینمایی جهان بوده است.
سینمای آخرالزمانی به پنج زیرگروه تقسیم میشود: آخرالزمان طبیعی، آخرالزمان فناورانه یا تکنولوژیک، آخرالزمان علمی-تخیلی، آخرالزمان اسطورهای و آخرالزمان دینی.🔹🔷🔶🖋📖
🎥قسمت 1⃣🔎
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓👤پرسش
🎙🖋📚پاسخ مهدوی
👤🎥جناب حجت الاسلام کریمی پور
۵- دعای ندبه:
از جمله دعاهای ارزنده ای که در این باب روایت شده دعای ندبه است، که در کتاب زاد المعاد(۱۲۵) به حذف سند، از ششمین امامان معصوم (علیهم السلام) روایت گردیده وخواندن آن در چهار عید - جمعه وفطر وقربان وغدیر- تأکید شده است.
و در مزار بحار(۱۲۶) آن را از سید بن طاووس، از بعضی علمای ما روایت آورده، که گفت: محمد بن علی بن ابی قره گوید: دعای ندبه را از کتاب محمد بن الحسین بن سفیان بزوفری نقل نمودم ویادآور شده که این دعا برای صاحب الزمان - صلوات الله علیه - است ومستحب است که در عیدهای چهارگانه این دعا خوانده شود.
و نیز عالم اجل نوری (رحمه الله) در کتاب تحیة الزائر از مصباح الزائر(۱۲۷) سید بن طاووس ومزار محمد بن المشهدی، از محمد بن علی بن ابی قره، به نقل از کتاب بزوفری این دعا را روایت نموده است. وهمچنین نوری (رحمه الله) آن را از کتاب مزار قدیم روایت کرده وافزوده که در شب جمعه نیز - همچون عیدهای چهارگانه - خواندنش مستحب می باشد.
بنام خداوند بخشنده مهربان حمد مخصوص خداوندی است که هیچ معبود حقی جز او نیست، وحمد او را (سزا) است که پروردگار عالمیان است، ودرود خداوند بر آقای ما محمد، پیامبر او وخاندانش باد، وسلام خاصی از سوی خداوند (بر او وخاندانش باد).
خداوندا! حمد تو را است بر آنچه قضای تو در مورد اولیایت جاری شد، آنانی که برای خودت ودینت خالص کردی، آنگاه که برای ایشان فراوانی نعمت هایت را انتخاب فرمودی، نعمت هایی پایدار که نیستی واز هم گسستگی در آن ها راه نمی یابد، پس از آنکه بر آنان شرط نمودی که نسبت به درجات این دنیای پست وزرق وبرق ها وزیورهای آن زهد ورزند (واز آنها ببرند)، پس آنان این شرط را پذیرفتند ودانستی که به آن وفا خواهند کرد، پس ایشان را قبول فرمودی ومقرب درگاه خویش ساختی ویاد بلند وستایش آشکاری برایشان مقدم داشتی وفرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی وبه وحی خویش گرامیشان داشتی وبه علم خود یاریشان فرمودی وایشان را سبب هایی به سوی خویش ووسیله ای به رضوانت قرار دادی. آنگاه یکی از ایشان واو وهمراهان با ایمانش را به رحمت خویش از هلاکت نجات دادی، وبعضی از ایشان را خلیل (دوست صمیمی) برگرفتی واز تو زبانی راستین درخواست کرد، پس خواهشش را به اجابت رساندی وآن زبان راستین را بلند مرتبه قرار دادی، ویکی را از درختی (بدون واسطه) سخن گفتی وبرای او از (وجود) برادرش پشتوانه ووزیری قرار دادی، ویکی را بدون پدر متولد ساختی ودلایل روشنی به او دادی وبه روح القدس تأییدش فرمودی، واز برای هر کدام آیینی پدید آوردی وشیوه ای ارایه دادی وبرای هر یک از آنان جانشینانی اختیار کردی، که یکی پس از دیگری نگهبان آن آیین باشند ومدت معینی این مسؤولیت را به عهده گیرند، تا دین تو پایدار ماند وحجت بر بندگانت تمام گردد. وبه جهت این که حق از جایگاه خود کنار زده نشود وباطل بر اهل آن چیره نگردد وتا این که مبادا کسی (روز قیامت) بگوید: چرا فرستاده هشدار دهنده ای به سوی ما نفرستادی ونشانه راهنمایی برایمان برپای نداشتی، تا پیش از آنکه به ذلت (گمراهی) وخواری (گناه) واقع شویم، از آیات تو پیروی کنیم.
