eitaa logo
منتظران امام‌ زمان عجل الله
322 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
150 فایل
کانال هیئت جوانان و منتظران حضرت مهدی عجل الله انتقاد و پیشنهاد: @Seyed_ebrahim313_75
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تنبیه تیمور لنگ، نواصب اهل شام را که به جنایات اسلاف لعین خود در حقّ اهل‌بیت علیهم‌السلام راضی بودند! شیخ محمّدمهدی حائری مازندرانی رحمه‌الله‌، صاحب معالی السبطین، در کتاب شجره طوبی می‌نویسد: امیر تیمورِ خونریز مشهور به تیمورِ لنگ، نواصب اهل شام را رسوا کرد که (ازین جهت) سزاوار ستایش است؛ چنانکه در تواریخ است که چون او بر شرق و غرب بلاد تسلّط یافت، تمام دیار شام را که اهل عناد با خاندان رسالت و راضی به قتل ایشان بودند را خراب کرد! قلب تیمور (که خودش به گواه تاریخ، فردی قسی‌القلب و سفّاک بود) از شدّت بغض شامیان نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌سوخت؛ چون او ماجرای ورود اهل‌بیت علیه‌السلام بر مجلس لعنةالله‌علیه و اعمال مردم شام از شادی و طرب و شُرب خمر در زمان ورود اسرای آل‌الله به شام را از شیعیان ایران شنیده بود. پس وقتی تیمور به شام وارد شد و گردن اهل شام در برابر او خاضع گردید و شامیان دانستند که تیمور نسبت به آنان بدخُلق و سختگیر است، پس سعی کردند به واسطۀ ازدواج به او نزدیک شوند تا او را نسبت به اهل شام نرمخو کنند! لذا بزرگ اهل شام پیش تیمور آمد و گفت: «ای امیر! ما می‌خواهیم که دختر فلانی را که دختری صاحب صفات نیک و زیبایی و عقل و کمال است و جز تو لایق کس دیگری نیست، به تزویج شما در بیاوریم!» تیمور هم پس از اینکه از حُسن و جمال او اطلاع یافت، پذیرفت و دستور داد تا عروس را برای انجام مقدمات نکاح، به حمام شهر ببرند و بازارها را زینت کنند و به رقص و طرب بپردازند و اسباب نکاح و مراسم عروسی را مهیّا سازند. پس اهل شام، دختر را به حمام بردند و اسباب عروسی را آماده کردند؛ در این حال، امیر تیمور به خادمش دستور داد که ناقه‌ای ضعیف و بی‌پرده و بدون پوشش و پالان تهیه کند و آن را بر در همان حمام ببرد و عروس را سوار آن ناقه کند و در کوچه و بازار بگرداند و همۀ اهل شهر باید به چهرۀ بدون پوشش آن دختر خیره شوند! پس خادم نیز چنین کرد. وقتی شیوخ شهر شام، غلامِ تیمور و شتر ضعیف و بی‌پرده و پوشش را دیدند، گفتند: «این چه شتری است؟! این که در شأن این عروس نیست!» غلام گفت: این دستورِ امیر است! پس مردم و شیوخ شهر، از سر حیرت به یکدیگر نگاه می‌کردند و بسیار غضبناک شدند! پس به سوی امیرتیمور رفتند و گفتند: «خدا امیر را سلامت بدارد؛ این چه کاریست که خادم شما انجام داد؟! و ما حقیقتاً از سخن او مطمئن نیستیم و حاشا که به مثل توئی چنین دروغی ببندد!» تیمور گفت: «وای بر شما! من به او چنین دستور دادم!» اهل شام گفتند: «چطور چنین دستوری دادید؟! چون خدا و رسول به این خواری ما راضی نیستند، چرا که در جاهلیّت نیز با بزرگان چنین نمی‌کردند!» تیمور گفت: «وای بر شما ای اهل شام! اگر شما این عمل شنیع را نمی‌پسندید، چرا همین کار را قبلاً با عترت پیامبرتان کرده‌اید؟!» شیوخ گفتند: «ای امیر! این دختر از بزرگ‌زادگان شام و اهل شرف و حسب و نسب است و از نظر مقام، بالاترین دختر و در عفّت، پاکدامن‌ترینِ اهل شام است؛ او دختر حاکم ماست!» پس وقتی کلام شامیان بدین‌جا رسید، تیمورلنگ گریبان خود را پاره کرد و چنان گریست تا غش کرد! وقتی به هوش آمد، گفت: «وای بر شما ای اتباع یزید و فرزندان اتباع او! به من خبر دهید که کدام شاهی برتر است از (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و کدام دختری عفیف‌تر است از دختران (علیه‌السلام)؟! شما دختران محمّد و علی (صلوات‌الله‌علیهما) را در کوچه و بازارهایتان گرداندید و شما و زنانتان برای تمسخر آنان از خانه‌هایتان خارج شدید، در حالی‌که می‌دانستید آنان دختران پیغمبرتان هستند! آتش دوزخ بر شما باد! آیا حسین (علیه‌السلام) حجّت خدا و فرزند حجّت خدا نبود که اهل و عیالش را در حالی‌ که اسیرتان بودند، سوار بر ناقه‌ها از شهری به شهر دیگر به اسارت بردید؟!» ☄ نظام‌الدین شامی، مورّخ قرن هشتم در کتاب ظفرنامه، خبر از ورود به و توبیخ اهل پلید آن دیار و ساخت گنبد و بارگاه بر مرقد امّ‌سلمه و امّ‌حبیبه، از زوجات پیامبر (و احتمالاً مرقد مطهّر و علیهماالسلام) و نیز آتش زدن و ویرانی شهر و غارت اموال و اسارت زن و مرد آن را می‌دهد. 📚 شجره‌ طوبى (مازندرانی)، ج۱، ص۴۵ ظفرنامه (نظام‌الدین‌شامی)، ص۲۳۵ 🔥 «اللّهمّ العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمّد وآل محمّد وآخر تابع له على ذلک، اللّهمّ العن العصابة الّتی جاهدت الحسين وشايعت وبايعت على قتله، اللّهمّ العنهم جميعاً.» 🌸 ➺ @montazeran313313 |••‌