AudioCutter_27-90.09.07(2).mp3
2.28M
#ابد
♨️ از صحنه ی فحشا دوری کند ...
♨️ خشم و غضب شعبه ای از جهنم
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بسیج_مداحان
📹 چرا دشمن به مداحی لری در محضر رهبری واکنش نشان داد...!!؟
🔻مداحی مهدی ترکاشوند با گویش لری و پیام حماسی «زمین بیاسرائیل»، دشمنان را به واکنش واداشت.
🌹 منتظران ظهور 🌹
🌸🌸🌸🌸🌸 💖ژنرالهای جنگ اقتصادی 💖 #بر_اساس_واقعیت قسمت چهاردهم شاید بخاطر این بود که درِ، ورودی زندگی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت پانزدهم
ببین نرگس، اولا که کلمه ها قدرت عجیبی دارن! اینقدری که خدا معجزه ی آخرین پیامبرش رو کتاب گذاشت! معجزه هم میدونی یعنی چی که!
کلام خدا که کلا نور و راهگشاست...
اما هر کلمه ی ما آدما هم می تونه یه انسان رو به زندگی برگردونه یا از زندگی نا امید کنه!
نباید دست کمش گرفت !
این ویژگی و قدرتی که خود خدا برای ما قرار داده تا ازش درست استفاده کنیم مثل همه ی نعمت هایی که داده!
حالا نوع استفاده کردنش دیگه بستگی به ما داره این از این...
دوما اینکه: اگر فکر می کنی حرفهات غیر واقعیه! که بعیده ! و معمولا این خودمونیم که با کارهامون غیر واقعیش می کنيم، ولی با این حال حتی اگر اینجوریم باشه که تو می گی، آقامون علی (ع) جوابت رو اساسی دادن و به امثال ما میگن اگر صبر نداری، خودت رو به صبوری بزن!
میدونی یعنی چی؟
جوابش رو خودشون در جای دیگه دادن که گفتن: کمتر فردی هست که خودش را شبیه گروهی کند و از آنها نشود! گرفتی مطلب رو...
حالا نرگس جان، تو خودت رو راضی نشون بده، مردت رو قوی نشون بده، اقتدارش رو تامین بکن، بعد اگه چیزی می خواستی نشد بیا طلبکار من شو...!
بعد هم با تاکید گفت: ولی دو تا نکته رو حواست باشه اولا که: ممکنه و خیلی طبیعیه بعد از چند وقت اینطوری صحبت کنی، بعضی آقایون تعجب کنن و بگن چی شدددده!
آفتاب از کدوم ور در اومده!
که البته باید بهشون حق داد دیگه، چون احتمالا اینقدر حرفی نزدیم یا حتی بد حرف زدیم که براشون این رفتار عجیب باشه!
فقط دقت کن اگر این اتفاق افتاد ناراحت نشی پیش خودت بگی بیا خوبی کن پرو میشن!
اصلا نباید واکنش منفی نشون بدی که هیچ، حتی همراهیش هم باید بکنی حالا یا به شوخی یا دوباره اقتدار دادن و از این مدل حرفها که بععععله آقا دیگه از این به بعد اینجوریاست...
البته تناسب کلام با شخصیت هر فرد خیلی مهمه ها!
یعنی از جملاتی استفاده کنی که اون طرف خوشش میاد نه اینکه بیشتر حالت مصنوعی داشته باشه! یا متناسب با روحیه اون فرد نباشه!
به همون اندازه تناسب حرف با حالت چهره هم اهمیت داره!
مثلا چهره ی اخمو و ترش رو حالا هرچی اقتدار هم بده اوضاع بدتر میشه، بهتر نمیشه!
دقیق بگم هر کسی باید با شوهرش به سبک خودش حرف بزنه که اون تامین دهی اقتدار رو بهش برسونه...
و نکته ی آخر که خیلی خیلی مهمه!!!!
حرف دقیق و عمیقیه که باید با آب طلا نوشتش، اونم اینکه: هرکه نهایت تلاش خودش را برای رسیدن به هدف به کار گیرد، به تمام خواسته هایش می رسد.
یعنی تو انجامش بده اثرش رو مطمئن باش می بینی...
شاید نه فوری و سریع ولی قطعا و حتما می بینی...
حرفهاش منطقی بود مثل یه کلاس درس یا یه مادر دلسوز که می خواست از هیچ کمکی دریغ نکنه، ولی... ولی... یه حس بی منطقی توی وجود من باهاش مقابله می کرد شاید باید می جنگیدم اون هم با خودم....
بعد از خداحافظی از لیلا خیلی زودتر از همیشه
به خونه رسیدم محمد هم خونه بود و نپرسید چرا زودتر اومدم، احتمالا منتظر متلک ها و طعنه های من بود!
ولی من چیزی نگفتم ذهنم حسابی درگیر حرفهای لیلا بود...
با همون حال خرابم کارهای خونه رو به سختی انجام دادم و بعدش کمی استراحت کردم منتظر یه موقعیت بودم که بتونم کاری که لیلا گفت رو انجام بدم، ولی به قول یکی از دوستام، اگه منتظر موقعیت بشینی تا چیزی میخوای پیش بیاد هیچ وقت سراغت نمیاد بلکه، باید موقعیتش رو بوجود بیاری...
شاید گفتن چند تا جمله ی ساده بیشتر نبود ولی اینقدر برام سنگین و سخت به نظرم می رسید که انگار میخواستم کوه جا به جا کنه...
