eitaa logo
🌼 منتظران ³¹³ 🌼
180 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
304 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مۍشنوے‌رفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. ا شروط: @Shartha60 !
مشاهده در ایتا
دانلود
انتخاب کن یا دنیا یا امام شخص عطاری از اهل بصره می گوید: روزی در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم؛ اما جوابی ندادند. من اصرار می کردم؛ ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم و آل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجت علیه السلام هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو بخریم. همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید. گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم. گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والا از همان جا بر می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ اما باز هم امتناع کردند. بالاخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحم نموده و منت گذاشتند و قبول کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ اما من ایستادم. متوجه من شدند و گفتند: نترس؛ خدا را به حق حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو و روانه شو. این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت ارواحنا فداه قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابونها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان دور می ماندم. آنها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت علیه السلام قسم دادم و بر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: « ردّوه فانه رجل صابونیّ » یعنی او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید؛ تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی. این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد. این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگیهای دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد. 🌹🌹
دختر چینی و امام زمان علیه السلام یولی در خاطراتش می گوید: هیچ واژه ای برای تعریف خدا نداشتم . به همین دلیل وقتی یک دوست مسیحی او را می بیند و از خدا برایش سخن می گوید ، او واژۀ خدا را با سلطان خیالی دوران کودکیش مُنطبق می بیند و به مسیحیت گرایش نشان داده و به امید اینکه سلطان آسمان همین خداست ، مسیحی می شود . دوست مسیحی هم او را به کلیسا معرفی می کند و چون صدای خوشی دارد ضمن اجرای موسیقی کلیسا ،کُر هم می خواند. چهار سال قبل همان دوست مسیحی از او می خواهد که برای اجرای مراسمی به کلیسا برود ،«یولی» موافقت می کند و شب موعود ، تاکسی اشتباهاً او را به جای کلیسا در مقابل یک مسجد پیاده می کند «یولی» را سیل جمعیت رهبری می کند و در حین حرکت «سلام علیکم» را به او می آموزند. ابتدا کمی متعجّب است ولی به سرعت حیرت جایش را با احساس قشنگی عوض می کند به حدّی که «یولی» همراه با زنان پوشیده شده در لباس سفید،حرکات آنها را تقلید می کند. خودش می گوید:«نمی دانستم نماز می خوانم ولی از کارهایی که انجام دادم ،لذّت بردم و احساس شادی عجیبی پیدا کردم.» «یولی» تحت تأثیر معنویت محیط قرار می گیرد،اُنس جدیدی در تکمیل احساس خداجویش به وجود آمده که وجودش را می لرزاند امّا زبان نمی داند . هیچ نمی داند! تا پاسی از شب با بارش برف سنگین «شیانگ» همراه می شود در حالی که چشم هایش اشک بار است. از آن شب رغبتی به رفتن کلیسا و اجرای مراسم ندارد.