واسطه شدن کودک در اتصال جماعت
پرسش: آیا حضور کودک نابالغ در صف نماز جماعت، مانع اتصال است؟
پاسخ : اگر واسطه اتصال در جماعت، کودک نابالغ باشد، چنانچه بدانند نماز او صحیح است، می توانند اقتدا کنند و به جماعت نماز بخوانند.
#نماز_جماعت
#آیت_الله_خامنه_ای
➺@montazeran31331|••
عالم ربانی حاج آقا علیپور مرندی:
چیستی مراقبه...
مراقبه حالتی است
که انسان به فعل خودش
توجه پیدا کند،
و اگر قوی تر شد ،
به خودش توجه کند...🙂🌱
#تلنگر
➺@montazeran31331|••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید آرمان علی وردی
هرکی
هرچی شد
داره میبره...
یکی داره پیراهن
پاره میبره...
مادرت بمیره
نبینه انگشتر نداری...
#شهادت
#خاکریزشهدا
➺@montazeran31331|••
انجام بازی های قماری رایانه ای
پرسش: آیا انجام بازی هایی که حکم قمار را دارند،(مانند پاسور) به وسیله کامپیوتر یا مانند آن در نت نیز حرام می باشد؟
پاسخ : بازی هایی که به دلیل قمار بین دو طرف، حرام بوده اگر از طریق رایانه و به تنهایی باشد و برد و باختی در آن نباشد، فی نفسه جایز است.
#قمار
#آیت_الله_خامنه_ای
➺@montazeran31331|••
تو واسه خدا کار کن
کارفرماتم ندید، ندید!
- حاج حسین یکتا .
➺@montazeran31331|••
عظمت عید غدیر
امام صادق علیه السلام:
غذا دادن به یک مومن
در روز غدیر
ثواب اطعام
یک میلیون پیامبرو صدیق
و یک میلیون شهید
و یک میلیون فرد صالح
در حرم خداوند دارد...
#غدیر
➺@montazeran31331|••
مراسم هفتگی هیئت منتظران حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
زمان: سهشنبه ۶ تیرماه ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰
مکان: حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
السلام علیک یا محمد بن علی الباقر علیه السلام
لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی.
امام محمد باقر - علیه السلام - می فرماید: فضیلتی چون جهاد نیست و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست.
تحف العقول ص ۲۸۶. مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۱۴۳.
➺@montazeran31331|••
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانوادههای شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
💠دربارهی پدران و مادران و همسران شهدا
🔎از چند زاویه میشود نگاه کرد به پدران، به مادران و به همسران شهدا:
1️⃣ارزشگذاری قرآنی
♦️صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کردهاند بالاترین صبرها است.
❇️خدای متعال در مورد افراد صابر میفرماید:
💠اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة💠
🔺 خدا برای شما صلوات میفرستد.
❇️یک آیهی دیگر میفرماید:
💠لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون💠
🔺کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد.
⁉️انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟
⁉️آن زن جوان که همسرش میرود شهید میشود، این محبّت عاشقانهی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟
💎از لحاظِ ارزشگذاریِ نظامِ ارزشیِ اسلامی، خانوادهی شهدا، یعنی پدر، مادر، همسر، در رتبهی بسیار بالایی قرار دارند و فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و مانند اینها بیشتر است.
3️⃣مجاهدت مورد غفلت
⭕️مجاهد فقط آن کسی نیست که در داخل میدان است؛ او البتّه مصداق کامل و اصلی است، امّا مجاهدینی هم بیرونِ میدانند.
❇️آن که در منزلش نان میپزد و میفرستد البتّه ارزش بسیار بزرگی دارد، ارزش او را نباید انکار کرد،
📌امّا آن که جوان عزیزش را میفرستد چطور؟
⚠️این جهاد، مورد غفلت قرار گرفته.
👈اگر خانوادهها همراهی نمیکردند، حماسه هشت سال دفاع مقدس راه نمیافتاد.
3️⃣رنج فقدان عزیزان
💯وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظهی شهادت، اوّلِ راحتِ او است
⭕️امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟... رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود.
❗️این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند.
❇️این رنج، علوّ درجات را میآورد؛ این رنج پیش خدای متعال بیحسابوکتاب نیست.
4️⃣گنجینه خاطرات و یاد شهید
✨پدر و مادر و همسر شهید گنجینهی یادهای شهیدند.
❇️بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛
🎖یاد قهرمانها را همهی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست
📌یاد اینها اهمّیّت دارد.
