برشی از کتاب#گریه_های_مسیح❤️🍃
خواب دیدم😴
تمام مردم منچستر،
شاید هم تمام مردم انگلیس
و تمام مردم دنیا🌎
توی کوچه و خیابان ها ایستاده اند🚶🏻♂
و آسمان🌙را تماشا👀می کنند!
باران شدیدی می بارید⛈
و با این حال هیچ کس خیس نشده بود!🍃
همه به جایی خاص در آسمان نگاه می کردند.👁👁
هیچ کس تکان نمی خورد.👤
کنجکاو سرم را بلند کردم و با تعجب😳به آن چیزی که همه ی آدم ها تماشا می کردند، نگاه کردم.👀
آن جا...✨🍃
جایی بالای ابرها☁️،
مسیح نشسته بود،
هق هق گریه😭می کرد
و فرشته ها داشتند اشک های مسیح را از روی گونه هایش پاک می کردند...😢💔
#واحد_کتاب
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_منتظران_
مهدی(عج)
https://eitaa.com/montazeranemahdi_gh_f
🍃🍃🍃🌺🌺🌺🍃🍃🍃
#معرفی_کتاب📚
#گریه_های_مسیح✨
#رمان
نوسنده: مجید پورولی کلشتری✍
داستان این کتاب📙، با آشنایی یک پرستار👩🏻⚕انگلیسی #مسیحی و مرد #مسلمان👱🏻♂روس شروع می شود و در ادامه توماس هامر کارآگاه جوان🕵🏻♂شهر منچستر در واقعه ی بمب گذاری💥در ایستگاه مترو یک مسلمان🌱را به اتهام بمب گذاری دستگیر می کند، ولی به جای اداره پلیس به خانه پدری خود برای بازجویی می برد.
در سخنان رد و بدل شده🗣در باز جویی ها مروان فرد دستگیر شده، سخنانی درباره #اسلام و آخرین #پیامبر فرستاده شده می گوید که توماس را نسبت به دین اسلام و پیامبر بعد از مسیح کنجکاو می کند...🌹🍃
#واحد_کتاب
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_منتظران_
مهدی(عج)
https://eitaa.com/montazeranemahdi_gh_f
🍃🍃🍃🌺🌺🌺🍃🍃🍃
#معرفی_کتاب📘
#گریه_های_مسیح🍃
داستان آشنایی🤝💞یک پرستار انگلیسی مسیحی
و مرد مسلمان روس👳🏻♂📿
به قلم✏️مجید کلشتری🌿
توماس که کاراگاه شهر منچستر است
در بمب گذاری🔥شهر
یک مسلمان را به اتهام تروریست بودن دستگیر میکند...🍃
ولی به جای اداره پلیس به خانه پدری خود برای بازجویی میبرد‼️
از سوی دیگر،
توماس به دلیل کشتن🔪دو یهودی تحت تعقیب است🤦🏻♀
و نیاز به یک معجزه✨دارد تا از این مخمصه رهایی پیدا کند.🌱
توماس برای اینکه از خود یک قهرمان🏆بسازد تا از شر پلیس👨🏻✈️انگلیس رها شود، دست به هر کاری میزند...‼️
کتابی📗بی نظیر مخصوص علاقه مندان به ادبیات داستانی😉
@sheydaeii🌻
موسسه منتظران مهدی (عج)
#معرفی_کتاب📘 #گریه_های_مسیح🍃 داستان آشنایی🤝💞یک پرستار انگلیسی مسیحی و مرد مسلمان روس👳🏻♂📿 به قلم✏️م
گزیده✨
#گریه_های_مسیح🍃
خواب دیدم😴
تمام مردم منچستر،
شاید هم تمام مردم👥انگلیس و تمام مردم دنیا🌍
توی کوچه و خیابان ها ایستاده اند و آسمان☁️را تماشا می کنند!
باران شدیدی⛈می بارید
و با این حال هیچ کس خیس نشده بود‼️
همه به جایی خاص در آسمان نگاه می کردند👀
هیچ کس تکان نمی خورد
کنجکاو🤔سرم را بلند کردم
و با تعجب😳به آن چیزی که همه ی آدم ها تماشا می کردند،
نگاه کردم.👀
آن جا، جایی بالای ابرها☁️
مسیح نشسته بود،
هق هق گریه😭می کرد
و فرشته ها داشتند اشک های💧مسیح را از روی گونه هایش پاک می کردند...❗️
@sheydaeii🌻