دلش آن حرکات موزون و ریتمیک را می خواهد، اکنون جستجویش معنویّت خاصی یافته،هرگاه دلش می گیرد مانند زنان سفید پوش در مسجد مسلمانان ملحفه ای به سر می کشد و همان کارها را تکرار می کند و عجیب اینکه آرامش بر وجودش مستولی می شود . دعا می کند خدایا! اگر تو هستی لطفاً نشانه ای به من نشان بده تا باورت داشته باشم. تقریباً یک سال چنین می گذرد.دوست مسیحی با اینکه از او دل گیر است ولی خواهش می کند که با هم به سفری بروند. یولی می پذیرد و شب میان راه در منزل فردی بیتوته می کنند و«یولی» بر تاقچۀ آن خانه کتابی را به زبان چینی می یابد. شب را تا صبح با این کتاب می گذراند و اُنس با آن وادارش می کند که کتاب را از صاحبخانه طلب کند . کتاب را برمی دارد و چون جان شیرین آن را در بغل می گیرد ،صاحبخانه به او می گوید که این کتاب قرآن و قانون دین اسلام است ؛ و آنچه از خدا و اصول اسلام می داند برای «یولی» باز می گوید . «یولی» که امروز مسلمان شده و نام «سُمیّه» اولین زن شهید اسلام را بر خود نهاده در این باره می گوید: از خواندن قرآن به شوق آمده بودم . شک نداشتم این کسی که در کتاب حضور دارد خود اوست ، از ته دل با خدا حرف زدم و خواستم که راهنماییم کند و کاری کند که او را بهتر بشناسم . حالا به جستجوی زیبایی واقعی بودم، دلم می خواست راهی برای کسب شناخت عمیق تر بیابم. با آنچه که در قرآن خواندم متوجّه شدم که او مرا دوست دارد و انتخابم کرده تا هدایتم کند . این حالت مدتّی طول کشید ، و یک شب سرد زمستانی نماز واقعی اقامه کردم و در قرآن خوانده بودم : "أقمِ الصَّلاهَ لِذِکری"؛ نماز را برای یاد کردن من بخوانید . قبلاً نماز خواندن مسلمانان را دیده بودم ،امّا مُهر و چادر نداشتم نیمه شب بود ، هم اتاقی من زن سالخورده چینی که استاد ریاضی دانشگاه بود ، خوابیده بود . هوا خیلی سرد بود و امکان اینکه روی زمین نماز بگذارم وجود نداشت ، بنابراین روی تختم نشستم و به راز و نیاز با خداوند پرداختم . به جز خدا هیچ چیز مورد توجّه ام نبود . از صدای من و تختم پیرزن از خواب پرید و پرسید چکار می کنی؟ مجبور شدم دین پنهان شده ام را آشکار کنم و از فردا مورد تمسخر استادان قرار گرفتم و دیگر آن احترامی را که ناشی از استعداد اخلاق و .......خودم بود در بین اساتید و دانشجویان نداشتم . از مَتلک ها و انتقادها هراسی به دل راه ندادم ، به مسجد رفتم ،گفتم بنویسید که من مسلمانم ، می خواهم شناسنامه داشته باشم . دوست داشتم مطالعه کنم و اطّلاعاتم را عمیق تر کنم . بنابراین به سفارت ایران – که قبلاً همان خانمی که قرآن را به من داد گفته بود برای مسلمان شدن به آنجا برو- رفتم. کتاب «انقلاب نور» را خوانده بودم . رهبر ایران امام خمینی را می شناختم و ......با این هدف به سفارت رفتم که در ایران دین ام را تکمیل کنم و یک مسلمان شیعۀ آمِر به امر و فرمان خدا باشم. وقتی برای خرید بلیت رفتم کمی ترسیده ونگران بودم . مرتّب به خداوند می گفتم : دارم یک ریسک بزرگ می کنم ، در کشور خودم آدم مفیدی هستم و این تغییر زندگی را نمی دانم چه بلایی به سرم می آورد . غمگین بودم. امروز بلیت می خرم فردا در فرودگاه ایران چه چیزی در انتظارم است . بالاخره بلیت خریدم و موقع برگشتن به هتل با مردی برخورد کردم ، او از گذشته من و اینکه دلم می جوشد سخن گفت،تعجّب کردم و پرسیدم شما از کجا می دانید؟او گفت:به مستمند کمک بکن .آن
مرد بعد از دوران بچّگی تا آن روز مرا یک به یک بازگو کرد و حرف های آن مرد مرا به شدّت شگفت زده کرد .حتّی گفت :تو در کودکی به دور از چشم خانواده همیشه به آسمان نگاه می کردی و می گفتی :ای کسی که سُلطان آسمان ها هستی می خواهم با تو آشنا شوم،این جمله ای را که آن مرد از دوران کودکی ام گفت هیچ کس نمی دانست و او سرنوشتم را سخت ،ولی روشن تصویر کرد . بعد هم گفت:من برای هدایت مردم آمدم ،تا گناه نکنند.