⬅️رفتار شهیدان چگونه بوده؟
⬅️برجستگیهای اخلاقی شهدا چگونه بوده؟
⬅️سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟
👌اینها الگوهای زندهی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛
📍یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟
👈پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند،
👈آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده.
💎رفتارهای اینها،
💎پایبندیهای اینها،
💎دلبستگیهای دینیشان،
💎دلبستگیهای اجتماعیشان،
💎دلبستگیهای عاطفیشان
✍️را شرح بدهند.
✔️همهی آنچه در خاطرهی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است.
☀️از هر کدام از این دیدگاهها که نگاه کنیم، عظمت پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید، جلوی چشم انسان مثل خورشید نمایان میشود.
💠درباره نقش شهدا در تغییر سرنوشت کشور
📌شهیدان شما، در یکی از حسّاسترین مقاطع تاریخ کشور، سرنوشت کشور را عوض کردند؛
♦️انقلاب اسلامی رخ داد تا کشور را که داشت بسرعت به سمت درّهی انحطاط اخلاقی و دینی و سیاسی پیش میرفت حفظ کند و حفظ کرد
♦️بعد دشمن حملهی نظامی کرد و این جوانها بودند که رفتند ایستادند هشت سال مقاومت کردند، کشور را نجات دادند
♦️بعد، در طول این زمان تا امروز، در فتنههای مختلف، در آشوبافکنیهای مختلف، در نوع متنوّع حملات دشمن، جوانها سینه سپر کردند
❇️تعدادی از اینها به شهادت رسیدند ــ مثل همین حوادثی که در این سال گذشته یا سالهای گذشته اتّفاق افتاد ــ توانستند این کشور را حفظ کنند.
👌سرنوشت کشور را اینها به سمت سربلندی کشاندند.
✅جوان شجاع و مؤمن و متدیّن و انقلابی و فداکار بود که توانست این کار مهم را انجام بدهد.
💠خطاب به اهالی هنر و رسانه
👈من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانهاند، اهل نگارشند، قلمبهدستند، شاعرند، نقّاشند، هنرمندند.
🎨 این خاطرهها را با زبان هنر بایستی نگه دارند.
↙️البته کارهای خوبی در این سالهای آخر انجام گرفته است... امّا نسبت به آنچه باید اتّفاق بیفتد کم است. تعداد شهدای ما زیاد است.
📌هر کدام از اینها موضوع یک یا چند کار هنری باارزشند.
📍دربارهی اینها میشود:
🎬فیلم ساخت
📚کتاب نوشت
🎨نقّاشی کرد
☑️و اینها را به نسل جوانمان معرّفی کرد.
♦️اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید... شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفهی همهی ما است.
🍀خدا انشاءالله همهی شما را محفوظ بدارد، شهدائتان را با پیغمبر محشور کند و شما را از شفاعت شهدائتان انشاءالله برخوردار کند.
maddahi_seyfi.mp3
19.24M
کربلایی بهنام سیفی اردبیلی
نمایشگاه یاس_کبود
ویژه ایام فاطمیه
#مداحی
➺@montazeran31331|••
g-117.mp3
2.32M
عالم ربانی استاد علیپور مرندی
تربیت عالم
با صفات
جمال و جلال خداوند...
#جمال_جلال
➺@montazeran31331|••
هدایت شده از منتظران امام زمان عجل الله
مراسم هفتگی هیئت منتظران حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
زمان: سهشنبه ۶ تیرماه ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰
مکان: حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
48.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم هفتگی هیئت منتظران
حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عزیزی
امام جمعه محترم شهرستان بیله سوار
مکان: حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
52.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم هفتگی هیئت منتظران حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
امشب با مداحی کربلایی بهنام سیفی اردبیلی
مکان: حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم هفتگی هیئت منتظران
حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
بامداحی:کربلایی علی مردی
مکان: حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️مراسم هفتگی هیئت منتظران
حضرت مهدی عجل الله پارسآباد
✔️بامداحی:کربلایی بهنام زارعی
✔️ مکان: حوزه علمیه امام
محمد باقر علیه السلام
@howzeh950
➺@montazeran313313|••
عظمت روز عرفه(استادعالی).mp3
6.96M
روز عرفه
✔️روز عرفه روز رحمت الهی
✔️عظمت روز عرفه
✔️یک روز #عرفه برابر با یک ماه #رمضان
✔️عظمت دعا در عرفه
✔️بهترین دعا در عرفه دعای امام حسین علیه السلام در #عرفه
#حجة_الاسلام_مسعود_عالی
➺@montazeran313313|••
نیم نگاهی به عرفه.mp3
13.71M
✔️نیمنگاهی به عرفه
●شب #عرفه را از دست ندهیم!
