💠 رئیسجمهور مطلوب معمار انقلاب کیست؟
انتخابات سرنوشتساز ۸ تیرماه با تأیید صلاحیت شش نفر از کاندیداهای ریاستجمهوری از سوی شورای نگهبان وارد مرحله حساس خود شده است. قطعاً با شروع موسم تبلیغات شاهد وعده و وعیدهای کاندیداها خواهیم بود که بعضاً افراد را دچار سردرگمی میکند. بهترین قطبنما برای یافتن راه از بیراه، رجوع به افکار و اندیشههای امامین انقلاب است.
▪️شاخصههای رئیسجمهور مطلوب از دیدگاه امام خمینی(ره) عبارتند از:
🔹️صالح و دیندار: یک رئیسجمهور باید «صددرصد مسلمان و معتقد به احکام اسلامی و معتقد به اجرای احکام اسلام و مخالف با مکتبهای انحرافی و معتقد به جمهوری اسلامی باشد. اگر شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشد، بسیاری از مشکلات پیش نمیآید و مشکلاتی اگر باشد، رفع میشود.»
🔹️مدیریت و توانمندی در اجرای امور: ضرورت داشتن ویژگی مدیر و مدبر بودن رئیسجمهور از آن روست که رئیسجمهور عهدهدار مدیریت عالی اجرایی است و در واقع جایگاهی است که مرکز ثقل اندیشهها، طرحها و پیشنهادهاست و در حقیقت آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل، جمعبندی و تصمیمگیری برای عمل است.
🔹️اخلاص در عمل: مراد از اخلاص آن است که کارها به انگیزه الهی و برای رضای خداوند باشد. از نظر امام، کار یک مسئول باید نه فقط رضای مردم، بلکه کسب رضای خداوند باشد. «هنر مردم شهرهای مختلف کشور این است که از میان این نامزدها، بهترین افراد را از لحاظ ایمان، اخلاص، امانت، دینداری و آمادگی برای حضور در میدانهای انقلاب انتخاب کنند و به کسانی رأی دهند که نسبت به نیازهای مردم دردشناسترین و دردمندترین افراد باشند.»
🔹️جدایی از جریان نفاق: امام خمینی(ره) در اینباره میفرمایند: «همه چیز ما باید روی موازین اسلامی باشد. افرادی که تعیین میشوند، باید کسانی باشند که به درد اسلام و جمهوری اسلامی بخورند و عقیدهشان هم این باشد که اسلام خوب است، نه فقط اظهار کنند، ولی عقیده نداشته باشند، کما اینکه در اول انقلاب، خیلیها اظهار اسلام میکردند.»
🔹️سادهزیستی و دوری از اشرافیگری: یکی دیگر از اموری که همواره امام راحل مورد توجه قرار داده و احساس نگرانی و خطر کردهاند، رسوخ روحیه رفاهطلبی در مسئولان است، زیرا روحیه رفاهطلبی و راحتطلبی به صورت اصولی و محوری بر تصمیمات انسان تأثیر دارد و او را وارد صحنه دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی میکند.
🔹️حسن سابقه: در این زمینه امام عظیمالشأن میفرمایند: «مردم با بصیرت، درایت کاندیداها را شناسایی کرده و به سوابق، روحیات، خصوصیات دینی و سیاسی نامزدهای انتخابات توجه نمایند.»
🔻شورای نگهبان صلاحیت حداقلی کاندیداها را تأیید میکند؛ ولی صلاحیت حداکثری که به معنای انتخاب رئیسجمهور است، از جانب مردم به فرد منتخب اعطا میشود. به امید آنکه با عملکردن به سفارش پدر فداکار و دلسوز انقلاب اسلامی، موجب پیشرفت و موفقیت روزافزون کشور شویم.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
یکی از موضوعاتی که در روایات امام صادق(ع) به زیبایی بیان شده است، دعاهای آن حضرت درباره امام زمان(عج) است.
یکی از موضوعاتی که امام جعفر صادق (ع) در عمر پربرکت خویش به آن پرداخته است، موضوع مهدویت و ظهور است، به طوری که روایات و احادیث زیادی از آن حضرت در رابطه با مهدویت و علائم ظهور وجود دارد
ترویج روایات مهدویت در دروان زندگی امام صادق (ع)
در دوران زندگانی امام صادق (ع)، روایات مهدویت در میان شیعیان وجود داشت و مردم درباره ظهور امام عصر (عج) و مهدویت گفتگو میکردند.
