📚 خمس ابزار کسب و کار
💠 سؤال: آیا یک بار پرداخت خمس ابزار آلات کسب و کار کفایت می کند یا باید هر سال خمس ارزش افزوده آن را پرداخت کنیم؟
✅ جواب: پس از پرداخت خمس آن، تا زمانی که فروخته نشده خمس ندارد و پس از فروش، ارزش افزوده آن (پس از کسر تورم )، جزء درآمد سال فروش است و اگر تا سررسید سال خمسی در امور زندگی مصرف نشود، خمس دارد.
#احکام_خمس #خمس_ابزار_کار
رهبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا اعتماد کن، چکهای خدا سر وقت پاس می شوند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مملکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
کاش مردم این زمانه بفهمند بدون شما هیچ ندارند...
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار قاآنی:
فکر کردید زدید و تمام شد؟ آزادگان دنیا چنان از شما جنایتکاران انتقام خواهند گرفت که فراموش نشود
🕊خیلیقشنگهازدستشندید😭😭😭
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی دلشون میخواد بیاند کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیونه براشون درست کن...بحق مادرت .
💔😭😭
#تلنگر
#بهوقتانتظار
#اللهمعجللولیکالفرج
#حال_دل
💫💫💫حدود شانزده سال قبل مقام معظم رهبری فرمودند: « این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله. »💫💫💫
رهبر معظم انقلاب در اردبیهشتماه سال ۱۳۸۴ بههمراه حاج قاسم سلیمانی در منزل خانواده شهید محمدرضا عظیمپور در کرمان حضور پیدا کردند. داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، که میاندار این ضیافت باشکوه شده، از طرف خانواده شهید از رهبر انقلاب درخواستی میکند: «حاج آقا، یک خواسته هم از شما داریم، میخواستیم یک قولی از شما بگیریم که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.»
رهبر معظم انقلاب میفرمایند «ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟»، و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید میفرمایند: « این خانم باید من و شما را شفاعت کند، این آقا و این خانم... .»
جواد روح اللهی میگوید: نه حاجآقا، قول بدهید، امشب باید به ما قول بدهید. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: « قول چه؟ آدم قول چیزی را ندارد، نمیدهد که » جواد روح اللهی پافشاری میکند: " آقا، ما قول میخواهیم. رهبر انقلاب با جدیت می گویند: « این را شما گوش کن، این را از من بشنو. اولین کسانی که در این مجموعه ما، بهحسب قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم، پدر و مادر شهدا هستند، این آقا و این خانم و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد ــ که در ردیف شما نیستند ــ آن وقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم، ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل این شهدا و امثال اینها باشیم.» بعد رهبر معظم انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میفرمایند: « این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله. »
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند، معلوم است اصلاً انتظار چنین تعریفی را از رهبر انقلاب نداشته است! جواد روح اللهی میگوید: "پس ما حتماً از حاج قاسم قول شفاعت میگیریم"
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: « بله، از ایشان قول بگیرید، بهشرطی که زیر قولشان نزنند. »
همه میخندند، همه بهجز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته است.
حضرت آقا در ادمه می فرمایند: « چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الآن خیلی خوب است. اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سال که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.» رهبر انقلاب از هنر حاج قاسم در حفظ تقوا و روحیه مجاهدت میگویند: « این هم یک هنری است که ایشان دارند. بعضیها اشتباه میکنند؛ خیال میکنند وقتی که اوضاع از حالت جنگ و بحرانی خارج شد، و وقت سازندگی شد، و وقت نمیدانم پیشرفت و توسعه شد؛ آن وقت دیگر آدم باید خودش را رها کند! در حالی که نه؛ تقوا را گفتهاند که از اول تا آخر نگه دارید. زادِ تقوا برای آخرت است، باید نگهش دارید تا آخرت بماند. بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفت و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر آنی که عوض میشود، تکلیفها عوض میشود، نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند! »
جواد روحاللهی میگوید: "بعد از آن دیدار، حاج قاسم سلیمانی را ندیدم تا چند ماه بعدش که ماه رمضان شد. حاج قاسم هر سال ماه رمضان، یک روز به بچههای جبهه و جنگ، افطاری میدهد. آن سال وقتی برای افطاری رفتم خانهشان، همان جلوی در، از حاجی قول شفاعت خواستم. حاجی کتمان کرد و میخواست دست به سرم کند، که گفتم: "حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو چه گفتند"!