●آخرین فرصت طلایی بعد از ماه رمضان
●گل اعمال در عرفه چیست؟
●از نماز شگفت انگیز عصر عرفه غافل نشویم!
●#دعای_عرفه را کجا بخوانیم؟
●چرا در دعای عرفه حال نداریم؟
●قیمت اشک در شب و روز عرفه
#حجة_الاسلام_جوان
➺@montazeran313313|••
فرازیازدعایعرفه:
اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى
وَالْيَقينَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى
وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصيرَةَ فى دينى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى
خدایا قرار ده، بى نیازى را در ذاتم
و یقین را در دلم، و اخلاص را در عملم
و نور را در دیده ام، و بصیرت را در دینم
و مرا به اعضایم بهره مند کن🕊
#عرفه
➺@montazeran313313|••
✔️مراسم هفتگی هیئت منتظران حضرت
مهدی عجل الله شهرستان پارساباد
●قاری:کربلایی هادی حلیم
●سخنران:حجت الاسلام والمسلمین قدرتی
امام جمعه محترم شهرستان انگوت
●مداحان:کربلایی رامین کریمی
حاج سیروس بیدقی/کربلایی بهنام سیفی اردبیلی
●سه شنبه ششم تیرماه
✔️مکان:حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام
#گزارش_تصویری
➺@montazeran313313|••
🔹🔷《اَلسَّلاَمُ عَلَیکَ یَا سَفِیرَ الحُسَینِ(ع) یَا مُسلِمَ بنِ عَقِیلِ بنِ اَبِی طَالِبِِ(ع)》🔷🔹
✅شیخ صدوق روایتی در امالی نقل می کند که روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلاً؟》
♦️آیا شما عقیل را دوست دارید؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《اِی وَاللهِ!》
♦️به خدا قسم، عقیل را دوست دارم.
سپس فرمود:
📋《إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَه و حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ لَه》
♦️من دو محبت به عقیل دارم.
یکی این که؛ خود عقیل را دوست دارم و یکی این که؛ عقیل محبوب پدرش حضرت ابوطالب(ع) بود!
📋《وَ إنَّ وَلَدَهُ لَمَقتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِکَ》
♦️علی جان! فرزند عقیل در راه عشق و محبت فرزند تو حسین، شهید می شود.
📋《فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیُونُ المُؤمِنینَ》
♦️و بر او ،چشم همه ی اهل ایمان اشک می ریزد.
📋《وَ تُصَلَّی عَلَیهِ المَلائِکةُ المُقَرَّبُونَ》
♦️و فرشتگان مقرب پروردگار، بر فرزند عقیل، مسلم، صلوات و درود می فرستند.
📋《ثُمُّ بَکَی النَّبیُ(ص) حَتَّی جَرَت دُمُوعُهُ عَلَی صَدرِهِ》
♦️با نام بردن از حضرت مسلم(ع)، پیغمبر اکرم(ص) گریه کردند تا جایی که اشک های مبارک پیغمبر(ص) برای مصیبت مسلم بر صورتشان جاری شد.(۱)
در تاریخ آمده است؛
مسلم بن عقیل(ع) در روز پنجم شوال سال ۶۰ هجری وارد کوفه شد.
او ابتدا به خانه مختار ثقفی و سپس به خانه هانی بن عروه رفت.
ارتباط با شیعیان تا زمانی که در خانه هانی بود، مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسان از مخفیگاه مسلم، آگاه شد.
بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفیگاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد.
وقتی هانی زیر بار چنین کاری نرفت، بازداشت شد.
هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از خانه هانی فاصله گرفت و به همراه اصحاب خود، شبانه، که جز سى نفر با او كسى نمانده بود، به سمت درهاى كِنده به راه افتاد و وقتى به آن درها رسيد، ده نفر باقى مانده بودند و از مسجد كه خارج شد، توجه کرد، دید ديگر كسى با او نبود!
او در کوفه دیگر پناهی نداشت و از طرفی هم راهی برای خروج از کوفه نیافت.
تا اینکه شبانه بی یار و یاور در کوچه های کوفه مورد تحت تعقیب قرار گرفت.
مسلم خسته و تشنه، تکیه بر دیوار خانه ای زد که صاحب خانه، زنی به نام طوعه بود.