«ثامر هاشم حبیب» نویسنده کتاب «غیبة الامام المهدی عند الامام الصادق علیهما السلام» است که روایات امام جعفر صادق (ع) را درباره امام زمان (عج) بیان کرده است و این کتاب با عنوان «غیبت امام مهدی(ع) از دیدگاه امام جعفرصادق(ع)» به فارسی ترجمه شده است.
امام جعفر صادق (ع) به پاسخ به پرسش منصور صيقل و حارث بن مغيره درباره ظهور امام عصر (عج) میفرماید که امام مهدی (عج) زمانی ظهور میکند که شیعیان غربال و آزمایش شوند، همچنین فردی از امام صادق (ع) درباره روش حکومت امام زمان (عج) سوال میکند و این روایات نشان میدهد که در محضر آن امام بزرگوار، پرسشها و گفتگوهایی در خصوص مهدویت و ظهور صورت میگرفته است.
تلاش امام صادق (ع) در حفظ روحیه انتظار در جامعه
روایت عجیبی در زمان امام جعفر صادق (ع) وجود دارد که شخصی به نام کرّام به آن حضرت میفرماید که من نذرکردم که تا زمان ظهور امام عصر (عج) روزه بگیرم؛ امام صادق (ع)، آن فرد را نهی نمیکند و سفارش میکند که تنها در ۴ روز حرام سال روزه نگیرد.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: «هر کس سوره بنی اسرائیل را در هر شب جمعه بخواند نمیمیرد تا انکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود»؛ این روایات نشان میدهد که آن حضرت تلاش میکردند که روحیه انتظار در جامعه و در میان مردم حفظ شود.
در زمان ظهور امام جعفر صادق (ع)، درگیریهای شدیدی بین طاغوتهای بنیعباس و بنیامیه به وجود آمد و برخی گمان میکردند که امام صادق (ع) همان امامی است که جهان را پر از عدل و داد میکند.
امام صادق (ع) در برابر این تفکرات التحادی و جریانهای انحرافی فرمودند: «من امام مهدی (عج) نیستم و اگر من زمان آن حضرت را درک کنم، همه عمرم را در راه او خدمت میکنم» و ما باید از این روایت درس بگیریم.
تشخیص امامان حق از امامان باطل با توجه به روایات امام صادق (ع)
در دوران امامت اهل بیت (ع)، جریانهای انحرافی و التقاطی زیادی در جامعه وجود داشت و امام صادق (ع)، برای مبارزه با مدعیان دروغین مهدویت، شیوههای خاصی اجرا کردند.
امام جعفر صادق (ع) با توجه به گروههای انحرافی، یکسری احادیثی دارد، از جمله امام صادق (ع) خطاب به امام موسی کاظم (ع) میفرماید که مهدی موعود (عج)، پنجمین فرزند شماست تا اگر کسی ادعای مهدی موعود داشت، مردم بدانند که ادعای او دروغ است.
کارشناس مباحث مهدویت اظهار داشت: امام صادق (ع) میفرماید: مهدی موعود در زمان ولادت از نظرها مخفی است، در حالی که هیچ یک از امامان معصوم (ع) این ویژگی را نداشتند.
خروج سفیانی و صیحه آسمانی از علائم حتمیه قبل از ظهور امام زمان (عج) است که امام صادق (ع) این موارد و موارد دیگر را بیان کردند تا مردم، امامان حق را از امامان باطل تشخیص دهند.
دعاهای توصیه شده امام صادق (ع) به مردم آخرالزمان
وی گفت: یکی از موضوعاتی که در روایات امام صادق (ع) به زیبایی بیان شده است، دعاهای آن حضرت درباره امام زمان (عج) است، امام جعفر صادق (ع) احادیث و دعاهای زیادی راجع به حضرت مهدی (عج) بیان کردند، از جمله کتاب «صحیفه مهدیه» نوشته «مجتهدی سیستانی» که مضامین زیبایی در آن وجود دارد، همچنین دعای امام صادق (ع) در روز جمعه که بعد از نماز عصر توصیه شده است.
امام صادق سلام الله علیه درزیارتی برای امام حسین سلام الله علیه بیان فرموده است، فرازهایی از امام زمان (عج) وجود دارد، از همه مهمتر امام صادق (ع)، مردم آخر الزمان را به دو دعا توصیه فرموده است.