تا این که امر (دین) را به دوست وبرگزیده ات محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) سپردی، پس او همچنان که تو او را برگزیدی، آقای مخلوقات تو وعصاره برگزیدگانت وبهترین منتخبانت بود، وگرامی ترین کسانی که مورد اعتماد تو بوده اند، او را بر پیغمبرانت (از لحاظ رتبه ومقام) پیشی دادی وبه سوی هر دو گروه (انس وجن) از بندگانت برانگیختی وخاورها وباخترهای زمین را از زیر گام هایش گذراندی وبراق را برای وی مسخر ساختی واو را به آسمان بالا بردی وعلم آنچه بود وآنچه خواهد بود تا هنگام به آخر رسیدن آفرینشت را به او سپردی، سپس به وسیله هراس (افکندن در دل دشمنانش) یاری اش کردی، وجبرئیل ومیکائیل وفرشتگان نشاندارت را پیرامونش قرار دادی واو را وعده فرمودی که دینش را بر همه دین ها چیره وآشکار سازی، هر چند که مشرکین را ناخوش آید. وآن پس از این بود که جایگاه راستینی از جهت خاندانش برایش قرار دادی وبرای او وخاندانش نخستین خانه ای که برای مردم نهاده شده بود، مقرر ساختی (خانه ای که) در مکه است با برکت وهدایتگر جهانیان، در آن است نشانه های روشن مقام ابراهیم، وهر کس در آن وارد شود ایمن خواهد بود. وفرمودی: به درستی که خداوند می خواهد رجس وپلیدی را از شما اهل بیت دور سازد وشما را پاک گرداند پاک کردنی به سزا. آن گاه مزد محمد - که درود تو بر او وخاندانش باد- را مودت ایشان (اهل بیت) مقرر ساختی، پس در کتاب خویش فرمودی: بگو (ای پیغمبر!) که بر رسالت مزدی از شما نمی طلبم مگر مودت در حق نزدیکانم را وفرمودی: آنچه به عنوان مزد رسالت از شما خواستم به سود خود شما است. وفرمودی: من از شما مزدی نمی خواهم مگر این که کسی بخواهد به سوی پروردگارش راهی در پیش گیرد
پس آنان (خاندان پیغمبر) بودند راه به سوی تو ووسیله رسیدن به رضوان تو. پس چون روزگار (رسالت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم)و) دوران عمرش سپری گشت، ولی خودش علی بن ابی طالب - که درود تو بر ایشان وخاندانش باد - را هدایتگری (برای بعد از خودش) بپاداشت، چه این که او هشدار دهنده بود وهر قومی را هدایت کننده ای هست، پس در حالی که انبوه جمعیت پیش رویش بودند چنین گفت: هر کس را من مولی هستم، پس علی مولای او است، بار الها! دوست بدار هر که از او پیروی کند ودشمن بدار هر که را که با او به ستیز برخیزد وپیروزمند کن هر که را یاری اش کند وخوار گردان هر که خواری اش خواهد. وفرمود: هر کس که من پیغمبر او هستم، پس علی امیر او می باشد. وفرمود: من وعلی از یک درخت هستیم، وسایر مردم از درخت های گوناگون. واو را نسبت به خود در منزلت هارون نسبت به موسی قرار داد، پس فرمود: تو نسبت به من در منزلت ورتبه هارون هستی نسبت به موسی، مگر اینکه پیغمبری پس از من نیست. ودخترش بزرگ زنان عالمیان را به او تزویج کرد وآنچه از مسجدش برایش حلال بود، برای او حلال نمود وتمام درها را (که به مسجد باز می شد) بر بست مگر در (منزل) او را، وعلم وحکمتش را در او به ودیعت سپرد، که فرمود: من شهر علم هستم وعلی در آن شهر است، پس هر آنکه مقصدش رسیدن به شهر است وحکمت می خواهد باید که از آن در داخل شود. وبه او فرمود: تو برادر ووصی ووارث من هستی، گوشت تو، از گوشت من است وخون تو، از خون من ومسالمت با تو، مسالمت با من وجنگ با تو، جنگ با من می باشد وایمان با گوشت وخون تو آمیخته، همچنان که با گوشت وخون من آمیزش یافته است. وتو فردا (ی قیامت) بر حوض (کوثر) با من وجانشین منی وتو قرض مرا ادا می کنی ودعده هایم را تحقق می بخشی وشیعیان تو بر منبرهایی از نور، چهره هایشان سپید، پیرامون من در بهشت خواهند بود وهمسایگان من هستند. واگر تو نبودی ای علی! مؤمنین پس از من شناخته نمی شدند، پس (امیرمؤمنان علی (علیه السلام)) بعد از او (پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم)) هدایتگر از گمراهی وروشنگر از نابینایی بود وریسمان محکم الهی وراه راست او، نه کسی در نزدیکی او به پیغمبر پیش تر بود ونه احدی در دین از او