حاج قاسم که دید اگر قول ندهد، اوضاع ناجور میشود؛ گفت: « باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور! »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه دین و سیاست از نگاه شهید مطهری
تمام تلاش مستکبرین و زورگویان عالم همین است که دین را از سیاست جدا کنند، آنوقت دستیابی به خیلی از مسائل برایشان راحت میشود!
🌷۱۲ فایده تقوا و دوری ازگناه:
🌷۱.تقوا،باعث حل مشکلات زندگی است
آیه ۲ سوره طلاق
🌷۲.تقوا،باعث افزایش روزی است
۳ طلاق
🌷۳.تقوا باعث قبولی اعمال است
۲۷مائده
🌷۴.تقوا،بهترین سرمایه آخرت است
۱۹۷بقره
🌷۵.تقوا،ارزش مارابالامیبرد
۱۳حجرات
🌷۶.تقوا،باعث بصیرت است
۲۹انفال
🌷۷.تقوا،کلیدبهشت است
۱۳۳آل عمران
🌷۸.تقوا،باعث فلاح ورستگاری است
۳۵مائده
🌷۹.تقوا،باعث عاقبت بخیری است
۱۲۸اعراف
🌷۱۰.تقوا،باعث محبت خدابه ماست
۷۶آل عمران
🌷۱۱.تقوا،باعث گشایش برکات آسمان وزمین.۹۶اعراف
🌷۱۲.تقوا،باعث نجات ازجهنم.۷۲مریم
تقوا این است که اگرزمینه گناه پیش آمد،یادخدا وقیامت بیفتیم وگناه نکنیم.۲۰۱اعراف
💢ماجرای هشدار حاج قاسم به روحانی
🔹🔸سردار حاجیزاده:
حاج قاسم در دیپلماسی مخالف سازش و وابستگی بود و به دولت قبل میگفت از این طریق به جایی نمیرسید.
♦️حاج قاسم به روحانی گفت دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است و فکر نکن همیشه میتوانی تخریب کنی و ما هم سکوت کنیم!
♦️عین جمله حاج قاسم این بود که گفت: آقای روحانی! میخواهی مسیر احمدینژاد را بروی؟ تو هم میخواهی مثل او بشوی؟ مردم به تو رأی دادهاند و رئیسجمهور شدی بیا دست به دست هم دهیم کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی میکنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله میکنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.
🌺پویش کاشت نهال میوه برای مادرانمان در روز مادر🌺
#پویش_روز_مادر
#کاشت_نهال_میوه_هدیه_به_مادرم
#برای_مادرم_روز_مادر_نهال_میوه_میکارم
#روز_مادر
#نهال_میوه
#هدیه_ماندگار
#احترام_عشق
#میلاد_حضرت_فاطمه
#نهال_مثمر
#نذر_نفسهای_مادر
#نذر_نهال
#نشر_حداکثری
💫💫💫💫در محضر شيخ💫💫💫💫
« یكی از ارداتمندان شیخ رجبعلی خیاط میگفت: یك روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم، یك دفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی كه موی بلند و لباس شیكی داشت نگاه میكند! از ذهنم گذشت كه جناب شیخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش این طور نگاه میكند. فوراً فهمید و گفت: تو هم میخواهی ببینی كه من چه میبینم؟ ببین. من نگاه كردم دیدم همین طور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به كسانی كه چشم هایشان به دنبال اوست سرایت میكند. جناب شیخ گفت: این زن راه میرود و روحش یقۀ مرا گرفته، او راه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم میبرد. » [ کیهان فرهنگی، شمارة۲۰۶ ]
«یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط می گفت: روزی با تاکسی از میدان سپاه پايین می آمدم، دیدم خانمی بلند بالا با چادر و خیلی خوش تیپ ایستاده، صورتم را برگرداندم و استغفار کردم . روز بعد خدمت شیخ رسیدم. گویا داستان را از نزدیک مشاهده کرده باشد، گفت: آن خانم بلند بالا که بود که نگاه کردی و صورتت را برگرداندی و استغفار کردی؟ خداوند تبارک و تعالی قصری برایت در بهشت ذخیره کرده و یک حوری شبیه همان. » [ مکتب نرفتگان ، ص۱۰۵ ]
در همین رابطه نیز یکی دیگر از دوستان شیخ روایت می کند : « روزی از مطب خود خارج شدم و سوار یک اتوبوس شدم. جلوتر، ماشین نگه داشت و جمعیتی آمدند بالا. نگاه کردم و دیدم راننده زن است و همه مسافران هم زن شده اند و همه یک شکل و با یک جور لباس. کمی خودم را جمع کردم و نگران شدم. اندکی جلوتر اتوبوس ایستاد و یکی از خانمها پیاده شد و همه تبدیل به مرد شدند. به خدمت شیخ رجبعلی خیاط رفتم تا مسئله را بگویم. همین که مرا دیدند قبل از اینکه من چیزی بگویم، فرمودند: دیدی همه مردها زن شده بودند؟ چون همه به آن زن توجه کرده بودند و او را در دل جای داده بودند! » [ کیمیای محبت، ص۱۵۶ ]