پسری داشت بلال نام، که بيرون رفته بود و مادرش بر در ايستاده بود و انتظارش را مى كشيد.
مسلم بر طوعه، سلام كرد و طوعه نیز جواب داد.
مسلم به طوعه گفت :
ای بنده خدا! به من، قدرى آب بده.
زن رفت و برايش آب آورد.
مسلم، همان جا نشست.
طوعه، ظرف آب را بُرد و بازگشت و گفت :
مگر آب نخوردى؟
مسلم گفت: چرا!
طوعه گفت :
📋《يا عَبْدَالله! اِذْهَبْ اِلي مَنْزِلِکَ!》
♦️ای بنده خدا! به خانه ات برو.
مسلم، سكوت كرد.
طوعه، این حرف را برای بار دوم نیز تكرار كرد.
باز مسلم، سكوت كرد.
آن گاه طوعه گفت :
📋《ياعَبْدَالله! قُمْ! عَافَاکَ اللهُ! اِذْهَبْ اِلي اَهْلِك!》
♦️ای بنده خدا! خدا، سلامتت بدارد!
نزد خانواده ات بازگرد.
📋《فَإِنَّهُ لا يَصلُحُ لَكَ الجُلُوُسُ عَلى بَابِي، وَلَااُحِلُّهُ لَكَ!》
♦️شايسته نيست بر درِ خانه من بنشينى و من، اين كار را روا نمى دارم.
مسلم برخاست و گفت :
📋《مَا لِي فِي هَذَا الْمِصرَ مَنزِلٌ وَ لَا اَهْلٌ》
♦️من در اين شهر، خانه و خانواده اى ندارم.
آيا مى خواهى پاداشى ببرى و كار نيكى انجام دهى؟
شايد در آينده بتوانم جبران كنم.
زن گفت : اى بنده خدا! جريان چيست؟
مسلم گفت :
📋《أنَا مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ، كَذَبَني هَؤُلاءِ القَومُ وغَرُّونِي》
♦️من، مسلم بن عقيل هستم. اين مردم به من دروغ گفتند و مرا فريفتند.
زن گفت : تو مسلم هستى؟
گفت : آرى!
زن گفت : داخل خانه شو.
و او را داخل اتاقى غير از اتاق نشيمن خود كرد و فرشى برايش انداخت و برايش شام برد، ولی مسلم غذایی نخورد.
وقتی پسر طوعه برگشت، به دخول و خروج نامتعارف مادرش به آن اتاق تردید کرد و علت را جویا شد.
مادرش ابتدا کتمان کرد، ولی چون پسرش اصرار نمود، وی را قسم داد تا این مطلب را به کسی نگوید.
سپس حال جریان را به پسرش گفت و پسرش سکوت کرد و خوابید.(۲)
وقتی پسر طوعه، مطلع شد که مسلم در خانه مادر اوست، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند.
محل اختفای مسلم که فاش شد، خانه ی طوعه توسط سربازان عبیدالله محاصره شد.
سپاهيان، ابتداء خانه را سنگباران كردند و با نى هاى آتش گرفته، آتش مى افكندند.
مسلم چاره را در جنگ با آنان دید پس آن گاه به زن گفت :
خدا، تو را رحمت كند و به تو پاداش خير دهد! بدان كه من از جانب پسرت، گرفتار شدم.
درِ خانه را بگشا!
➺@montazeran31331|••
ادامه مطالب :👇
زن، در را گشود و مسلم مانند شير خشمگين در برابر سپاهيان، قرار گرفت و با شمشير بر آنان حمله بُرد و چهل نفر از آنان را به درک واصل کرد.(۳)
خبر به عبیدالله رسید و به پسر اشعث پیغام داد که ما تو را فرستادیم که فقط یک مرد را نزد ما بیاوری و او چنین رخنه ای را در میان یارانت ایجاد کرده است؟!!
ابن اشعث جواب داد :
📋《ایُّها الاَمِیرُ! أَ تَظُنُّ انَّکَ بَعَثَتَنِی اِلَی بَقَّالِِ مِن بَقَّالِی الکُوفَةِ اَو اِلَی جَرَمقَانِی مِن جَرَامِقَةِ الحِیَرَةِ؟!
