eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
311 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
584.4K
فوری ومهم❗️ پیام یکی از رزمندگان درلبنان دوستان دعاکنید برای بچه های مقاومت😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه و مناجات با امام زمان.mp3
10.92M
زمزمه و مناجات امام زمان جدید مهدی جان😭😭 میانِ غم ودرد وافغان اسیرم مهدی جان (آقابدون شماخیلی سخت میگذره) زِراهت دوچشمان خودبرنگیرم مهدی جان دریغا اگر تو نیایی، بمیرم مهدی جان مهدی جان مهدی جان (آقا دلم براتون خیلی تنگ شده) عزیزم نمیدانم اکنون شما در کجایی عزیزم مدینه و مشهد وَ یا کربلایی عزیزم به دیدار کعبه وَ یا سامرایی عزیزم عزیزم عزیزم آقاجان واویلا اگرتو بیاییّ ومن را نخواهی واویلا شوم بین مردم مثه روسیاهی واویلا که من رو سیَه باشم و در تباهی واویلا واویلا واویلا آقاجان باباجان به حال منِ زار و بیچاره بنگر باباجان به کویم گذرکن بحقّ پیمبر باباجان بحقّ علیّ و به زهرای اطهر باباجان باباجان باباجان شاعر: رضا جعفری نغمه سرایی و مداح: ذبیح الله ابراهیمی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 117.mp3
11.44M
👈 انگشت گرفته به سمت نور! معلّم است آخر ... معلّمی که زیر حکمش را خُدا، امضاء کرده است! زیر سایه اش هستی یا نه؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلدادگی ۵۱ 🎬: سهراب مانند روحی که گویی اختیار حرکاتش به دست خودش نبود ، با آرامی جلو‌رفت و جلو رفت. خیره به چهره ای زیبا که به جرآت می توانست قسم بخورد که در عمرش هرگز چنین فرشته ی زیبارویی ندیده ، بود. در یک قدمی او و نزدیک ضریح مطهر زانو زد و آرام گفت : س...سلام فرنگیس با شنیدن صدای ناگهانی یک مرد غریبه ،آنهم در حالی که به او‌ گفته شده بود ، هیچ کس در این مکان مطهر نیست ، با خشم روبنده اش را پایین انداخت و سرش را بالا گرفت و با تحکم گفت : شما به چه جرأتی... و تا نگاهش به صورت آشنای سهراب افتاد ، انگار حرف در دهانش خشکید...در حالیکه سراسر وجودش را هیجانی شدید ،فرا گرفته بود ،با دست پاچگی ،قرآن را به طرف سهراب داد و گفت : س...سلام ، شما قرآن خواندن می دانید؟ می شود برایم چند آیه از قرآن بخوانید؟ فرنگیس اصلا نمی دانست چه می کند و چه می گوید و دلیل این خواسته اش چه بود؟ آنهم از جوانی که تنها هفت روز پیش در میدان مسابقه دیده بودش و هیچ‌ شناخت دیگری از او نداشت و فقط میدانست نامش سهراب است و از سیستان آمده و نمی توانست که انکار کند، این جوان دل او را ربوده بود. سهراب مبهوت از حرکت این دخترک زیبا و دستپاچه تر از او ، نگاهش را از چشمهای فرنگیس که از زیر روبنده پیدا بود ، گرفت و به زمین دوخت و همانطور که قرآن را از دست دخترک می گرفت به آرامی گفت : آری تلاوت قران را می دانم ، نگاهش از زمین به قرآن کشیده شد و همانطور که این کتاب الهی را لمس می کرد ، متوجه شد قرآن نفیس و گرانبهایی باید باشد ، اما سهراب اینقدر گیج احساسات درونی اش بود که متوجه نشد ، کتاب پیش رویش ،همان است که او بعد از گذشت چندین سال ، برای بدست آوردنش راهی خراسان شده ، اگر او به هوش بود و صفحه ی اول قرآن را می‌گشود ، حتما نام خود را آخرین نفر شجرنامه ای که در این صفحه قرآن نوشته شده بود ، می دید‌.... سهراب که سعی می کرد وانمود کند ،حالت عادی دارد ، قرآن را در دست گرفت ، بسم اللهی زیر لب گفت و کلام خدا را باز کرد..... دارد‌.. 📝 به قلم : ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