💫💫یا سریع الرضا یعنی چه؟ 💫💫
در کتاب « بهترین شاگرد شیخ » مرقوم گردیده است : « شیخ رجبعلی خیاط می فرمودند؛در یکی از شبها که جلسه پند و اندرز و سخنرانی داشتیم، رفقا شخصی را به جلسه آوردند که وقتی چشمم به قیافه برزخی او افتاد وحشت کردم. زیرا بدن او از سه حیوان تشکیل شده بود که هرکدام از این حیوانات مُعرِف رذیله ای از رذایل اخلاقیِ او بودند. پس از پایان جلسه وقتی به آن شخص نگاه کردم، دیدم که آن هیکل وحشتناک به شکل انسان در آمده است. تا آن موقع مفهوم "یا سریع الرضا"را متوجه نشده بودم که اگر خدا بخواهد در یک جلسه از همه بدی های ما صرف نظر می کند. »
❌ بانوان سرزمینم این مطلب را بخوانند ❌
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : اگر به کسی دستور می دادم کسی را سجده کند، به زن دستور می دادم شوهر خود را سجده کند. از بس که خدا برای شوهران حق بر گردن زنان نهاده است. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر گاه زنی برای کسی به غیر از شوهرش ( نامحرم ) بوی خوش به کار ببرد، مایه آتش و عار است. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود، مورد خشم خداست تا زمانی که به خانه برگردد یا شوهرش از او راضی شود. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر زنی که بدون دلیلی از شوهرش طلب طلاق کند، بوی بهشت بر او حرام است. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر زنی که بمیرد و شوهرش از او راضی و خشنود باشد، به بهشت می رود. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر که زنی بگیرد و در خاطر داشته باشد که مهریه او را نپردازد، هنگام جان دادن زناکار می میرد. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : زنان باردار، فرزنددار و شیرده که با فرزندان خود مهربانند، اگر رفتاری که با شوهران خود می کنند، نبود، نمازگزارانشان به بهشت می رفتند. [ نهج الفصاحه ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : حق شوهر بر زن آن است که بدون اجازه او جزء روزه واجب نگیرد و اگر گرفت گناهکار است و بدون اجازه او چیزی از مالش به دیگران ندهد و اگر داد ثوابش برای شوهر و گناهش برای زن است و از خانه او بی اجازه اش بیرون نرود و اگر رفت خداوند متعال و فرشتگانِ غضب او را لعنت کنند تا توبه کند یا بازگردد، گرچه شوهرش ستمگر باشد. [ نهج الفصاحه ]
آیت الله العظمی جوادی آملی در كتاب ارزشمند « مفاتيح الحيات » به نقل از « رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) » مرقوم فرموده اند: « ای علی، هر مردی که از همسرش پیروی کند، خداوند وی را به چهره درآتش می افکند. حضرت علی ( علیه السلام ) پرسیدند: این پیروی چیست؟ آن حضرت فرمودند: به همسرش جهت رفتن ( بدون پوشش ) به حمامهای عمومی و عروسی ها و سوگواری ها و پوشیدن لباس نازک اجازه دهد. به فرمودۀ رسول اكرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) هر گاه زني در حالي كه آرايش كرده و معطر است از خانه اش خارج شود و همسرش از اين عمل او خشنود باشد، براي همسر آن زن در برابر هر قدمي كه زنش بر مي دارد خانه اي از آتش ساخته مي شود. »
🔥🔥🔥 عذاب های زنان در شب معراج 🔥🔥🔥
شیخ صدوق در کتاب « عیون أخبار الرضا » به نقل از حضرت علی (علیه السلام) آورده اند: « من و فاطمه بر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدیم. پس ایشان را در حالی که سخت می گریست، یافتیم. من عرض کردم: پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه می کنید!؟ در پاسخم فرمودند: ای علی، شبی که مرا به آسمان بردند ( معراج ) زنانی از امّتم را در عذابی شدید، نگریستم و آن وضع برای من سخت گران آمد. گریه ام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم؛ زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او می جوشید. زن دیگری را دیدم که به زبانش در جهنّم آویزان بود و آتش در حلقوم او می ریختند. زن دیگری را مشاهده کردم که او را به سینه هایش آویخته بودند. زن دیگری را دیدم که گوشت بدن خویش را می خورد و آتش در زیر او شعله می کشید. زنی دیگر را دیدم که پاهایش را به دست هایش زنجیر کرده بودند و مارها و عقرب ها بر او مسلّط بودند. زنی را دیدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بینی اش خارج می شود و همۀ بدنش قطعه قطعه از جذام و برص ( خوره و پیسی ) است. زن دیگری را مشاهده کردم که در تنوری از آتش به پاهایش آویزان است. زنی را دیدم که گوشت بدنش را از پس و پیش با قیچی آتشین می بريد. زن دیگری را دیدم که صورت و دست هایش آتش گرفته و مشغول خوردن روده های خویش است. زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ است و هزار هزار نوع او را عذاب می کنند. زنی را به صورت سگ دیدم که از عقب به شکم او آتش می ریزند و از دهانش بیرون می ریزد و فرشتگان با گرزهايی آتشین بر سر و پیکر او می زدند. پس فاطمه ( سلام الله علیها ) به رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) عرض کردند: ای حبیب من، و ای نور دیدگانم، به من بگو که اینان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به این عقوبت گرفتار شدند. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: ای دختر عزیزم، امّا آن زنی که به موی سرش معلّق در آتش بود؛ آن زنی بود که موی سر خویش از نامحرمان نمی پوشانید. آن زنی که به زبانش آویخته بود، او کسی بود که با زبان، شوهر خویش را آزار می داد. آن که به سینه هایش آویزان بود، زنی بود که از آمیزش با شوهرش پرهیز داشت و امّا آن که به پاهایش معلق در دوزخ بود، کسی بود که بدون اذن همسر خود، از خانه بیرون می رفت. امّا آن که گوشت بدن خویش را می خورد، زنی بود که خود را برای نامحرمان زینت می کرد. آن که دست و پایش را به هم زنجیر کرده بودند و مارها و عقرب ها بر او مسلّط بودند،زنی بود که درست وضو نمی ساخت و لباسش را از آلودگی به نجاست، تطهیر نمی کرد و غسل جنابت و حیض به جای نمی آورد و خود را نظیف نمی ساخت و به نماز اهمیت نمی داد. آن کر و کور و لال، زنی بود که از غیر از شوهر خویش، دارای فرزند می شد و به شوهر خود نسبت می داد. آن که گوشت بدنش را با قیچی می برید، زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی می نهاد و خود را بدان ها عرضه می نمود و امّا آن زنی که سر و رویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده های خود بود، آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام می کرد. آن که سرش، سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، زنی بود که سخن چینی به دروغ می نمود و آن که رخسارش رخسار سگ بود و آتش در دبر او می ریختند و از دهانش بیرون می آمد، زنی آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود. آن گاه پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: وای بر زنی که شوهر خویش را به غضب آورد و خوشا به حال بانويی که شوهرش از او راضی باشد. »
❌راز شرفیاب شدن به محضر امام زمان (عج)❌
در کتاب « ملکوتیِ خاک نشین » آمده است : « از شیخ محمد تقی بهلول(ره)، پرسیدند: چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان (عج)، مشرّف شد؟ فرمودند: با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت صاحب الامر (عج) سنخیّت باشد. سپس فرمودند: دیدن امام زمان(عج)، روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که ایشان ما را ببینند. خیلیها هم حضرت علی ( علیهالسلام ) را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد. »
در کتاب « شیفتگان حضرت مهدی(عج) » آمده است : « مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی ( از مراجع عظام تقلید و ساكن در نجف اشرف ) تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود، می بیند که حضرت ولی عصر (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید: هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم، سلام کردم. حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید ( اشاره به آن جنازه کردند ) تا من به دنبال شما بیایم. بعد فرمودند: این بانویی است که در دورۀ کشف حجاب ( در زمان رضا خان پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد. »