#از کرونا تابهشت
#قسمت۱۳۴ 🎬:
درمیان شور وشوق خانواده ام با قلبی مطمین وروانی اسوده در رکاب حضرت حاضر شدیم ودوباره راهی جهاد شدیم اما این جهاد با بقیه ی جنگها فرق داشت,اینبار لشکر حضرت همراه با لشکری عظیم از جن وفرشتگان با طی الارض به سمت جزیره ی شیاطین راه افتادیم,به گفته ی حضرت امروز همان(روز معلوم)ای بود که درقران از ان سخن گفته بود,زمانی که ابلیس بر ادم ابوالبشر سجده نکرد واز درگاه خداوند رانده شد,کینه ی ادم وفرزندانش را به دل گرفت واز خدا خواست تا به او قدرتی دهد تا قیام قیامت,ابلیس تا حد توانش از فرزندان ادم را از راه حق به در کند ودر جرگه ی ابلیسان در اورد وخداوند که در تمام امور به انسانها(اختیار انتخاب)داده بود ,این خواسته ی شیطان را اجابت کرد اما فرصت شیطان را تاقیامت نگذاشت وبه اوفرمود(الی یوم المعلوم)واین روز معلوم همانا ایام ظهور اخرین منجی وحجت خداست بر روی زمین,روزی که عمر ابلیس به پایان رسیده وابلیس وابلیسیان از هیچ کاری برای وقت خریدن وزنده ماندن بیشتر دریغ نمیکنند...
به طرفه العینی به مکان مورد نظر رسیدیم واطراف جزیره را فرشتگان واجنه ی مسلمان محاصره کردند,هراز گاهی یک دود سیاهی از گوشه ای بلند میشد ودریک لحظه توسط جنیان مسلمان ,خاموش میشد,گویا این دودها ,ابلیس بچه هایی بودند که قصد فرار داشتند اما به سرعت نابود میشدند...قدم به قدم پیش میرفتیم وجزیره را از وجود شیاطین پاک میکردیم,حتی بعضی جاها انسانهایی درحال نگهبانی بودند که صورتشان از گراز هم ترسناک تر بود وانها هم به وسیله ی لشکر امام از پا درمیامدند.
به نزدیک ساختمان بلندی رسیدیم که صداهای عجیب ووهم انگیزی از درون ان به گوش میرسید,با وجود امام ترسی برما مستولی نشد اما صداهای انقدر هراس انگیز بود که ناخوداگاه بدن ادمیان را میلرزاند...
#ادامه دارد...
🖊به قلم...ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۳ # بخش ۱
🔘 مقدمه :
این خطبه ماجرای غم انگیز گریز استاندار یمن به کوفه و واگذاری شهر صنعا و منطقه یمن به دست مهاجمین سپاه معاویه را گزارش می کند .
📜اخباری به کوفه رسید که یمن مورد حمله فرماندار نظامی معاویه قرار گرفته و در پی آن استاندار یمن ( عبیدالله بن عباس) که از جانب امیرالمؤمنین منصوب شده بود ، شهر را رها کرده و راهی کوفه شد. همچنین فرماندار نظامی یمن سعید بن نمران نیز گریخته و به سمت کوفه می آید . آن دو به نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام می آیند و مورد سرزنش ایشان قرار می گیرند که چرا شهر را رها کردید و مقاومت نکردید؟!