اَوَلَم تَعلَم اَیُّهَا الاَمِیرُ اَنَّکَ بَعَثَنِی اِلَی اَسَدِِ ضَرغَامِِ وَ سَیفِِ حِسامِِ فِی کَفِّ بَطَلِِ هَمَامِِ مِن آلِ خَیرِ الاَنَامِ》
♦️ای امیر! تو گمان کردی مرا به جنگ بقّالی از بقّالهای کوفه و یا کشاورزی از کشاورزان حیره فرستادی؟!
مگر نمی دانی که مرا به جنگ شیری ژیان و شمشیری بُرّان فرستادی، شمشیری که در دست یک قهرمان بی همتا و یک شجاع بی مانندی از خاندان پیغمبر(ص) است.(۴)
وقتی دیدند که مسلم را نمی توانند مهار کنند، چاره را در این دیدند که از راه خدعه وارد شوند و به او امان دهند.
پس محمد بن اشعث به مسلم امان داد و از این طریق او را دستگیر و سوار بر استری کردند و او را به سمت دارالعماره کوفه بردند.
در طول مسیر، مسلم همواره آیه استرجاع می خواند و می گریست.
عبیدالله سُلَمی با کنایه به او گفت :
کسی که در طلب چیزی مثل آنچه تو به دنبال آن بودی باشد، چنین اتفاقی که بر تو افتاد اگر برایش بیفتد، نباید بگرید!
از جان خویش می ترسی؟
مسلم جواب داد :
📋《وَ اللهِ إنِّي مَا لِنَفْسِي بَكَيْتُ وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي وَ إنْ كُنْتُ لَمْ أُحِبُّ لَهَا طَرْفَةَ عَيْنٍ تَلَفاً》
♦️به خدا قسم برای خود نمی گریم و برای جان خودم سوگوار نیستم اگر چه به اندازه چشم به هم زدنی دوست ندارم جانم تلف شود!
📋《وَ لَكِنِّي أبْكِي لِأَهْلِيَ الْمُقْبِلِينَ، إنِّي أبْكِي لِلْحُسَيْنِ(ع) وَ آلِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️ولی برای خاندانم می گریم که به این سو می آیند.
من برای حسین(علیه السلام) و برای بچّه های حسین(ع) گریه میکنم.(۵)
سپس خطاب به محمد بن اشعث گفت :
آیا می توانی مردی را بفرستی که از زبانم پیامی برای حسین علیه السلام ببرد و بگوید :
📋《اِرْجِعْ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي بِأَهْلِ بَيْتِكَ وَ لَا يَغُرُّكَ أَهْلُ الْكُوفَةِ فَإِنَّهُمْ أَصْحَابُ أَبِيكَ الَّذِي كَانَ يَتَمَنَّى فِرَاقَهُمْ بِالْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ قَدْ كَذَبُوكَ وَ لَيْسَ لِمَكْذُوبٍ رَأْيٌ》
♦️با اهل بیت خود برگرد!
اهل کوفه تو را نفریبند که آنها همان اصحاب پدر تو هستند که آرزوی مرگ یا شهادت می کرد تا از دست آنها راحت شود.
بدان که اهل کوفه به تو و من دروغ گفتند و کسی که به او دروغ گفته شده رائی ندارد.(۶)
مسلم به دارالعماره رسید و او را در بیرونی دارالعماره نگه داشتند تا اذن دخول دهند.
در این حین، مسلم احساس عطش کرد و با دیدن کوزه آبی طلب آب نمود.
مسلم بن عمرو از دادن آب به مسلم امتناع کرد و به او آب نداد، تا اینکه عمرو بن حریث به غلامش دستور داد تا جرعه آبی به او بنوشاند.
مسلم جام را گرفت و همین که خواست بنوشد، خون دهان مبارکش، جام را پر کرد، او دو بار نیز این کار را کرد، که هر بار این عمل تکرار شد و بار سوم که خواست بنوشد دندانهای پیشین او، در جام افتاد.
و در این هنگام مسلم گفت :
📋《الحَمدُلِله! لَو كَانَ لِي مِن اَلرِّزقِ المَقسُومِ شَرِبتُهُ》
♦️خدا را سپاسگزارم! اگر از این آب، رزق مقسوم من بود، حتما از آن سیراب می شدم.(۷)
مسلم را وارد مجلس ابن زیاد کردند.
مسلم با بی اعتنایی کامل وارد شد و در ادامه بین او و عبیدالله سخنانی رد و بدل شد تا اینکه عبیدالله با عصبانیت تمام، شروع کرد به ناسزا گفتن به امام علی(ع) و حسنین(علیهما السلام) و در آخر مسلم را تهدید به قتل کرد.