عالی جنابان دهباشی ، تاجزاده ، آشنا ، زیباکلام و آنهایی که درماجرای پنجشیر واسلاما سر میدادند در قضیه گستاخی های "الهامِ باکو" سکوت اختیار کرده اند. خاک بر سر جماعتِ بی شرفی که رگِ غیرتش فقط آنجا که بتواند علیه حکومت از مسئله استفاده کند باد میکند. حداقل غیرت را سیاسی نکنید... @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ شادی روح سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای جبه ی مقاومت ''صلوات'' 💔ناگهان باز دلم یادت تو افتاد و شکست 👈 تـوبه از آن روزی کـه فراموشتــ کنم 💔 💔 👈 جمعه ۱۳دی۹۸ساعت۱/۲۰ 👈وصالتان گرانبهاست ما بی بضاعتیم 🌹‌‌ 🌹 @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【• 🌷•】 •|• گشتم همه جا را🌍 پۍ چشمان پر از شوق تو❣ اما •|• فرسنگ به فرسنگ😔 نبودی که بدانۍ چه کشيدم...😭 /✍ 🦋 🌹 :20⏰ . . 🕊) Eitaa.com/Rasad_Nama •🍃• تڪست‌های ویژه از سردار دل‌ها😌☝️•
میگم: طرف بعد،از واکسن فوت شده میگه: حتما قبلش کرونا داشته! میگم: پس کرونا و واکسن باهم باعث فوتش شدن؟ میگه: آره دیگه! میگم: خب واکسن کجا بدرد می‌خوره؟ میگه: یکماه بعد از دز دوم. میگم: پس اگر شما دز اول رو بزنی ایمنی ایجاد نمیشه و برعکس اگر بگیری قطعا می میری و تازه یکماه بعد باید دز دوم رو بزنی و بعد از یکماه ایجاد میشه!! یعنی توی این یکی‌دوماه اگر کرونا بگیری بدتر میگیری و قطعا می‌میری😳😳😳😳 میگه: نمیدونم😞 @montazeran60
ماجرای بیمار کرونایی که پزشکان از او قطع امید کرده بودند.... #دکترمنتظر #رضامنتظر #رضا_منتظر #درمان_کرونا #کرونا @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدحسین بادپا در پیج خود نوشت؛ آمارهای غلط و دروغ برای اقناع مردمی که بیدار شدند و واکسن نمیزنند اگر نصف مردم رو واکسینه کنن حتما بقیه رو به اجبار واکسن میزنند @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از پیش‌بینی حاج قاسم سلیمانی از زمان شهادت خودش
لبیک یا خامنه ای ✋
🔴 امر به ایجاد ارتباط با سلام الله علیهما ▪️قال الإمام ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ‌ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ:إِصبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الفَرَائِضِ، وَ صَابِرُوا عَدُوَّكُم، وَ رَابِطُوا إِمَامَكمُ المُنتَظَر. 🔸امام محمدباقر صلوات‌الله‌علیه می‌فرمایند: در انجام واجبات صبر پیشه كنيد، در برابر دشمنتان صابر باشيد، و با امامتان كه در انتظار او هستيد ارتباطی فراهم کنید. 📚الغیبة النعماني، ص۲۷ @montazeran60
⭐️ 🔴 هرکس سرّ ما را برای غیر اهلش بیان کند... ▪️عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ الله علیه السّلام یَوْمَ صُلِبَ فِیهِ الْمُعَلَّی ، فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ الله أَلَا تَرَی هَذَا الْخَطْبَ الْجَلِیلَ الَّذِی نَزَلَ بِالشِّیعَةِ فِی هَذَا الْیَوْمِ؟ قَالَ وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ قُتِلَ الْمُعَلَّی بْنُ خُنَیْسٍ. قَالَ رَحِمَ الله الْمُعَلَّی ، قَدْ کُنْتُ أَتَوَقَّعُ ذَلِكَ ، لِأَنَّهُ أَذَاعَ سِرَّنَا ، وَ لَیْسَ النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَعْظَمَ مَئُونَةً عَلَیْنَا مِنَ الْمُذِیعِ عَلَیْنَا سِرَّنَا . فَمَنْ أَذَاعَ سِرَّنَا إِلَی غَیْرِ أَهْلِهِ لَمْ یُفَارِق الدُّنْیَا حَتَّی یَعَضَّهُ السِّلَاحُ أَوْ یَمُوتَ بِخَبْلٍ. 🔸مفضّل می‌گوید نزد امام جعفر صادق صلوات الله علیه رفتم ، در روزی که معلّی بن خنيس ، بدار آویخته شده بود . عرض کردم ای فرزند رسول خدا ، چه حادثه مهمّی به شیعه وارد شده که معلّی به دار زده شد . حضرت فرمودند خداوند او را رحمت کند ، انتظار چنین حادثه‌ای را داشتم ، زیرا او سرّ ما را فاش کرد . افشای سرّ ما از جنگ با ما کم هزینه‌تر نیست . هرکس سرّ ما را برای غیر اهلش بیان کند ، از دنیا نمی‌رود جز با کشته شدن با اسلحه ، یا با فلج شدن اعضایش ( یا با قطع اعضایش ) . 📚بحارالأنوار جلد ۲ صفحه ۷۴ ،حدیث ۴۲ @montazeran60