حضرت این خطبه را همانجا از روی شدت ناراحتی ایراد فرمودند . مضمون خطبه این است که می فرمایند :
امروز هیچ جایی جز شهر کوفه در اختیار من نیست و کسی به من یاری نمی رساند . برای روشن شدن این ماجرا باید دانست که بعد از جنگ نهروان ، در اواخر عمر مبارک امیرالمؤمنین ، مردم عراق به هیچ وجه آمادگی برای یاری آن حضرت نشان نمی دادند . حضرت تصمیم داشتند بعد از جنگ با خوارج مجدداً به سمت معاویه لشکر کشی کنند و آن مشکلات و مصائب و ماجراهای مربوط به جنگ صفین این بار جبران شود و معاویه را سرکوب کنند ؛ لذا برای آماده سازی مردم کوفه با هدف حرکت به سوی شام خطبه های آتشینی می خواندند . اما مردم کوتاهی کرده و ابراز خستگی می کردند . آنها از یاری ولی خدا امیرالمؤمنین علیهالسلام دریغ ورزیدند . خبر سستی و سهل انگاری مردم عراق به گوش معاویه رسید . معاویه که مطمئن بود علی بن ابیطالب علیهالسلام موفق نخواهند شد سپاهی علیه او ترتیب دهند ؛ لذا فرمانداران نظامی خود را بسیج می کرد و آنها را به سمت بلاد اسلامی می فرستاد ، برای ایجاد رعب و وحشت و متشنج کردن اوضاع به نفع خودش و بر علیه علی علیهالسلام .
معاویه می خواست امور کشور اسلامی را از دست امیرالمؤمنین علیهالسلام خارج سازد . کل این ماجراها " الغارات" نام دارد .
(📚 کتابی تحت همین عنوان توسط یکی از ارادتمندان امیرالمؤمنین به نام ابوهلال ثقفی اصفهانی نوشته شده است که با ترجمه عبدالمحمد آیتی در بازار موجود است . این کتاب به حملات و تجاوزات نظامی طرفداران معاویه نسبت به مردم عراق و حجاز اشاره دارد )
آن زمان اگرچه شام در دست معاویه بود ، ولی بقیه مناطق از جمله ایران ، عراق ، حجاز ، یمن و شمال افریقا در اختیار امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار داشت که به خاطر سستی مردم و نفوذ معاویه ، نظم این مناطق به هم خورده بود .
یکی از بی نظمی ها و آشوبهایی که معاویه ایجاد کرد مربوط به حمله بُسر بن اَرطاة به یمن می باشد .
" بُسر بن اَرطاة " فرد خونریز و سفاکی بود . معاویه ابتدا اورا به سمت حجاز فرستاد و به او اختیار تام داد . او با لشکرش وارد مدینه شد و مردم را در مسجد پیامبر جمع آوری کرد و گفت :
بله شما خلیفه پیامبر ( عثمان) را می کشید و با دیگری بیعت می کنید ؟! سستی شما باعث کشته شدن عثمان شد . در آن زمان والی مدینه ابو ایوب انصاری بود که قبل از حمله بُسر به مدینه گریخته بود . بُسر با ورودش به مدینه اولین اقدامی که کرد ، خانه ابو ایوب انصاری و تعدادی خانه دیگر را به آتش کشید و تهدید به کشتن مردم مدینه نمود . بعداز مدینه به مناطق دیگری از جمله نِباله در نزدیکی طائف که محل زندگی شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسلام بود ، حمله و همه را قتل عام کرد . سپس به مکه رفت و آنجا هم کشتاری به راه انداخت و بعد به سمت یمن به راه افتاد . در میان راه به منطقه ای که دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس ( فرماندار یمن) در آنجا بودند رسید و دستور داد آن دو پسر خردسال را بکشند و عبیدالله مقاومتی نکرد و لااقل به خاطر کشته شدن دو فرزندش مقابل بُسر نایستاد و پایمردی نکرد و همراه سعید بن نمران یمن را ترک کرد و به کوفه گریخت .
بُسر بن ارطاة بعد از آنجا به یمن نیز حمله کرد در حالی که لبه تیز شمشیرش متوجه شیعیان بود . ناگفته نماند که در یمن عده ای عثمانی هم حضور داشتند که اینها اگرچه با نماینده امیرالمؤمنین به ظاهر بیعت کرده بودند ولی در صدد فرصتی بودند برای اینکه کاری انجام دهند . آنها قبل از حمله بُسر ، در یمن آشوبی به راه انداخته بودند و فرماندار یمن ( عبیدالله عباس) برخی را به زندان انداخته بود و با فرستادن نامه ای نزد امیرالمؤمنین درباره آنان کسب تکلیف نموده بود که حضرت در پاسخ با تهدید فرموده بودند که :
اگر آرام نگیرید ما به سمت شما می آییم .