🍁نویسنده:سیده زهرا بهادر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت شانزدهم
اما چاره ای نبود باید انجامش میدادم... در واقع می خواستم که انجامش بدم ... می خواستم که زندگیم تغییر کنه و از این وضعیت بیاد بیرون ...
میدونستم تنها راه حلش همون حرفی بود که لیلا بهم گفت...
پس برای رسیدن به خواستم باید تلاش میکردم و انجامش میدادم هر چقدر هم که برام سخت باشه... زیر لب به خودم غر میزنم: اَه که چقدر بدم میاد از گفتن کلمات کلیشه ای !
اَه... اَه.. اَه..!
ولی چاره ای نیست!
محمد مشغول گوشیش بود...
شروع کردم به حرف زدن...
که امروز سر کار حالم بد شد و ....
تا رسیدم به اینکه، تو هستی خیالم راحته خداروشکر...
از حالت چهره ی محمد معلوم بود حسابی جا خورده و بیچاره انگار اصلا انتظار نداشت من چنین حرفی بزنم!
برق خاصی توی چشماش درخشید ولی خیلی به روی خودش نیاورد...!
توی دلم میگم: آدم غُد، مغرور!
اما یکدفعه یاد اولین باری که بهش گفتم بی عرضه افتادم...
همین قدر جا خورد و انتظار نداشت و بی توقع شد!
اینبار به خودم گفتم: نرگس ببین چکار کردی که با یه جمله ساده شوهرت اینقدر تعجب کرده !
ولی من فکر میکردم این فقط یه جمله ساده اس در صورتی توش کلی حرف داشت و انرژی و انگیزه!
عجیبتر از تعجب محمد، برام این بود که خیلی ریلکس بهم گفت: خوب دو_سه روز استراحت کن نگرانم نباش یه کم به فکر خودت باش...!
شاید شدت تعجب من بیشتر از محمد بود!
آخه نزدیگ چهار_ پنج سال بود که اینجوری محمد باهام حرف نزده بوده...
از اون وقتی که من باهاش اینجوری حرف نزده بودم متاسفانه!
یاد حرف لیلا افتادم کلمه ها قدرت عجیبی دارن اگه اینطور نبود، خدا معجزه ی آخرین پیامبرش رو کتاب نمی گذاشت!
حقیقتا هنوز باورم نمیشد و خیلی امیدی نداشتم این مسیر، شروع تازه ای به زندگی از پا افتاده ی، من بده !
ولی خودم رو دلخوش به همین چند تا جمله کردم و نا امید نشدم...
توی این دو _ سه روز رفتار محمد خیلی بهتر شده بود مثلا وقتی خونه می رسید احوالم رو می پرسید البته شاید اینجور مثالها برای شما خنده دار باشه ولی برای من که زندگیم شبیه یه جسم مرده ی بی روح بود طبیعتا نه!
جالب این بود توی همین مدت که به جز همین چند کلام محبت آمیز، شاید بهتر بگم اقتدار آمیز بیشتر بینمون رد و بدل نشد، ولی بحثی هم نکردیم!
جالبتر اینکه یه کوچلو نتیجه این رفتارم رو دیده بودم و حس خوبی بهم داده بود، اما نمیدونم چرا یه چیزی توی وجودم مانع میشد اینکار رو ادامه بدم! واقعا برام سوال بود آخه ادم عاقل! چرا، چی باعث این مقاومت میشه؟!
این سوال گوشه ی ذهنم بود تا دوباره لیلا رو دیدم ...
قبل از اینکه جواب سوالم رو بپرسم اتوماتیک خودش بین حرفهاش جواب رو بهم داد!
وقتی ماجرای این دو _ سه روز رو براش تعریف کردم، نیمچه لبخندی زد و گفت: یه خاطره دارم همیشه آویزه ی گوشمه مثل یه گوشواره!
البته از اونایی که گرم سنگینن لاله ی گوش رو پاره می کنن ولی خانما بی خیالش نمی شن، این از اون مدل خاطره های گرم سنگینه!
خندیدم و گفتم: گرم سنگین دوست دارم بگو برام...
گفت: یه بار بابام که دقیقا قبلش با مامانم سر یه مسئله ای بحثشون شده بود، اومد نشست کنارم و شروع کرد نصحیت کردن من! عملا داشت حرف دلش رو به من میزد که از دست مادرم ناراحت شده بود گفت:....
🍁نویسنده: سیده زهرا بهادر
🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت هفدهم
گفت: بابا جون، مردها خیلی ساده ان باور کن!
خیلی راحت میشه دلشون رو بدست آورد!
من که یه مَردَم بهت می گم دخترم این رو آویزه ی گوشت کن، فقط با چهار تا کلمه حرف درست و عزت دادن مطیع میشن!
بابا حواست به شوهرت باشه یه وقتیم از یه جیزی خوشت نیومد صاف نرو تو سینه اش!
نگو تو همیشه اینجوری میکنی!
نگو همیشه اینجوری میخری!
حالا گیرم یه مشکلی هم داشت، یه اخلاق بدیم داشت اما تو کل زندگیت رو با همون یه مشکل جمع نبند!
نرم نرم که بگی، چهار تا خوبیش رو هم اولش بگی بعد آروم و بی جنگ و جدل توضیح بدی که چی باب دلته قبول میکنه!