امام صادق (ع) دعای معرفت را در دوران غیبت سفارش فرمودند تا به وسیله این دعا شناخت خدا، پیامبر و امام را طلب کنیم که محتوای دعای معرفت بدین شرح است: «اَللهُمَ عَرِفنی نَفسَکَ فَاِنَکَ اِن لَم تُعَرِفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیَک، اَللهُمَ عَرِفنی رَسُولَکَ فَاِنَکَ اِن لَم تُعَرِفنی رَسُولَکَ لَم اَعرِف حُجَتَکَ، اَللهُمَ عَرِفنی حُجَتَکَ فَاِنَکَ اِن لَم تُعَرِفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی».
همچنین امام جعفر صادق (ع) میفرماید: «بزودي با شبههای مواجه مي شويد که علم و امام براي اينکه شما را از شبهه خارج کند، نداريد و سرگردان ميشويد و از این شبهه كسی نجات پیدا نمیكند، مگر كسی كه به وسیله دعای غریق خدا را بخواند» و مضمون دعا این است: « يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ القلوب ثبت قلبی علی دینک
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃
🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 062.mp3
8.93M
ما این همــه ایم❗️
چرا او هنـــوز هم تنهاست؟؟؟
▪️من و تو اگر عزاداریم؛
باید به پا خیزیم...
دستمان به او نخواهد رسید،
مگرآنکه باهم برای آمدنش بپاخیزیم
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آقای پزشکیان برخلاف تصوری که تلاش میکند از خود نشان دهد، اصلا دارای سعهصدر برای مواجه با منتقدان نیست.
💥نمونه آن عصبانیت و خشم وی در برابر انتقاد یک شهروند از تشکیل فراکسیون ترک زبانان مجلس شورای اسلامی است.
💥حتما بهت رای میدیم😁
به نام خدا
از همه مخاطبان محترم و مومن کانال می خواهیم؛
از همین لحظه فرصت را غنیمت بشمارید
و با نیت خدمت به اسلام عزیز و انقلاب ، با تمام توان تبلیغات دکتر سعید جلیلی ، کاندیدای بسیجی و اصلح انتخابات ریاست جمهوری ، شروع نمایید.
در میان دوستان و آشنایان
در محلات مختلف حضورتان
در فضای مجازی
در محیط های دانشگاهی و حوزوی
در محل کار و کسب
در مساجد و حسینیه ها
و...
این انتخابات بسیار مهم است،
و رئیس جمهور بعدی ما رئیس جمهور محو اسرائیل است ، رئیس جمهور ایران اسلامی و جبهه مقاومت است.
با رمز یا زهرا به میدان بیایید...
هر کس به هر میزان و هر سطحی که می تواند کاندیدای اصلح دکتر جلیلی را معرفی نماید.
🗳 ستاد مجازی دکتر جلیلی | @hamiyan_jalili
🌸 تشرف حاج شيخ محمد كوفی شوشتری
🏷 قسمت اول:
🔻متقی صالح، حاج شيخ محمد كوفی شوشتری، ساكن شريعه كوفه فرمود:
▫️در سال 1315 با پدر بزرگوارم، حاج شيخ محمد طاهر به حج مشرف شديم.
عادت من اين بود كه در روز پانزدهم ذيحجة الحرام، با كاروانی كه به طياره معروف بودند رجوع میكردم، به خاطر آن كـه آنها سريع تر بر میگشتند.
تا حائل با آنها میآمدم و در آن جا از ايشان جدا میشدم و با صليب آمده، آنها مرا به نجف میرساندند، ولی در آن سال تا سماوه (از شهرهای عراق) همراه ما آمدند.
من در خدمت پدرم بودم و از جنازها (كسانی كه به نجف اشرف جنازه حمل میكنند) برای ايشان قاطری كرايه كرده بودم، تا او را به نجف اشرف برساند.
خودم هم سوار بر شتر به همراهی يك جناز، مـسـيـر را میپيمودم.
در راه نهرهای كوچك بسياری بود و شتر من به خاطر ضعف، كند حركت میكرد.
تا به نهر عاموره، كه نهری عريض بود و عبور نمودن از آن دشوار است، رسيديم.
شتر را در نهر انـداخـتـيم و جناز كمك كرد تا از آن جا عبور كرديم.
كنار نهر بلند و پر شيب بود.
پاهای شتر را با طـنـاب بستيم و او را كشيديم، اما حيوان خوابيد و ديگر حركت نكرد.