عین نامه به دست عثمانی ها افتاد که آنها هم آن را برای معاویه فرستاده بودند و همین عاملی بود برای اینکه معاویه که بُسربن ارطاة را به سمت آنان فرستاد .
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۳ # بخش ۲
در صنعا قتل و خونریزی زیادی صورت گرفت تا اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام از مردم خواستند که برای دفاع از اهالی یمن اقدامی کنند ولی هیچکس جوابی نمی داد . شخصی به نام "جاریة بن قدامه سعدی" اعلام آمادگی کرد . حضرت به او اجازه دادند که بیرون شهر خیمه بزنند تا افراد به او بپیوندند . اما ۲۰۰۰ نفر بیشتر با او همراه نشدند . آنها به سمت یمن حرکت کردند . شیعیان یمن با رسیدن سپاه جاریة جان گرفتند و با او همراه شدند و بُسر را از یمن بیرون کردند .
☑️ نکنه قابل توجه برای کسانی که از معاویه جانبداری می کنند ( مثل وهابیون) این است که نقل شده "بسربن ارطاة" فرماندار معاویه به دستور او ۳۰ هزار مؤمن مسلمان را می کشد و در مدینه و مکه حرمت شکنی می کند و کودک خردسال را سر می بُرد . این جنایتها مستندی است که به خوبی پرده از جنایتهای معاویه بر می دارد .
وقتی خبر جنایتهای بسر بن ارطاة به امیرالمؤمنین علیهالسلام رسید ، ایشان بُسر را چنین نفرین کردند :
《اللهم انّ بُسرا باع دينه بالدنيا و انتهک محارمک و کانت طاعه مخلوق فاجر آثر عنده مما عندک. اللهم فلاتمته حتي تسلبه عقله و لا توجب له رحمتک و لا ساعه من نهار. اللهم العن بسراً و عَمراً و معاويه و ليحل عليهم غضبک و لتزل بهم نقمتک》
[🔹منبع : شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 2 ص 18.]
(بار خدايا بُسر دينش را به دنيا فروخته و احترام احکام را هتک کرده است، اطاعت از يک انسان فاجر و نابکار را بر دستورات تو مقدم داشته، خدايا! تا عقلش را نگيري مرگش را مرسان و رحمتت را هيچگاه شامل حال او مگردان بار الها بسر و عمرو و معاويه را لعنت کن و غضبت را شامل حال آنان گردان و عذاب را بر آنها فرو فرست...)
📝گزارشی در مورد بُسر بعد از خدماتش به معاویه رسیده است که :
بُسر بن ارطاة بعد از خدماتش به معاویه ، دچار وسوسه های شدید شد و بعد عقلش را از دست داد . او دائم می گفت به من شمشیر بدهید و اطرافیانش که بی تابی او را می دیدند ، چوبی به دستش می دادند و مشکی را مقابلش می گذاشتند تا او با زدن ضرباتی بر مشک خیال کند به افراد ضربه می زند و آنها را می کشد . البته کارش به اینجا هم ختم نشد و روز به روز اوضاعش بدتر شد ، به نحوی که کثافات را می خورد و وقتی جلوی او را می گرفتند می گفت اینها را دو فرزند عبیدالله ( دو کودکی که سر بریده بود ) به خورد من می دهند . او با این عاقبت شوم از دنیا رفت. ( به نقل از ابن ابی الحدید و دیگران )
اما پس از نقل این مقدمه به خطبه ۲۵ می پردازیم که حضرت بعد از اینکه "عبیدالله بن عباس" و "سعید بن نمران" از یمن گریختند و به کوفه آمدند ، خیلی ناراحت می شوند و به منبر رفته و این خطبه را ایراد می فرمایند :
✨مَا هِيَ إِلاَّ اَلْكُوفَةُ أَقْبِضُهَا وَ أَبْسُطُهَا إِنْ لَمْ تَكُونِي إِلاَّ أَنْتِ تَهُبُّ أَعَاصِيرُكِ فَقَبَّحَكِ اللَّهُ! ✨
🔸ترجمه :
چیزی جز کوفه باقی نمانده است فقط رَتق و فَتق امور کوفه دست من است . ای کوفه اگر فقط تو برای من باشی که گردبادهای تند هم در تو می وزد ، خدا روی تو را سیاه کند .