سابقه دارتر ونه به هیچ یک از افتخارآفرینی هایش دست می رسید، مو به مو در جای پای حضرت رسول گام می نهاد - که درود خداوند بر آن دو وخاندانش باد - وبر اساس تأویل (با پیمان شکنان وسرکشان ومنحرفان) جنگ می کرد وملامت هیچ ملامت کننده ای در راه خداوند او را نمی گرفت، در راه خدا گردن کشان عرب را بی کس گذاشت وپهلوانان آنان را کشت وگرگانشان را به هلاکت رساند، پس در دل های آنان کینه ها سپرد از جهت غزوات بدر وخیبر وحنین وغیر این ها. پس در دشمنی اش برخاستند ودر پی زمین زدنش همداستان شدند، تا آن که پیمان شکنان ومنحرفان وسرکشان (ناکثین وقاسطین ومارقین) را به قتل رسانید. وچون دورانش سپری گشت وشقاوتمندترین افراد در پسینیان، بعد از شقی ترین پیشینیان، آن حضرت را به قتل رسانید، فرمان حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد هدایتگران پی در پی اطاعت نگردید وامت اصرار داشتند که با او دشمنی کنند وهمداستان شدند که رحم او را قطع نمایند وفرزندانشان را (از شهر ودیارشان) دور سازند، جز عده اندکی از (امت) که به جهت رعایت حق در مورد آنان وفادار ماندند، پس کشته شده هر آنکه (از فرزندان آن جناب) کشته شد، وبه اسارت درآمد هر آنکه (از ایشان) اسیر گردید، وتبعید شده هر آنکه بتعید شد، وقضا برای آنان به گونه ای جریان یافت که امید پاداش نیک برای آن هست، چه این که زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به ارث می دهد وعاقبت کار با تقواپیشگان است. وخداوند (پروردگارمان) از هرگونه نقص وآلایش منزه است ووعده خداوند حتمی است وبه هیچ وجه تخلفی در وعده الهی نیست واو است خدای عزیز حکیم. پس بر پاکیزگان از خاندان محمد وعلی - که درود خداوند بر آنان وخاندانشان باد - باید بگریند گریه کنندگان، و(در محنت ها وستم هایی که بر آنان رفته) باید که مویه کنند مویه کنندگان، وبه خاطر چنان بزرگوارانی باید که اشک ها ریخته شود، ومی بایست که فریاد برکشند فریاد زنندگان، وغوغا نمایند ضجه کنندگان، وناله سر دهند ناله کنندگان، حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجا شدند؟ نیکویی پس از نیکوی دیگر، وراستگویی پس از راستگوی دیگر؟ کجاست راه (خداوند) پس از راه دیگر؟ کجاست برگزیده بعد از برگزیده ای؟ کجایند خورشیدهای طلوع کرده؟ کجایند ماه های درخشنده؟ کجایند ستارگان تابناک؟ کجایند نشانه های دین وپایه های علم؟ (وبالاخره) کجا است آن حضرت بقیة الله که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟ کجا است آن آماده شده برای برکندن دنباله ستمگران؟ کجا است آن انتظار کشیده شده برای راست کردن کجی ها وانحراف ها؟
"کجا است آنکه برای زایل کردن ستم وتجاوز امید به او است؟ کجا است آنکه برای تجدید کردن واجبات وسنت ها ذخیره شده؟ کو آن که برای بازگرداندن آیین وشریعت برگزیده شده؟ کو آن که برای زنده کردن کتاب خدا وحدود آن، آرزو به اوست؟ کجا است آن زنده کننده نشانه های دین واهل دین؟ کجا است درهم شکننده شوکت (وعظمت پوشالی) تجاوزگران؟ کجا است خراب کننده بناهای شرک ونفاق؟ کجا است نابود کننده اهل فسق وگناه؟ کجا است درو کننده شاخه های گمراهی ودودستگی؟ کجا است فنا کننده اهل سرکشی وطغیان؟ کجا است ریشه کننده اهل لجبازی وگمراهی والحاد؟ کجا است عزت دهنده دوستان وخوار کننده دشمنان؟ کجااست وحدت دهنده کلمه بر مبنای تقوی؟ کجااست آن دری که از طریق آن به خداوند راه یافته می شود؟ کجا است آن وجه الله که اولیای خدا به سوی او روی همی آورند؟ کجااست آن سبب پیوسته میان اهل زمین وآسمان؟ کجااست صاحب روز فتح (وپیروزی حقیقی) وبرافراشاننده پرچم های هدایت؟ کجااست آن که پراکندگی صلاح وخشنودی را فراهم می آورد؟ کجااست آن طلب کننده خون پیغمبران وپیغمبرزادگان؟ کجااست آن انتقام گیرنده خون کشته شده در سرزمین کربلا؟ کجااست آن پیروزمند بر هر کسی که بر حریم او تجاوز کرده وتهمت زده؟ کجااست آن مضطر(ناچاری) که هرگاه دعا کند اجابت می شود؟ کجااست آن صدر نشین خلایق صاحب نیکی وتقوی؟