من این جنس رو میشناسم و میدونم راهش چیه!
حسرت خاصی اومد توی صدای لیلا و گفت: منم چشمکی به بابام زدم و گفتم: آخ که چقدر شما هوای مسعود رو دارید، خدا رحمت کنه همسرم رو میگم....
بابا هم زد به شونم و گفت: بابا من دقیقا هوای تورو دارم که میگم ! تازه قبول می کنه که هیچ! کار رو حتی اون طوری که زنش دل میخواد انجام میده...
من خیره به نرگس بودم و همینجور که داشتم به حرفهاش با خودم فکر میکردم، لیلا نفس عمیقی کشید و ادامه داد: نرگس من خوب درک میکردم حرفهای بابام چی میخواد بهم برسونه! میدونستم بابام چی میگفت و با زبون بی زبونی چه نکته ی مهم و کلیدی رو بهم یاد آوری میکرد...
لیلا به اینجا که رسید یه دفعه مردمک چشمهاش گشاد شد و ادامه داد: البته منم که خانم ها رو میشناختم ، در کمال احترام زدم به پرو بازی و با شیطنت به بابام گفتم: بابا منم یه جیزی بگم!
باور کن ما خانم ها هم با چهار تا کلمه حرف مطیع میشیم! حتی زودتر از شما...
خوب می شناسید مارو...
خرجش رو هم پیامبر گفته محبته دیگه!
اونوقت همه چی حله!
بابام خندید و سری تکون داد به من هیچی نگفت، ولی ده دقیقه ی بعد با مامانم داشتن گل می گفتن و می شنفتن!
لیلا لحظه ای مکث کرد و بعد نگاهش متمرکز چشمهام شد و گفت:نرگس! من یه چیزی رو خوب فهمیدم و جای جای زندگیم دیدم اینکه:حرف خیلی اثر داره!
ولی... ولی...مهم اینه درست بکار بره!
مثلا برای مرد تامین اقتدار بده!
برای زن تامین عاطفه!
باور کن اینجوری نود درصد مشکلات حله!
به ما از بچگی گفتن ازدواج یعنی عشق و عاشقی! بعد اخم هاش رو کشید توی هم و با شدت و لحن غلیظ ادامه داد: در صورتی که اشتباه گفتن! غلط گفتن!
دیدم خیلی جدی شده گفتم: نزنیمون لیلا!!!
باشه غلط کردن، اصلا شکر خوردن!
زد زیر خنده و گفت: آخه ببین ازدواج یه جاده ی دو طرفه است! منطقی باشیم حداقل...
آقا محبت بده ، اقتدار می گیره!
خانم اقتدار بده، محبت می گیره!
یعنی همه چی بستگی به خودمون داره گرفتی مطلب رو! به جز موارد استثنا که فعلا کاری باهاشون نداریم.
لپ هام رو باد کردم و با شدت خالی و گفتم: اخه لیلا من خوشم نمیاد از کلمات کلیشه ای استفاده کنم یه جوریه!
گفتم خوب از کلیشه بیارشون بیرون!
به زبون خودت بگو اینکه چقدر میوه های خوبی خریدی دست درد نکنه این سخته!!!
اینکه همیشه به فکر ما هستی تو هر شرایطی خدا حفظت کنه این سخته!!!!
تازه یه وقتایی مخاطبت اون نباشه اما جلوی خودش باشه و یا جلوی مادرش یا مادرت یا بچه هات این حرفها رو بزن اینکه باباتون به فکر ماست، سخت کار می کنه تا ما توی سختی نباشیم باید قدرش رو بدونیم این کلیشه ایه!!!!
بعد هم با تاکید گفت: حالا صرف چهار بار اینجوری حرف زدن هم توقع نداشته باشی که دیگه همه چی یکدفعه گلستان بشه!
آدم ها متفاوتند! مثل غذا ها بعضی ها زود پزن بعضیا دیر پزند ولی مهم اینه یه آشپز بتونه با صبر و ادویه های کاریش خوشمزه اش کنه...
این یه مسیره که اگر خوب بلد باشی به گلستان می رسی و اگه هم نه که ...!
پریدم وسط حرفش و گفتم لیلا: آره حرفهات قبول!
ولی من فکر می کنم که....
🍁نویسنده:سیده زهرا بهادر
🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت هجدهم
لیلا من فکر می کنم که اقتدار دادن
به مرد ، مرد رو جسور و پرو میکنه!
نمیدونم شاید، مثلا باعث میشه زن تو سری خور بشه، مرد بهش مسلط بشه، دست زن بسته شه...
شاید بخاطر همینه این مقاومت توی وجودمه!
لیلا ابرو هاشو داد بالا و سری تکون داد و گفت: حق داری اینجوری فکر کنی...
متعجب نگاهش کردم و گفتم: یعنی درست میگم!
دستش رو برد بالا و گفت: من نگفتم درست می گی!
نچ درست نمی گی!
اما این طرز فکر خیلی عادی و طبیعیه، آخه از بچگی تا الان یا به ما یاد ندادن یا ندیدیم یا خیلی خیلی کم دیدیم معنی اقتدار دادن درست یعنی چی...
اصل قضیه دقیقا بر عکس چیزیه که گفتی، یعنی وقتی درست اقتدار بدی اتفاقا همه چی میشه گل و بلبل...
مرد میشه تکیه گاه قوی...
میشه همونی که زن بهش نیاز داره ...