در ادامه حضرت استناد می ورزند به شعر شاعری که می گوید :
✨لَعَمْرُ أَبِيكَ الْخَيْرِ يَا عَمْرُو إِنَّنِي
عَلَى وَضَرٍ مِنْ ذَا الْإِنَاءِ قَلِيلِ✨
🔸ترجمه :
خدا پدرت را بیامرزد که خوب بود . عَمر از آن ظرف ، چیزی جز ته مانده ای نمانده است .
در توضیح این شعر گفته شده است که طرف صحبت شاعر شخصی به نام عَمر بوده است که گویی از ناحیه آن شخص انتظار زیادی داشته ولی چیزی به او نرسیده و خواسته در قالب این بیت شعر به او بفهماند که از او خیری ندیده است .
🔸معنی واژگان :
¤ وَضر : تَه مانده چیزی ( چسبیده به ظرف)
❇️ منظور حضرت از آوردن این بیت آن است که ای اهل کوفه چه کسی در کوفه مانده که به یاری من بیاید . بهره من از کوفه همچون ته مانده چربی چسبیده به ظرف است . (حضرت در واکنش به پاسخ مردم کوفه که از صد هزار نفر ساکن کوفه فقط دو هزار نفر آماده می شوند که به دفاع از یمن برخیزند این گونه بیان می فرمایند .)
سپس امام می فرمایند :
✨أُنْبِئْتُ بُسْراً قَدِ اطَّلَعَ اَلْيَمَنَ✨
🔸ترجمه :
به من خبر رسیده که بُسر بن
✨وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلاَءِ
به خدا م من فکر می کنم (معاویه و یارانش) به زودی بر شما غلبه می کنند .
🔸معنی واژگان :
¤ سَيُدَالُونَ : از ریشه دَولة ( دولت) است به معنای جابجایی و انتقال است . اگر به جاه و مقام و ثروت دولت گفته می شود ، به خاطر این است که دائم جابجا می شود . از دست یکی به دست دیگری می رود . ( در اینجا یعنی غالب بر شما خواهند شد )
اما چرا معاویه می توانست بر آنان غلبه کند ؟!
♻️امام با تحلیل سیاسی اجتماعی زیبایی در چند جمله عوامل غلبه معاویه بر شیعیان را دسته بندی می فرمایند :
خداوند هیچ کس را به چیزی همانند مهلت دادن به او آزمایش نکرده است ...نهج البلاغه حکمت ۱۱۶
۱) بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ
🔸ترجمه :
درست است که آنها باطلند ، اما وحدت دارند و درست است که شما حقّید ، اما متفرّقید . ( اتحاد)
۲) وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِي الْبَاطِلِ
🔸ترجمه :
آنها از پیشوای باطل خودشان ( معاویه) تبعیت می کنند . ( اطاعت از رهبری)
۳) وَ بِأَدَائِهِمُ الْأَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَ خِيَانَتِكُمْ
🔸ترجمه :
شامیان برای معاویه امانتدارند و شما خیانت می کنید ( عبیدالله صنعا را رها کرد و گریخت) ( امانتداری)
سپس می فرمایند :
۴) وَ بِصَلاَحِهِمْ فِي بِلاَدِهِمْ وَ فَسَادِكُمْ
🔸ترجمه :
آنها در شهرهای خود درستکارند ( کار خود را درست انجام می دهند ) و شما فاسد هستید .