متحير ماندم و سينه ام تنگ شـد، به قبله توجه نمودم و به حضرت بقية اللّه ارواحنافداه استغاثه و توسل كردم و عرض نمودم:
🔹يا فـارس الـحـجـاز يـا ابـاصالح ادركنی افلاتعيننا حتی نعلم ان لنا اماما يرانا و يغيثنا
📃 (آيا به فرياد ما نمی رسی، تا بدانيم امامی داريم كه ما را هميشه مد نظر دارد و به فرياد ما میرسد؟)
▫️ناگاه، دو نفر را ديدم كه نزد من ايستاده اند، يكی جوان و ديگری كامل مرد بود.
به آن جوان سلام كـردم.
او جـواب داد. خيال كردم كه يكی از اهل نجف اشرف است كه اسمش محمد بن الحسين و شغلش بزازی بود.
فرمود:
🔸نه من محمد بن الحسن (ع) هستم.
▫️عرض كردم:
🔹اين شخص كيست؟
🔸فرمود: اين خضر است.
▫️و وقتی که ديد من محزونم به رويم تبسم نموده و بنای ملاطفت را گذاشت و از حال من جويا شد.
گفتم:
🔹شتر من خوابيده است و ما در اين صحرا مانده ايم، نمی دانم مرا به خانه میرساند يا نه؟
▫️ايـشان نزد شتر آمد و پايش را بر زانوهای آن گذاشت و سر خود را نزد گوشش برد.
ناگهان شتر حـركـت كـرد، به طوری كه نزديك بود از جا بپرد.
دستش را بر سر آن حيوان گذارد، حيوان آرام شـد.
بـعد روی خود را به من كرد و سه مرتبه فرمود:
🔸نترس تو را می رساند.
▫️سپس فرمود:
🔸ديگر چه میخواهی؟
▫️عرض كردم:
🔹میخواهيد كجا تشريف ببريد؟
▫️فرمود:
🔸میخواهيم به خضر برويم
(خضر مقام معروفی در شرق سماوه است).
▫️گفتم:
🔹بعد از اين شما را كجا ببينم؟
▫️فرمود:
🔸هر جا بخواهی میآيم.
▫️گفتم:
🔹خانه ام در كوفه است.
▫️فرمود:
🔸من به مسجد سهله میآيم.
▫️و در اين جا، چون به سوی آن دو نفر متوجه شدم، غايب شدند.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_زمان علیه اسلام
#مهدویت #تشرفات
🏴 منتظران ظهور 🏴
#سامری_درفیسبوک۲ #قسمت_چهاردهم🎬: احمد همبوشی در رختخوابش غلتی زد که با باز شدن در اتاق چشمانش را ن
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_پانزدهم🎬:
چند روز از رسوایی که مشتت برای همبوشی به بار آورده بود می گذشت، احمد همبوشی چندین پیام برای حیدرمشتت ارسال کرد که حیدر هیچ کدام از پیام ها را باز نکرده بود.
چند بار شماره تلفنی را که از او داشت گرفت اما باز هم پاسخگو نبود.
همبوشی مانند مرغ سر کنده بی هدف طول و عرض مکتب را می پیمود و نمی دانست چه کند، این چند روزه خورد و خوراک درستی نداشت و تا تکلیف این قضیه معلوم نمیشد، آرام نمی گرفت، پس به طرف مانیتور رفت و برای چندمین بار به مایکل پیام داد: من چکار باید بکنم؟! حیدر مشتت را گیر نمی آورم؟!
در همین حین چراغ اکانت حیدر روشن شد و پیامی به این مضمون برایش آمد: حالا دیدی با من دربیافتی دودمانت را چطور به باد میدم!
همبوشی با خواندن پیام دندانی بهم سایید و همانطور که مشت گره کرده اش را روی زانو می زد گفت: مرتیکه حروم لقمه، حالا با من که هیچ با موساد درمیافتی؟! اما به توصیهٔ مایکل می بایست بر خشم خود غلبه کند و با سیاست حیدر مشتت را به سمت خود بکشاند و الان موقع شاخ و شانه کشیدن نبود، باید به هر طریق ممکن حیدر را به مکتب می کشاند و صدایش را خفه می کرد پس با سیاست دستانش روی کیبرد به حرکت درآمد و چنین نوشت:
سلام برادر! واقعا از تو توقع نداشتم، شاید من می خواستم تو را امتحان کنم و ببینم تا چه اندازه من و مکتب برایت اهمیت داریم! و تو چه خوب از این امتحان بیرون آمدی، الان راست و حقیقت برایت میگم که هر چه گفتم فقط فقط برای امتحان تو بود وگرنه احمدالحسن کسی نیست که دوست و برادر خودش را به خاطر پول ومادیات از خود براند.