این چیزیه که خدا تو وجود مردها قرار داده که دوست دارن مقتدر_باشن.
حالا نکته اش کجاس نرگس خانم اونجا که آقا_امیرالمؤمنین(ع) به آقایون میگن:《اگه زن، تو را صاحب اقتدار ببینه بهتر از اونه که تو رو در حال شکستگی و ضعف ببینه...
این نکته رو البته آقایون باید بدونن، اما چیزی که باعث میشه مثل یه خوره، تو رو وادار کنه به مقاومت در مقابل این اقتدار دادن میدونی چیه؟ و بعد از یه مکث کوتاه، چشمهاش رو ریز کرد و گفت: اینه که کتاب نمیخونی!!!!
چشمام چهار تا شد گفتم: آخه چه ربطی داره لیلا خانم!
ضمنا من یه زمانی برا خودم یه اهل کتابی بودم که نپرس... اما الان وقت نمی کنم، حتی نفس بکشم از بس تمام بار زندگی رو دوشمه!
بعد می گی مشکل اینه کتاب نمی خونم عجبا!!!
لیلا دستم رو گرفت و گفت: خوووووب حالا نگفتم آه و ناله کنی!
ان شاءالله کم کم فرصتش رو پیدا می کنی ...
میخواستم این رو بهت بگم که توی یه کتاب کاربردی و جالب خوندم شاید علت مقاومت کردنت اینه که، ما (منظورم چه خانم ها چه آقایونه) نمیدونیم اقتدار دو تا معنی داره یکی صحیح و یکی غلط !
اول معنی غلطش رو بگم:
مرد یا یا هر کسی بخواد حرفش به کرسی بنشینه؛ حالا با داد زدن؛ با ایجاد ترس، بقیه رو مطیع خودش کردن؛ زور بازو و صدای بلند به رخ دیگران کشیدن و از این مدل کارای اینجوری...
سر تاکییدی و تاییدی تکون دادم و گفتم:
آفرین اره دقیقا همینه !
اصلا بذار من ساده تر بگم...
بعضی مردا فکر میکنن اگه زن و بچه شون از اونا حساب ببرن و بترسن و سریع دستوراتشون رو اجرا کنن، اون وقته که به اقتدار رسیدن!
لیلا لبخندی زد و گفت: خوب این از تفکر اشتباه!
اما حالا بر اساس معنی صحیح که منظور من هم همینه، مردی مقتدره که برای خونواده ش یه سایبون و تکیه گاه باشه، خودش آفتاب بخوره و نذاره آفتاب رو خونواده ش بیفته.
یعنی پرقدرت، باجرأت و مستقل باشه. حضورش به خونواده ش آرامش بده و اونا با وجود اون هیچ ترس و اضطرابی به خودش راه ندن. گرفتی مطلب رو؟!
و... و... و...زن این توانایی رو داره بتونه این کار رو انجام بده، یعنی تو می تونی این کار رو انجام بدی...با حرص گفتم: ای خواهررررر ما که آفتاب سوخته ایم!
والا دیگه کاری نمونده که توی این زندگی برای محمد نکرده باشم!
تا جایی که خودم هم همراهش شدم... قدم به قدم... حتی با درد جسمی... شبها که دراز می کشیدم می مُردم و زنده میشدم از دست درد و گردن درد و هزار تا درد که هر چی بود دردش از سختی ها و فشارهای زندگیم بیشتر اگر نبود کمتر هم نبود!
اینقدر پیچ و مهره بستم ...
ولش کن لیلا جان نگم برات که درد گفتن نداره!
اگر هدف مقدسم نبود شاید خیلی وقت پیش قید این زندگی رو زده بودم...
خیر سرم میخواستم یه سرباز توی این میدون جنگ اقتصادی باشم ولی نابود شدم که هیچ ...
🍁نویسنده:سیده زهرا بهادر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت نوزدهم
اینم از وضع الانم!!!
لیلا مردمک چشمش رو به سمت بالا داد و با کمی اینور، اونور کردنشون گفت: خوب اینکه الان اینه وضعیتت، در واقع چه جوری بگم.... چه جوری بگم بهت برخورد نخورده.... آهان.... راحت می گم! بعد با یه خنده ی با مزه ای ادامه داد: این وضعیت دقیقا تقصیر خودِخودته!
اشتباهت هم، از اونجایی بود که اسم کار اشتباهت رو گذاشتی همراهی کردن!
بعد نگاهش رو مستقیم چشم های من که، واقعا ناراحت و متعجب شده بودم، هدف قرار داد و با یه نمه لحن مهربون گفت: خوب دختر خوب، ما باید بدونیم کجا باید چکار کنیم تا اشتباهاً، اشتباهی که، فکر می کنیم درسته رو انجام ندیم! که چنین نشود که خودت بهتر می بینی؟!
گردنم رو کج کردم و کمی اخم هام رو هم کشیدم توی هم و گفتم: خدا رحمت کنه بنده خدا آقا مسعود رو! یعنی تو،توی زندگی هیچ کجا همراهیش نکردی؟!
لیلا که انگار انتظار چنین حرفی رو نداشت، به چند کلمه ساده اکتفا کرد و گفت: نچ! به این شکل که تو منظورته نه!
منم نامردی نکردم و گفتم: ببین این همه چیز، میز ، به من گفتی ناراحت نشی، میدونم با جنبه ای، ولی شوهرت احتمالا از دست تو خودکشی نکرده اسطوره زندگی!!