👈(توجه داشته باشید این تهدید ها عامل عقب ماندگی مسلمانان امروزی هم هست)
✨فَلَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَكُمْ عَلَى قَعْبٍ لَخَشِيتُ
أَنْ يَذْهَبَ بِعِلاَقَتِهِ ✨
🔸 ترجمه :
تا جائیکه اگر من به شما قدح چوبی را امانت دهم ، می ترسم بند بی ارزش آن را بربایید .
《ادامه خطبه جلسه آینده ان شاء الله》
🍃والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته🍃
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
: 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵# جلسه ۶۴ # بخش ۱
🔶 در خطبه ۲۵ که شکوائیه امیرالمؤمنین از مردم عراق به ویژه اهالی کوفه و کوتاهی آنان در یاری رساندن به حضرت در برابر ظلم و تجاوزات لشکر معاویه بود را تا جایی پیش بردیم که بُسر بن ارطاة با دست اندازی به شهر صنعا در یمن جنایاتی را مرتکب شد و باعث گریختن فرماندار یمن " عبیدالله بن عباس" شد . امیرالمؤمنین علیه السلام بر فراز منبر رفتند و این خبر ناگوار را به گوش مردم رساندند و آنگاه فرمودند برای من جایی جز شهر کوفه باقی نمانده است که به همین شهر کوفه نیز نمی توانم اطمینان داشته باشم .
در بخش دوم خطبه این شِکوائیه به اوج خود می رسد که می فرمایند :
✨اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي فَأَبْدِلْنِي بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي اللَّهُمَّ مِثْ قُلُوبَهُمْ كَمَا يُمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِي بِكُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنِي فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ
هُنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
ثُمَّ نَزَلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْمِنْبَرِ.
قال السيد الشريف أقول: الأرمية جمع رميّ و هو السحاب و الحميم هاهنا وقت الصيف و إنما خص الشاعر سحاب الصيف بالذكر لأنه أشد جفولا و أسرع خفوفا لأنه لا ماء فيه و إنما يكون السحاب ثقيل السير لامتلائه بالماء و ذلك لا يكون في الأكثر إلا زمان الشتاء و إنما أراد الشاعر وصفهم بالسرعة إذا دعوا و الإغاثة إذا استغيثوا و الدليل على ذلك قوله:
هنالك لو دعوت أتاك منهم... ✨
✨اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي فَأَبْدِلْنِي بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي✨
🔸 ترجمه :
خداوندا از اینان (مردم کوفه) مَلول ( خسته) شدم و آنها نیز از من خسته و ملول شده اند . خدایا به من به جای آنها بهتر از اینان را بده و به جای من به آنها کسی را بده که برایشان شر باشد .
⭕️ توضیحات تکمیلی :
در توضیح این عبارت حضرت اینطور به نظر می رسد که امیرالمؤمنین علیه السلام در مقام سرزنش به آنان انصاف می دهند ! حضرت می فرمایند ، اگر نمی آیید به میدان جنگ ، گویی خسته شده اید ! لابد از اینکه در جبهه های متعدد علیه دشمنان شرکت کرده اید ، خسته شده اید ! من هم از بس شما را دعوت کرده ام و شما سر باز زدید ، مَلول گشته ام .
(وقتی دو نفر از هم خسته می شوند راه چاره اش این است که از هم جدا شوند . هریک دنبال کار خود برود تا برایشان قابل تحمل گردد.)
به همین خاطر حضرت خطاب به آنان می فرمایند ، اگر از من خسته شده اید ، از خدا می خواهم بهتر از شما را به من بدهد و بدتر از مرا به شما بدهد .