‍ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🎈ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات 🎈ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات 🎈اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم🎈 @montazeran60
📖متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که رهبر انقلاب خواندن آن را به مردم توصیه کردند: 🔹و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ : يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. 🔹ترجمه دعای هفتم: اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مي‌شود، و اي آن كه سختيِ دشواري‌ها با تو آسان مي‌گردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست. سختي‌ها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده‌ي تو موجود شوند، و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند. تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواري‌ها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني. اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگيني‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمده‌ام كه با آن مدارا نتوانم كرد. اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آورده‌اي و به سوي من روان كرده‌اي. آنچه تو بر من وارد آورده‌اي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كرده‌اي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه. و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار. اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بي‌طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو مي‌تواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته‌ي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ. @montazeran60
✨ 🔻🌸امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کس زیارت عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین علیه السلام قرار خواهد گرفت.»✨ 📗 کامل الزیارات ، ص ۷۵ @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌خیلی بی غیرتی نامرد این مادرته!! مردان آخرالزمانی 🗣 استاد دارستانی @montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله به ایران و دفاع بیشرمانه شبکه سعودی اینترنشنال از شیطنت های آذربایجان و یاوه گویی های الهام علی‌اف! 🔺️اینترنشنال سعودی: ایران نباید در مرز آذربایجان مانور نظامی انجام دهد؛ ایران مقصر است و نباید تمامیت ارضی کشور مستقل آذربایجان را زیر سوال ببرد! 🔸️ پ.ن: این در حالی است که درست همزمان با این اتفاقات، کارفرمایان سعودی اینترنشنال طی همکاری با باکو، شبکه "آذربایجان اینترنشنال" را با هدف اقدام علیه ایران راه اندازی کرده اند! @montazeran60
⭕️‏در ‎۸۸ نتانیاهو گفته بود:اصلاح طلبان سرمایه های اسرائیل در ایران هستند نمونه آنرا در عملیات رسانه ای آنان در موضوع پنجشیر دیدیم. طراحی این بود، ایران را وارد فتنه افغانستان و پنجشیر کنند تا الهام و عردوغان با هدایت رژیم راه ارتباطی ایران با اروپا(قفقاز) را قطع کنند. @montazeran60
شهید سپهبد قاسم سلیمانی: اگر آرزوی شهادت دارید اگر دوست دارید شهید شوید اول باید شهیدانه زندگی کنید، تا به آن مقام والای شهادت نائل شوید. مثالش مانند کسی است که اول باید علم بیاموزد، بعد تلاش کند بعد عالم شود. پس شهادت تنها آرزو نیست که هر وقت خواستی به آن دست پیدا کنید، باید تلاش کنید، برای آن بجنگید آن هم با شیطان نفست، به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید تا به سر منزل مقصود برسید.