فردا هر کجا که هستی خودت را به مکتب برسان تا در همه موارد به توافق برسیم ما باید با کمک هم کارهای بزرگی انجام دهیم، کارهایی که من به تنهایی از پس آن بر نمی آیم
احمد همبوشی متن را نوشت و دکمه ارسال را زد و در همین حین پیامی از مایکل آمد.
مایکل نوشته بود: تنها کاری تونستیم بکنیم مسدود کردن حساب های مجازی حیدر مشتت بود اما جلوی انتشار خزعبلاتی که گفته و داره دست به دست میشه را نمی تونیم بگیریم، فقط تا هنوز کار بیخ پیدا نکرده حیدرمشتت را پیدا کن و بکشان سمت خودت...
همبوشی می خواست جواب مایکل را بدهد که پیامی از حیدر مشتت آمد: باشه فردا میام مکتب اما وای به حالت اگر قصد گول زدنم را داشته باشی یا بخوای دوباره همه چیز را به نفع خودت تمام کنی
همبوشی با خواندن این پیام، لبخندی زد و زیر لب گفت: بی صبرانه منتظرتم و بعد پیامی برای مایکل فرستاد:
فردا قرار است حیدر با پای خودش به مکتب بیاید.
مایکل نوشت: خیلی خوب، پس طبق قرارمان عمل کن...
همبوشی لبخندی مرموزانه زد و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد، دستانش را از هم باز کرد و به سقف خیره شد...
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞
@montazeraan_zohorr
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_شانزدهم🎬:
همبوشی مثل همیشه داخل مکتبی که راه انداخته بود پشت مانیتور نشسته بود و حالا در قالب نائب و جانشین امام زمان از طریق فضاهای مجازی که عمدتا همه از اسرائیل کنترل میشد، پیام و رسالت خود را به اقصی نقاط زمین میرساند.
متاسفانه بیانیه هایی که حیدر مشتت داده بود وقفه در کارش انداخته بود و عده ای به او مشکوک شده بودند و گویا تا از فرزند امام زمان معجزه نمی دیدند دست بردار نبودند.
همبوشی باید ترفند می زد که می توانست باران سوالات پر از شبهه و شک کسانی که کمی به سمت او گشته بودند را جواب دهد، پس باید درست فکر می کرد و بادقت جواب میداد.
همبوشی سوال یکی از مخاطبین را خواند و زیر لب زمزمه کرد: خدا لعنتت کند حیدر مشتت که این آتش را به جان من انداختی و در همین حین صدای تقه ای که به در خورد به گوش رسید و پشت سرش صدای حیدر مشتت بلند شد.
حیدر داخل شد و همبوشی از پشت میز بلند شد و همانطور که دستهایش را از هم باز کرده بود گفت: به به! سلام بر تنها یار و مددکار احمدالحسن، درود بر یمانی ظهور، خوش آمدی حیدر جان...
حیدر مشتت که این مهربانی کذایی مشکوکش کرده بود چشم هایش را ریز کرد و گفت: ببینم چه نقشه ای توی کله ات هست که داری اینجور وانمود می کنی که اصلا از دست من ناراحت نیستی و طوری برخورد می کنی که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده...
همبوشی صندلی روبه روی میز را به او تعارف کرد و خودش روی صندلی پشت میز نشست و قهقه ای زد و گفت: مگر اتفاقی افتاده که من از تو دلگیر باشم؟! یه برادر سوتفاهم براش پیش اومده و الانم رفع سوتفاهم میشه.
حیدر نفس بلندی کشیدی و گفت: یعنی باور کنم اونهمه بیانیه ای که من دادم را نخوندی و اصلا هم مؤثر نبوده و طرفدارات ریزش نکردن که اینطور بی خیال حرف میزنی؟!
همبوشی از بغل مانیتور خودش را جلو کشید و سرش را نزدیک آورد و گفت: مثل اینکه یادت رفته این فضاهای مجازی از کجا نشأت میگیره و کنترل میشه و سلطان شبکه های اینترنتی و رسانه کل دنیا کی هست؟! و بعد صدایش را بالاتر برد و گفت: اون کسی که این فضا را تحت اختیار من گذاشت که برای اهدافش تلاش کنم، همون هم میتونی یه حمله کوچک را در نطفه خفه کنه و بیانیه ها را پاک کنه به طوریکه انگار اصلا از اول هم وجود نداشتن...