🔘نکته :
دقت شود که در عبارت حضرت که افعل تفضیل به معنای خودش نیست که ( أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي : من بد هستم به آنها بدتر بده) منظور حضرت این است که ، به آنها که مرا نمی توانند تحمل کنند ، کسی را بده که به آنها سخت تر بگیرد!
✨اللَّهُمَّ مِثْ قُلُوبَهُمْ كَمَا يُمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ✨
🔸 ترجمه :
خدایا قلب اینها را آب کن ( از ترس) همانطور که نمک ( با آن شوری ) در آب حل می شود !
🔸معنی واژگان :
¤ مثُّ ، یَماثُ : آب کردن
⭕️ توضیحات تکمیلی :
❓ممکن است این سوال پیش آید که چرا حضرت با اهالی کوفه اینچنین برخورد می کنند⁉️
در پاسخ به این توضیح توجه کنید :
اگر یک فرد عادی و معمولی ، از شخص دیگری ناراحت شود نمی تواند اینگونه با او سخن بگوید . دو شریکی که بعد از مدتی از هم خسته می شوند ، مجاز نیستند اینگونه سخن بگویند .این که حضرت خطاب به مردم کوفه اینگونه می فرمایند ، که بهتر از اینان به من بده ، اشکالی ندارد ولی آن قسمت از سخن ایشان که "بدتر از مرا نصیبشان کن" ، جای سؤال دارد ⁉️
چرا حضرت اینگونه می فرمایند ⁉️
در تحلیل این مسأله می توان اینگونه استنباط نمود که اگر فرض کنیم یکی از دو طرف شراکت دزد و دیگری امین باشد ، طرف امین که از دزدی شریکش به ستوه می آید و شریک دزد هم از دقت شریکش خسته شده است . حالا اگر شریک امین بگوید خدایا بهتر از او به من بده و دزد تر از او به او بده ! طبیعی است و اشکالی ندارد چون شریک امین از دزدیِ شریکش آگاه است .
وقتی این نوع دعا کردن در حق دیگران صحیح نمی باشد که ما نسبت به عمل طرف مقابل اطلاع کافی نداشته باشیم .
اما امیرالمؤمنین علیه السلام ، در مقام امامت امت ، خود عین حق است . معنی ندارد که بفرماید از من بهتر و حق تر به آنان بده . مگر بهتر او کسی برای آنان است ⁉️ ایشان از موضع امیال شخصی که با مردم سخن نمی گوید . او رهبر امت است و بر امور آنان و مصلحتشان بیش از خودشان آگاه است . مسلمین در خطر بودند و دین خدا در حال پا
یمال شدن بود که حضرت اینگونه نفرین فرمودند .
چنانچه نمونه ای در قرآن کریم داریم که حضرت نوح علیه السلام فرمودند :
💢 قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا 💢 ( نوح :۲۶)
نوح گفت: ای پروردگار من هیچ یك از كافران را بر روی زمین باقی مگذار!
مردم کوفه در یاری ولیّ خدا کوتاهی کردند . همان کسی که با او بیعت کرده و سایه عدلش بر سرآنان گسترانیده شده بود . امامی که شب ها در کوچه ها سرکشی می کرد و به داد مظلومان می رسید .
جالب این است که همزمان با این نفرین حضرت ، "حجاج بن یوسف ثقفی" متولد شد و بعدها بر همین مردم کوفه مسلط گشت که به احدی رحم نمی کرد . قبل از او نیز "زیاد بن ابیه" بر سر کار آمد که او از مردم بصره ۲۰هزار نفر را کشت .