یه کم لبش رو گزید و زیر چشمی نگاهی بهم کرد و دستش رو زد به شونم و در حالی که، به قیچی دستش بود اشاره می کرد دوباره گفت: نچ! ولی تو با من می پلکی ، مواظب خودت باشا...
دو تایی خندمون گرفت...
یه کم ازش فاصله گرفتم و گفتم: بالاخره احتیاط شرط عقله....
لیلا چند لحظه بعد سکوت کرد و مشغول کار شد ...
احساس کردم کار خوبی نکردم و حرف خوبی نزدم... دستش رو گرفتم و گفتم: ناراحت شدی لیلا....
ببخش...واقعا نمی خواستم اذیتت کنم...
لبخندی زد و گفت: بالاخره نبود همسرم خیلی روی زندگی من اثر گذاشت خیلی...
ولی خوب الان داشتم به تو فکر می کردم...
اینکه توی مسئله ی مهمی مثل مسائل اقتصادی به جای همراهی باید حمایت می کردی!
اینطوری نه خودت ضربه میخوردی، نه همسرت! حتی اگه همسرت ضربه هم میخورد، تو با حمایت کردن ازش، می تونستی سر پاش کنی....
ولی.... ولی.... از اونجایی که تو همراهش شدی، وقتی ضربه خوردین، دو تایی با هم ضربه فنی شدین!
وقتی شکست خوردین، دو تایی شکست خوردین
و هیج کس نبود که سر پاتون کنه، و انگیزه و نیرو بهتون بده تا بلند شین و ادامه بدین!
آخه این کار تو بود، ولی تو، توی این میدون به جای اینکه سر پست خودت وایستی، رفتی وسط!
جایی که حداقل وظیفه ات نبود!
شاید می خواستی بیشتر کمک کنی!
نمیدونم... شایدم فکر کردی این کارت موثرتره!
ولی آدم همیشه از جایی بد ضربه میخوره که وظیفه اش رو رها می کنه حالا به هر دلیلی! لزوما همیشه هم ترک وظیفه، دلیلش تنبلی و بی حوصلگی نیست، گاهی شاید مثل تو یه دلیلش هم کمک بیشتر باشه که متاسفانه چی بگم!
بعد با حالت دلسوزی خاصی ادامه داد: نرگس من نمی گم همراهی نکن!
ولی بدون کجا باید همراهی کنی! کجا حمایت!
این خیلی مهمه!
فرق بین همراهی و حمایت توی هر کاری جدا، جدا ،معنی میشه! یه مرد و زن خوب همیشه سر پست خودشون می مونن، چون تکلیف عمل به وظیفه است!
نباید فکر کنیم ما بیشتر می فهمیم یا می خوایم بیشتر کمک کنیم و بریم جایی که فکر می کنیم مهم تره! گرفتی مطلب رو؟!
درست می گفت.. یعنی کاملا درست می گفت... تلخی خاطرات مشترکمون با محمد اونم فقط بخاطر اشتباه من دوباره برای لحظاتی توی ذهنم زنده شد! نابه جا حمایت کردم خصوصا برای حذف مجید آقا... نا به جا همراهی کردم توی کارهایی که اصلا جای من نبود.... !
و من که ادعا داشتم وخودم رو سرباز میدون این جنگ می دیدم این تاکتیک و نکته ی مهم رو تازه فهمیدم اما....
🍁نویسنده:سیده زهرا بهادر
🌸🌸🌸🌸🌸
💖ژنرالهای جنگ اقتصادی 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت بیستم
خیلی سوال و ابهام های زیادی توی ذهنم بوجود اومد یکی از مهم ترین هاش این بود که پس این همه خانم که الان دارن کار می کنن چی؟!
یعنی کارشون اشتباه!
تا خواستم مطرحش کنم یکدفعه سرو کله ی خانم صادق زاده پیدا شد و با یه لحن خاصی رو به من و لیلا گفت: خانم ها خیلی مشغول حرف زدن هستید از کارتون عقب نمونیدااا!
لیلا چشمی گفت و با یه لبخند از من کمی بیشتر فاصله گرفت که خیال خانم صادق زاده راحت بشه.
من هم مشغول کار شدم و ذهنم مشغول تحلیل حرفهای لیلا و زندگی خودم و سوالهای بی جواب !
میدونستم لیلا برای سوالم جواب داره، منتظر فرصتی شدم تا بتونیم دوباره با هم صحبت کنیم ولی اون روز اینقدر درگیر کار شدیم که از حجم کار به حرف زدن که هیچ، حتی نتونستیم از هم خداحافظی کنیم...
وقتی رسیدم خونه، محمد توی خونه پیش بچه ها بود و داشت بهشون غذا میداد با دیدن این صحنه یاد حرف لیلا افتادم که تو سر پستت نموندی....
چه تلخه که راست می گفت!
جای من و محمد عوض شده بود!
من یادم رفته بود باید مادر می بودم باید الان محمد از سرکار بر می گشت و من رو توی این صحنه می دید....
نفس عمیقی کشیدم... دردی از نوک پام تا کتف شونه هام تیر کشید... نمیدونم از درد دیدن این صحنه بود.... یا از شدت کار... شایدم از فشار روحی اشتباهات خودم با زندگیم ...
ولی خوب الان که فهمیدم چی؟ نباید می گذاشتم این وضع ادامه پیدا کنه!