و مسلم خطاب به عبیدالله گفت :
تو و پدرت به دشنام سزاوارترید، هر چه خواهی بکن ای دشمن خدا!
سپس عبیدالله حکم قتل او را صادر کرد.(۸)
در این هنگام، مسلم درخواست نمود تا وصیتی کند و عبیدالله گفت : وصیت کن!
مسلم به اطراف خود نگریست و عمر بن سعد را دید و او را به گوشه ای فراخواند و وصیت خود را به او بازگو نمود.
سفیر مظلوم امام حسین(ع) در واپسین لحظات عمر خود سه وصیت کرد و گفت :
📋《إِنَّ عَلَيَّ دَيْناً بِالْكُوفَةِ اسْتَدَنْتُهُ مُنْذُ قَدِمْتُ الْكُوفَةَ سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَاقْضِهَا عَنِّي!
فَإِذَا قُتِلْتُ فَاسْتَوْهِبْ جُثَّتِي مِنِ ابْنِ زِيَادٍ فَوَارِهَا وَ ابْعَثْ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) مَنْ يَرُدُّهُ فَإِنِّي قَدْ كَتَبْتُ إِلَيْهِ أُعْلِمُهُ أَنَّ النَّاسَ مَعَهُ وَ لَا أَرَاهُ إِلَّا مُقْبِلًا》
➺@montazeran31331|••
ادامه مطالب :👇
♦️همانا در شهر كوفه من قرضى دارم كه از هنگامى كه وارد اين شهر شدم آن را به قرض گرفته ام و آن هفتصد درهم است، پس زره و شمشير مرا بفروش و بدهى مزبور را بپرداز، و چون كشته شدم بدن مرا از ابن زياد بگير و دفن كن، و كسى به نزد حسين(ع) بفرست كه او را از اين سفر باز گرداند، زيرا من به او نوشته و آگاهش ساخته ام كه مردم با او هستند، و چنين پندارم كه او در راه است.(۹)
بعد از وصیت مسلم، عمر بلافاصله آن را به عبیدالله شرح داد و حتی عبیدالله نیز وی را خائن به مسلم دانست و عمربن سعد ملعون نیز به وصایای مسلم عمل نکرد.
به دستور عبیدالله، بکر بن حمران مسلم را به بالای دارالعماره برد و مسلم را در حالی که مشغول تسبیح خدای تعالی و استغفار و درود بر پیغمبر(ص) بود، سر از تنش جدا کردند و سرش را به دمشق نزد یزید فرستادند و جنازه اش را نیز، به دستور ابن زیاد، در محلّه كُناسه كوفه، به دار آويختند و سرهای مقدس مسلم بن عقیل را به همراه هانی بن عروه، به دمشق برای يزيد فرستادند.(۱۰)
در تاریخ درباره مسلم آمده است که؛
📋《وَ هَذَا أَوَّلُ قَتِیلِِ صُلِبَت جُثَّتُهُ مِن بَنِیِّ هَاشِمِِ وَ أَوَّلُ رَأسِِ حُمِلَ مِن رُوُوسِهِم اِلَی دِمَشقَ》
♦️مسلم اولین شهیدی بود که جسدش به صلیب کشیده شد و سرش اولین سری بود که از بنی هاشم به دمشق فرستاده شد.(۱۱)
انبار مقتل:
حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در منزل زُباله از شهادت مُسلم بن عقیل و هانی بن عروه مطلع شد و بعد از شنیدن خبر آیه استرجاع خواند و گریست.(۱۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
کوچه های کوفه گشته قتلگاهم یاحسین(ع)
از تبار حیدرم، این شد گناهم یا حسین(ع)
مرگ من باشد طلوع سرخ عاشورای تو
در ره تو من غلامی سربه راهم یاحسین(ع)
گوئیا در کوفه هم رسم مدینه آمده
خود ببین یک زن فقط داده پناهم یاحسین(ع)
من چه گفتم این چنین برصورتم آتش زدند؟
من فقط یک بوسه از دست تو خواهم یاحسین(ع)
کاش کوفه هرچه دارد سنگ ریزد بر سرم
تا من از زخم سر زینب(س) بکاهم یاحسین(ع)
شکر حق رفتم ندیدم دخترت سیلی خورَد
یا بسوزد در میان قتلگاهم یا حسین(ع)
👤ساداتی
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۲۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۷
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۵۴
۵)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۳
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۶۰_۵۹
۷)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۴
۸)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰
۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۱
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۷۵
۱۱)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۶۰
۱۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵
➺@montazeran31331|••