و حضرت می فرمایند :
✨أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِي بِكُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنِي فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ✨
🔸ترجمه :
بدانید به خداقسم دوست داشتم که به جای شما برایم فقط هزار سوار از قبیله بنی فراس بن غنم بود . ( این در حالی بود که در کوفه حداقل ۱۰۰هزار شمشیر زن وجود داشت)
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۴ # بخش ۲
و امام به شعری اشاره می فرمایند که در وصف قبیله بنی فراس گفته شده :
✨هنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ ✨
🔸ترجمه :
آنجا ( در این قبیله) چنان سوارانی هستند که اگر دعوتشان کنی و آنها را به سمت خود بخوانی ، آن سواران مثل ابر تابستانی ( با سرعت) حرکت می کنند و به سمت تو می آیند .
🔸معنی واژگان :
اَرمیة : جمع رَمی ( ابر)
فوارس : جمع فارِس ( اسب سوار)
⭕️ توضیحات تکمیلی :
درباره قبیله بنی فارس ، گفته شده که در مناطق عراق و حجاز زندگی می کردند . داستانی درمورد یکی از سرداران شجاع این قبیله نقل شده است که به اجمال به آن اشاره می شود :
مردی از این قبیله به نام " ربیعة بن مُکدّم" یکی از سواران قبیله بنی فراس بود . از شجاعتش نقل شده است ( به خصوص در دفاع از زنان و کودکان )
روزی سوار بر اسب همراه تعدادی زن و کودک از جایی عبور می کرد که مورد حمله دشمن قرار گرفت . از آنجا که دشمن از او می ترسید از دور تیری به سمتش رها کردند و تیر به قلبش اصابت کرد اما او نیزه اش را به زمین فرو کرد و به آن تکیه داد و به همراهانش اشاره کرد که از محل دور شوند . دشمن تعجب کرد که چطور با وجود اینکه تیر خورده ولی بر زمین نیفتاده است ⁉️از این رو خیال کردند تیر به او نخورده است و او منتظر ایستاده تا آنها به سمتش بروند . او چند لحظه بعد از اصابت تیر جان داده بود ولی با تکیه بر آن نیزه اینطور نشان می داد که گویی هنوز زنده است و با این کار باعث نجات زنان و کودکان شده بود و دشمن جرأت نزدیک شدن به او را پیدا نکرده بود .
این داستان نمونه ای از شجاعت سربازان این قبیله بود که امیرالمؤمنین از آنها مثال آوردند .
❓اما در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه است که معاویه جنایتکار وقتی به بُسربن ارطاة دستور می دهد ، او بلافاصله اجابت می کند ولی امام علی که اُسوه عدالت و بزرگی است ، فرماندارش( عبیدالله بن عباس) در صنعا می گریزد و وقتی به مردم کوفه فرمانِ جهاد می دهند ، آنها از فرمان حضرت سرپیچی می کنند.
واقعاً اشکال کار کجاست ⁉️
در پاسخ به این سوال ، خودِ حضرت در دوجای نهج البلاغه جواب می دهند :
🔻یکی در خطبه ۱۲۶ ↙️
🍃أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ! وَ اللَّهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِير🍃
آیا انتظار دارید من با ستمگری یاورانی برای خود فراهم کنم ؟! به خدا قسم تا آسمان و زمین می گردد من این کار را نمی کنم!
( اگر حضرت فقط یک نفر را که تخلف می کرد در میان شهر شلاق می زدند ، تمام مردم آماده همکاری می شدند )
🔻دیگری در خطبه ۲۰۰ ↙️ (در پاسخ به کسانی که فکر می کنند معاویه زیرک بوده است .)
🍃وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لاَ كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى
النَّاسِ🍃
به خدا قسم معاویه زیرک تر از من نیست ولی او نیرنگ می زند و ستمگری می کند . اگر نیرنگ زدن بد نبود ، من از همه قوی تر و سیاست باز تر بودم .
🍃 اگر پایبند من ایمان نبودی
حریفم زبردست دوران نبودی🍃
این ویژگی اولیای خداست که از حیله و نیرنگ خودداری می کنند .
🌸والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته🌸
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