باید الان برام چیزی اولویت و اهمیت داشته باشه که وضع زندگیم رو درست کنم غصه خوردن که دردم رو دوا نمیکرد... باید یه کاری میکردم... یه کاری که هر کسی سر جای خودش باشه!
و راه حلشم تنها دست خودم بود، من باید از محمد یه مرد مقتدر می ساختم تا زندگیم درست بشه!
کار سختی بود...
اینکه بخوای از چیزی که کوبیدی و قشنگ تخریبش کردی یه تکیه گاه محکم بسازی!
میدونستم این کار یه شبه و یه هفته ای نمیشه! هر چند اثرش رو من همون لحظه های اول با معجزه ی کلام دیده بودم، اما برای درست شدن زندگیم باید این سختی رو میپذیرفتم، هر چی که باشه، سختیش از دعوا و بحث و جنگ و جدل قابل تحمل تر بود!
مطمئن بودم بعد از چند ماه نتیجه اش رو می بینم...
هر چند سخت بود ولی به قول یکی از دوستام:
هیچ جنگی بینِ تو و دنیایِ بیرون نیست؛
جنگ اصلی بینِ اراده و بهانه است!
باید بهانه ها رو کنار میگذاشتم...
کم کم شروع کردم....
از حرف زدنم...
نه یکدفعه! آجر به آجر که خراب کرده بودم تلاش کردم درستش کنم....
با همراهی لیلا که البته بعد از اینکه اصل مطلب رو بهم گفت و راهنماییم کرد، بیشتر کار رو واگذار به خودم کرد، چون معتقد بود همیشه کنار من نیست تا راه حل آماده بهم بده، بلکه این خودمم که باید دنبالش باشم و یاد بگیرم در هر شرایطی چکار کنم، می گفت: اینجوری که خودت تلاش کنی دیگه هیچ وقت یادت نمیره، تازه لذتش هم بیشتره!
چند ماهی گذشت! نه به همون شکل قدیمی!
به یه سبک جدیدی که بوی تغییر رو میشد ازش حس کرد!
با تغییر رفتار من و هویت درستی که محمد براش بوجود اومده بود، موقعیت خونه طوری شده بود که دیگه قاطع تصمیم گرفتم سر کار نرم!
مطمئن بودم یه عده خیلی تعجب می کنن درست مثل وقتی که رفتم سرکار!
یه عده هم شاید سرکوفت و سرزنشم کنن...
ولی من برام مهم زندگیم بود...
اما هنوز...
🍁نویسنده: سیده زهرا بهادر
17.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم"
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
🪧 تقویم امروز:
📌 دوشنبه
☀️ ۱۰ دی ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۸ جمادیالثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 30 دسامبر 2024 میلادی
📖 حدیث امروز:
✳️ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
مؤمن کسی است که؛ کسبش حلال، اخلاقش مهربان و رئوف و قلبش سالم از کینه و کدورت است. زیادی مالش را انفاق می کند و زیادی سخنش را نگه میدارد. مردم از شرّش در امانند و به خیرش امیدوار و با انصاف با ديگران برخورد میكند.
📗نصایح ۲۸۱
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ
اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج اِلٰهیٖ آمّیٖن
سلام امام زمانم✋🌸
میان تمام دلتنگیها، در انبوه سرد و کشندهے ناامیدےها، در هجوم تلخ دردها و اشکها ...
من هر روز آستان دلم را به هواے آمدنت، آب و جارو میکنم ... مرغان امید را پَر میدهم ...
در گوش شمعدانیها عشق زمزمه میکنم و روے طاقچهے قلبم یک دسته نرگس انتظار مینشانم ...
می خواهم وقتی بازآمدے، دلم مهیا باشد ...
آخر آمدنت نزدیک است ... خیلی نزدیک ...
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز دوشنبه💠
🔸صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔹صلوات مخصوص بر حضرت زهرا (س)
🔸دعای عهد با مولایمان حضرت ولی عصر (عج)
🔹صلوات و دعاهای مجرب و روزانه
🔸نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را تلاوت نکنید
🔹عهد ثابت روز دوشنبه
🔸نماز و دعا و زیارت مخصوص روز دوشنبه
برای سلامتی و فرج مولایمان هر روز دعا کنیم🙏🍀🙏
#دفع_ترس
✳️امام صادق علیـه السلام فرمودہ اند : هر گاه وارد مکان ترسناکی شدی این آیـه را بخوان :
📖بخشی از آیـه۸۰ سورہ اسراء:
💥ربِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا💥
و هر گاـہ با چیز ترسناڪے روبرو شدے آیة الڪرسے را بخوان
📚 محاسن ج 2 ص 367
#طلب_فرزند_و_مال
امام سجادعلیه السلام فرمودند:
هرکس این دعا را زیاد بخواند،
هرچه از مال وفرزند و خیر دنیا وآخرت که بخواهد،خداوند به او عطا می فرماید:
💥رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ،وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ وَلیّاً یَرِثُنی فی حََیاتی وَ یَستَغفِرُ لی بَعدَ وَ اَجعَلهُ سَویّاً ولا تَجعَل لِلشیَّطانِ فیه نَصیباً،اللَّهُمَّ إِنّی أَستُغفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ اِنَّکَ انتَ الغفُورُ الرَّحیمُ💥
🌹وبرای فرزنددار شدن،هفتاد مرتبه این دعا را بخواند.
