eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-میگفت‌.. مادعای‌ِ‌غیرمستجاب‌نداریم! یادعا‌دیرتر‌مستجاب‌میشود‌یا‌یک‌بلایی‌از انسان‌دور‌میشود، یابهتر‌ازآن‌به‌او‌میدهند‌یاروز‌قیامت‌اورا می‌آورند‌و‌می‌گویند:این‌همه‌ثواب‌برایِ‌تو.. میگوید:‌من‌که‌کاری‌نکردم‌که‌لایقِ‌این‌همه‌ثواب باشم! میگویند:این‌ثواب‌ها‌برایِ‌این‌است‌که‌دعاکردی و‌به‌صلاحت‌نبود‌مستجاب‌شود، به‌جایش‌الان‌جبران‌کردیم.. میگوید:ای‌کاش‌هیچ‌کدام‌ازدعاهایم‌دردنیا برآورده‌نمیشد:)🌱 🪴! ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎@zdchukgeruiuiov
ٖؒ﷽‌عشق تو رهـــــــــبرا نمرבט ظلم است ـבر گوشـہ ے خانـہ جاט سپرבט ظلم است من مقـــلـב ؋ـاطـــــــــمـہ ے زهـــــــــــرایم ـבر راـہ تو یک سیـــــلے نخورבט ظلم است‌ٖؒ﷽ #ިܣܢ̣ܝ‌ߊ‌ࡅ߭ܘ @zdchukgeruiuiov
😞 شڪستم..🥺 شڪستی..😓 شڪشتند..‌🕯️⁩ دلِ‌ مهدی‌ را....🍂 و این‌ قصه‌ هنوز‌ ادامه‌ دارد....🥀 ترڪ‌ گناه‌ دل‌ آقا‌رو‌ شاد‌ میڪنه..🍃 بیا تا گناه‌ نڪنیم به‌ نیت‌ تعجیــل‌ در‌ ظهـورش‌🤲🏻⁩ و به‌ رسم‌ رفاقت‌ گنـاه‌ نڪنیـم🙂 ✨بیاید از امروز قرارمان‌ این‌ باشه‌ ڪه گناه‌ نڪن‍‍یم‌ به‌ خاطـر‌ دل‌ِ عزیزِ فاطـمه آقا‌ شرمنده‌ ایم ... @zdchukgeruiuiov
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ قطعه‌ی‌ازبهشٺ(:✌️🏻🌱 › ‹ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎ @zdchukgeruiuiov
از اون بچه هیئتی های عاشق بود عاشق مادرش حضرت زهرا (س) ... گردانمون یه هیئت داشت به اسم گردان متوسلین به حضرت زهرا (س) توی هیئت همه بچه ها بی قرار بودن اما حال سید با همه فرق داشت، تا اسم حضرت زهرا (س) میومد مثل بارون بهار گریه میکرد حالش عوض میشد؛ خیلی به مادرش ارادت داشت. یه دست نوشته ازش مونده بود که سند عاشقی سید به حضرت زهرا سلام الله علیهاست. خطاب به امام زمان(عج): آقا جان وقتی که ما به جبهه میرویم به این نیت میرویم که انتقام سیلی حضرت زهرا(ع) که آن نامرد ها به روی مادر شیعیان زده اند رو بگیریم ... برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم. برای انتقام آن سینه سوراخ شده میرویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها. @zdchukgeruiuiov
ࢪاستۍ… تویۍ ڪہ همہ گناهاتو مینداختۍ گࢪدن وسوسہ‌هاۍ شیطان❗️ میدونستۍ تو ماه ࢪمضان شیطان دࢪ بندِ و نمۍتونہ وسوسہ ڪنہ؟! چیشد؟ تو اۍ ڪہ ادعاۍ بچہ مذهبۍ بودن داࢪۍ… امتحاناۍ ماه ࢪمضانو مࢪدود شدۍ یا پاس ڪࢪدۍ؟ @zdchukgeruiuiov
می‌رسد روزی به پایان نوبت هجران او ؛ می‌شود آخر نمایان طلعت رخشان او .. @zdchukgeruiuiov
✅از چشم خدا افتاده‌ایم یا خیر؟ 🔸یکی از علما می‌گفت اگر می‌خواهی ببینی از چشم خدا افتاده‌ای یا نه، یک راه بیشتر ندارد... هروقت دیدی گناه می‌کنی و بعد غصه می‌خوری، بدان که از چشم خدا نیفتاده‌ای. اما اگر گناه می‌کنی و می‌گویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد. @zdchukgeruiuiov
مسئولیت پذیری قرار بود «حسین آباد»، «علی آباد» و «جوادآباد» آسفالت شوند، یکی از روزها، صبح خیلی زود، آقا مهدی به محل رفت و از یکی از کارگران، دمپایی و گونی خواست تا شروع به کار کند، او هم که آقا مهدی را نمی شناخت، برایش دمپایی و گونی آورد. هنوز ساعتی از کار نگذشته بود که چند تا از کارگرها به بهانه های واهی سعی داشتند تا از زیر کار شانه خالی کنند و بروند که آقا مهدی رو کرد به یکی از آنها و گفت: برادر من شما در مقابل پولی که می گیرید مسئولید که با پرخاش او مواجه شد که به تو چه، مگر تو چکاره مملکت هستی که در کار من دخالت میکنی؟ آقا مهدی بی آنکه چیزی بگوید به کار خود ادامه داد، چند ساعتی از این قضیه می گذشت که معاون شهرداری برای سرکشی به روند کار به منطقه آمد، و وقتی دید آقامهدی جلوتر از بقیه و سرسختانه مشغول به کار است، متعجب شد. جلو آمد و دست داد و سلام و احوالپرسی کرد و کارگران تازه به خود آمدند که او که اول از همه سر کار حاضر شده و پیشاپیششان کار می کند، شهردار است! [شهید مهدی باکری مدتی شهردار ارومیه بودند] @zdchukgeruiuiov
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ پای‌این‌حرم‌یه‌روزبه‌‌تومبتلا‌شدم‌(:✌️🏻🌱 › ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @zdchukgeruiuiov