eitaa logo
موسسه منتظران مهدی (عج)
756 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
10 فایل
کانال اطلاع رسانی مؤسسه قرآن منتظران مهدی (عج) آدرس: شهریار،شهر فردوسیه،خ امام،ک فروردین،داخل فضای سبز جهت تماس با موسسه ۰۹۱۲۷۶۷۶۳۲۸و۰۲۱۶۵۴۶۳۱۵۱ #هیئت_منتظران_مهدی #قران_حفظ #قران_تجوید #هنری_طراحی #قران_ختم_سی_جزء #مدرسه_گلها_بهشتی #مقر_کتاب
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی 😂 از کتاب 🌱 مرتب می‌گفت: من نمی‌دونم، باید هر طور شده کله پاچه پیداکنی!😝 گفتم: آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذاهم درست پیدا نمی‌شه چه برسه به کله پاچه!؟🙄 بالاخره با کمک یکی از آشپز‌ها کله پاچه فراهم شد.😍 گذاشتم داخل یک قابلمه، بعد هم بردم مقرّ شاهرخ ونیروهاش. فکر کردم قصد خوشگذرانی وخوردن کله پاچه دارند.😏 اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح‌‌ همان روز گرفته بودند. آن‌ها را آورد و روی زمین نشاند. یکی از بچه‌های عرب را هم برای ترجمه آورد. بعد شروع به صحبت کرد:🗣 خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان‌های شما اسیر شد؟! اسرای عراقی با علامت سر تایید کردند. بعد ادامه داد: شما متجاوزید. شما به ایران حمله کردید.😒ما هر اسیری را بگیریم می‌کُشیم ومی خوریم!😟 مترجم هم خیلی تعجب کرده بود. اما سریع ترجمه می‌کرد. هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه می‌کردند.🤪 من و چند نفر دیگر از دور نگاه می‌کردیم و می‌خندیدیم.😂 شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت. بعد هم زبان کله را درآورد.😟 جلوی اسرا آمد وگفت: فکر می‌کنید شوخی می‌کنم؟!😏این چیه!؟ جلوی صورت هر چهارنفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود.😬 مرتب ناله می‌کردند. شاهرخ ادامه داد: این زبان فرمانده شماست!🙄😂زبان، می‌فهمید؛ زبان! زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد.😆😂بعد بدون مقدمه گفت: شما باید بخوریدش!😬😂🤦🏻‍♀ من و بچه‌های دیگه مرده بودیم ازخنده، برای همین رفتیم پشت سنگر.😂😂 ❤️😄 @montazeranemahdi_gh_f
😂 به شوخ طبعی😁شهره بود...!! یک روز دیدم پوتین هاشو به گردنش آویزون کرده بود و داد می زد: کی می خواد پوتینشو واکس بزنه! همه تعجب کردن!😳 آخه ممد آقا و این حرفا؟!🤨 به گروه خونش نمی خوره که!🤔 کی متحول شده که ما خبر نداریم😜 خیلی از رزمنده ها پنهانی این کارو می کردن❤️ اما ممد دیگه علنیش کرده بود. بالاخره طاقت نیاوردم و از پشت سرش حرکت کردم ببینم چی می شه.😝 یکی از رزمنده ها که اولین بار اعزامش بود و شاید ایثار رزمنده ها رو شنیده👂🏻بود اومد جلو گفت:🗣 + من!✋ ممد هم بلافاصله پوتینشو از گردنش بیرون آورد: پس بی زحمت اینو هم واکسش بزن!😐🙄😂😂😂 😂 @sheydaeii🌻