📚حلیة المتقین.صفحه۱۰۲
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 دوشنبه
🔹 ۱۰ دی/ جدی ۱۴۰۳
🔹 ۲۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
🔹 ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴
🌎🔭👀
🌓 امروز قمر در «برج میزان» میباشد.
🦂 ساعت ۴:۵۰ قمر از صورت فلکی عقرب خارج میگردد.
✔️ مناسب برای امور زیر است:
مـنـاظــره
درخـتـکـاری
شـکار و صـید
امــور عـمــرانـی
امــور مـشــارکـتـی
جــراحــی
امور تجاری
نـوره مالیـدن
دیـدار با بزرگان
بذرپاشی
وام و قرض
آغـاز معالـجه
تشکیل تعاونی
برداشت محصول
🌎🔭👀
🚘 مسافرت
مکروه است.
👶 زایمان
نوزاد محبوب و زیبا است، حتما عقیقه شود.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب دوشنبه)
فرزند حافظ قرآن شود.
🌎🔭👀
💇♂ اصلاح سر و صورت
خوب نیست.
🩸 حجامت، فصد، خوندادن
باعث قوت دل میشود.
🔵 ناخن گرفتن
روز مناسب و دارای برکات خوبی است از جمله، قاری و حافظ قرآن گردد.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسب و موجب برکت میشود.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود، تعبیرش در آیه ۲۸ سوره مبارکه قصص است.
﴿﷽ قال ذلک بینی و بینک﴾
فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید.
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌎🔭👀
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز دوشنبه
«یا قاضی الحاجات» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۲۹ مرتبه «یا لطیف»، موجب یافتن مال کثیر میگردد.
🌎🔭👀
☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به:
💞 امامحسن علیهالسلام
💞 امامحسین علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب روز یکشنبه آغاز و اذان مغرب روز دوشنبه پایان مییابد.
💞 سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان علیهالسلام صلوات
«اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ»
🌺
🌎🌺🍃
📖 تقویم شیعه
شمسی: دوشنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۳ هجری شمسی
میلادی:monday 30 december 2024
قمری: الثلاثاء ۲۸ جمادیالثانیه ۱۴۴۶ هجری قمری
🌹امروز متعلق است به:
🔸حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین عليهما السّلام
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه ذکر یا قاضى الحاجات
👈۱۲۹مرتبه یالطیف بگوید تا مال کثیر یابد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅ وقایع روز:
مناسبت خاصی ثبت نشده است
🗓 روز شمار تقویم:
💐⏳۰۳ رور تا سالروز ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام (۵۷ه ق)
⬛️⏳۰۵ روز تا سالروز شهادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام (۲۵۴ه ق)
💐⏳۱۲ روز تا سالروز ولادت حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام (۱۹۵ه ق)
💐⏳۱۵ روز تا ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السّلام (۲۳سال قبل هجرت )
◼️⏳۱۷ روز تا سالروز رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها (۶۲ه ق)
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
💠💠💠💠💠
🍃اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🍃اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقرآن
*❇️ ختم دسته جمعی قرآن هدیه امام زمان وچهاده معصوم علیهم السلام *🌹
*سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وتعجیل در فرجش*🌹
*شادری روح امام وشهدا شادی روح شهید مقاومت ایران، فلسطین، لبنان، عراق، یمن و همه اموات، بد وارث،بی وارث و کم وارث وفراموش شده و همه ی کسانی که گردنمان حق دارند، پیروزی اسلام برکفرجهانی *🤲🌹
هدیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) ❤️
✴️ مهلت تلاوت تا پنجشنبه آینده
﷽📖جزء1)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء2)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء3)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء4) برداسته شد.🌹✅
﷽📖جزء5) برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء6)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء7)
﷽📖جزء8) برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء9)
﷽📖جزء10)
﷽📖جزء11)
﷽📖جزء12)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء13)
﷽📖جزء14)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء15)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء16)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء17)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء18)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء19)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء20) برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء21)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء22)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء23)
﷽📖جزء24)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء25)
﷽📖جزء26)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء27)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء28)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء29)برداشته شد.🌹✅
﷽📖جزء30)برداشته شد.🌹✅
🔹جهت ثبت در گروه لطفا جزء مورد نظرتان را در پی وی بنده اعلام بفرمایید.
التماس دعا
@Montazer_zohorr
شادی دل حضرت زهرا (س) صلوات
🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
📜اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ .
🌌هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، بر شماست که به قرآن تمسک جویید.
( اصول کافی ج2ص459)
🌷تلاوت امروزمان را هدیه می کنیم به محضر سیدی شباب اهل الجنه؛ حضرت امام حسن و امام حسین علیهم السلام
🌘اللهم صل علی محمد و آل محمد
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
این دعاهای زیبا تقدیم به همه عزیزان 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌸 🌸 اللّهُمَّ زَیّ
این دعاهای زیبا
تقدیم به همه عزیزان
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌸
🌸 اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن🌸
قراربگذاریم هرشب وهرروز برای سلامتی وظهوراقاومولامون صاحب الزمان صلوات بفرستیم....
🌷اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و سهل مخرجهم🌷
🌅🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌅
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #تقویم_معارفی_شیعه
☀️ دوشنبه ١٠ #دی ١۴٠٣
🌙 الإثنين ٢٨ #جمادیالثانی ١۴۴۶
🌲 دسامبر 2024 30 Monday
❇️ وقایع مهم روز:
🔹 مناسبت خاصی نداریم.