حیدر دستش را مشت کرد و گفت: این اول کاره اگر بخوای با من کنار نیای یک گروه را اجیر کردم که توی تمام شهرهای عراق بلندگو گردانی کنند و پته ات را بریزن روی آب و کار به جایی برسه که بیان دستگیرت کنند و تو هم به زندان بندازن...
همبوشی از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت گفت: ببین رفیق، نیومدی اینجا بجنگی، اومدی توافق کنیم حالا بزار یه قهوه بیارم بخوریم بعد میریم سر اصل مطلب که نه تو ناراضی باشی و نه من...
مشتت سری تکان داد و همبوشی بعد از لحظاتی با سینی که دو فنجان قهوه داخلش دیده میشد برگشت، سینی را روی میز گذاشت و پشت سر حیدر مشتت ایستاد و با دو دستش شانه های او را در دست گرفت و با لحنی مهربان گفت: ما همکار همیم و از آن گذشته با هم برادریم، برادر با بردار که نمی جنگه و با زدن این حرف، سرنگی را که در دست داشت داخل گردن حیدر فرو کرد و مایع داخلش را به مشتت بینوا تزریق کرد، رعشه ای بر جان حیدر مشتت افتاد و بعد از چند دقیقه روی زمین سرنگون شد.
همبوشی با شتاب بیرون رفت و بعد از لحظاتی با دو مرد برگشت و رو به آنها گفت: اینو با احتیاط بکشونین ببرین داخل ماشینش بزارین،نباید کسی شما را ببیند
ماشین را ببرین توی جاده خارج شهر، یه جایی وسط جاده رهاش کنید، حواستون باشه حیدر را بزارین پشت رول اینجوری هرکس ببینه فکر میکنه در حین رانندگی طوریش شده و پزشکی قانونی هم سکته قلبی را عامل مرگ اعلام میکنه...
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
@montazeraan_zohorr
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_هفدهم🎬:
خبر مرگ خاموش حیدر مشتت مانند توپ در بین مریدهای او و احمد همبوشی صدا کرد، علت مرگ او را سکته قلبی عنوان کردند و این شد بهانه ای برای خود نمایی احمدبصری...
خیلی از مریدهای احمد بصری که با بیانیه های حیدر مشتت ریزش کرده بودند و مشتت را به عنوان مراد خود برگزیده بودند با پیام های مختلف به احمد همبوشی بیزاری و برائت خودشون را اعلام می کردند.
همبوشی همانطور که خیره به پیام ها و صفحه مانیتور بود ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد، فکری که می توانست تمام معادلات را به نفع او تمام کند، پس لبخند موزیانه ای زد و دستانش روی کیبور به کار افتاد و بیانیه مهمی را شروع به تایپ کرد، در این بیانیه بعد از حمد و سپاس خدا
خود را به صورت توأمان وصی امام(علیه السلام) و یمانی موعود معرفی کرده و گفت:
«وأمری أبین من الشمس فی رابعه النهار و إنی أول المهدیین و الیمانی الموعود». امر من روشن تر از خورشید در وسط روز است و من اولین مهدی و همان یمانی موعود هستم، من امام سیزدهم شیعیانم و پس از من یازده مهدی دیگر خواهد آمد
و بعد از مشروح پیام بالا در پایین نوشت، حیدرمشتت از مکتب ما برید و با اینکه حقانیت ما به او ثابت شده بود اما باز هم شک آورد و شما خود با چشمان خویش دیدید که خداوند چه بلایی بر سر او آورد و در حقانیت احمدالحسن این معجزه ای آشکار است که مخالفینش در دم به درک اسفل السافلین می پیوندند و از نعمت زندگی محروم می شوند.
احمد همبوشی، مرگ حیدر مشتت را علم تبلیغش کرد تا مخالفینش به معجزات مکتب او پی ببرند.
اما غافل از این بود که مردم در ذهنشان شک ایجاد شده بود و باید به سوالات ذهنی مردم پاسخ داده میشد، سوالاتی که نه از طریق خواب های احمد همبوشی و نه استخاره هایی که رواج داده بود، پاسخ داده نمیشد.
انگار با مرگ حیدر مشتت دوران جدیدی در مکتب احمدالحسن شکل گرفته بود.
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
@montazeraan_zohorr
Part26_مجمع الفضائل ج2.mp3
6.6M
🌅🖋📗مجمع الفضائل
🔷🔹🔷قسمت ⏰۲۶
@montazeraan_zohorr