💠 حدیث روز 💠
💎 حضرت عیسی (ع): «إيّاكُم وَ النَّظَرَ إلَى المَحْذُوراتِ؛ فَإنَّها بَذرُ الشَّهَواتِ وَ نَباتُ الفِسْقِ»
«از نگاه كردن به آنچه خدا منع کرده است، بپرهيزيد؛ چرا كه در آنها بذر شهوتها و رويش گناهان است»
📚 بحارالانوار، ج١٠۴، ص۴٢
•┈┈••✾••┈┈•
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز:
#حضرت_مسیح #یاور_امامزمان (عج)
مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم، اما در ایام #سال_نو_میلادی و میلاد باسعادت حضرت #عیسی #مسیح (ع)، پیامبر اولوالعزم الهی، و یاور امام زمان (عج) است، لذا سخن امروز را با آیه بشارت میلاد حضرت مسیح در قرآن کریم آغاز مینمائیم: «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ»: «فـرشـتـگـان گفتند: اى مريم، همانا خدا تو را به نشانهای از سوی خود كه نامش مسيح، عيسى بن مريم است بشارت مىدهد كه او در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربين درگاه خداست» (آل عمران/۴۵)
حـضـرت مسیح (ع) نـه تـنـها در ميان مسيحيان بلكه نزد تمامى پيروان اديان الهی، بهويژه مسلمانان، از احترام خاصى برخوردارند و به همين دلیل ميلاد اين پيامبر بزرگ و ایام آغازین سال نو میلادی برای تمامى پيروان ادیان آسمانى اهمیت دارد.
حـضـرت عـيـسـى (ع) از پیامبران اولوالعزم الهی است كه در طول زندگی، معجزات فراوانى داشته و اصل وجود و خلقت ایشان نیز با معجزه الهی آغاز گردیده، چنانچه حضرت، بدون داشتن پدر از حضرت مريم (س) متولد شدند!
✍️ از معجزات این پیامبر الهی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1️⃣ «صحبت كردن در روزهای اول تولد»
در قرآن کریم آمده که حضرت عیسی (ع) در گهواره سخن گفت: «... وَ یکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ...» (آل عمران/۴۶)؛ که: «مـن بـنـده خـدايـم، که به من كتاب آسمانى و شرف نبوت عطاء فرمود و مرا هر كجا باشم، مايه بركت و رحمت گردانيد»: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا؛ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ...» (مریم/٣٠ و ٣١)
2️⃣ «زنده كردن مردگان»
یکی از معجزات حضرت عیسی (ع)، زنده کردن مردگان بود، چنانچه در آیه ۴٩ سوره آل عمران آمده: «...وَأُحْيِی الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ...»: «و مردگان را با اذن خدا زنده میکنم...»
3️⃣ «شفاى بيماران صعب العلاج»
همچنین در آیه فوق به معجزه دیگری از حضرت مسیح (ع) اشاره شده: «...وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ...»: «و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم...»
4️⃣ «جان دادن به مجسمهها»
معجزه دیگر حضرت، جان دادن به مجسمههای بیجان بود: «...أنّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ...»: «من از گِل، چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد...» (همان)
5️⃣ «دادن اخبار از غیب»
حضرت عیسی (ع) از مسائل پنهانی نیز به مردم خبر میدادند: «...وَأُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُم...»: «و از آنچه میخورید و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم...» (همان)
6️⃣ «عروج حضرت به آسمان»
پایان مأموریت اولیه حضرت در روی زمین نیز مانند تولدشان با معجزهای دیگر همراه شد و به آسمان عروج نمودند: «إِذْ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَىٰٓ إِنِّى مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَىَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوكَ فَوْقَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَٰمَةِ...»: «وقـتى كه خداوند فرمود: اى عيسى همانا من روح تو را قبض نموده و بر آسمان (قرب خود) بالا میبرم و تو را پاك و منزه از معاشرت و آلايش كافران گردانده و پيروان تو را بر كافران تا روز قيامت برترى میدهم» (آلعمران/۵۵)
7️⃣ «نزول مجدد حضرت از آسمان به زمین برای یاری حضرت مهدی (عج)»
طبق روایات اسلامی در کتب شیعه و اهل سنت، پس از ظهور حضرت حجت (عج)، حضرت عیسی(ع) به اذن خداوند مجدداً به زمین نزول خواهند کرد و یاور حضرت مهدی (عج) خواهند شد؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «سوگند به آن کسی که مرا مژده آور راستین قرار داد، اگر از عمر جهان، جز یک روز مانده باشد، خداوند همان یک روز را آن قدر طولانی می کند، تا فرزندم «مهدی» خروج کند! و پس از خروج او، عیسی روح الله (از آسمان) فرود میآید و در پشت سر ایشان نماز میگذارد، آنگاه زمین با فروغ پروردگار روشن میشود و حکومت مهدی به شرق و غرب عالم میرسد» (کمالالدین، ص۱۶۳)
✍️ و سخن امروز را با کلامی گهربار از حضرت عیسی (ع) به پایان میبریم، که فرمودند: «طُوبی لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القِیامَةِ»: «خوشا به حال اصلاح کنندگان میان مردم، آنان در روز قیامت از مقربان هستند!» [تحفالعقول، ص ۵٠١]
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c