eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.4هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
¡¿ خدا از هر چه بگذرد ، از نمی گذرد ...! حواسمان باشد ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ، با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ... با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ، ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ... ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ، با " زبان " میشود آشتی داد ... با " زبان " میشود آتش زد ، با " زبان " میشود آتش را خاموش کرد ... حواسمان به و باشد : " آلوده اش نکنیم ..."
ای کاش مثل حس بویایی، حس چشایی، حس لامسه حسی هم داشتیم به نام حس هشدار، حس اعلام خطر ... گاهی وقت ها که اشتباهی و بی حساب و کتاب غرق رابطه ای می شدیم می آمد و تذکر می داد برای خوب بودنمان می آمد و تلنگر می زد که فلانی حواست را جمع کن ! دوستت دارم هایت را آسان خرج نکن برای عشقی که به پایش می ریزی همانقدر عشق بخواه برای احساسی که هدیه اش میکنی همانقدر احترام بخواه می گفت کمی به خودت بیا ... لطفا...لطفا...لطفا مراقب غرورت باش ! آنقدر هشدار می داد آنقدر تذکر می داد آنقدر زنگ خطر میزد که اگر می خواستیم هم نمیتوانستیم بی خیالش شویم . اصلا ای کاش در مواقع لزوم دستی نامرئی می شد و چنان محکم می خواباند توی گوشمان که از خواب بیدار میشدیم از خوابی که دیدنش باعث یک عمر تباهی مان می شود...! 🧡 ⃟⃡🌞 ١
°°||°° بچہ‌ها مادریڪ‌دوره‌‌ۍخاصے ازتاریخ‌هستیم ... هرڪدومتون‌بریددنبال‌اینکہ بفهمیدمأموریت‌خاصِتون دردوران‌قبل‌ازظهورچیه!؟ شماالان‌وسط‌معرکہ‌اید ! وسط‌میدون‌مین‌هستید بچه‌ها .... ؛ ازهمین‌نوجوانے خودتونوبراۍ حضرت‌مهدۍ؏ـج الله آمادھ‌ڪنید(:" @zdchukgeruiuiov
جالبہ‌وقٺےپیش‌کسے‌هسٺیم‌کہ‌دوسٺمون‌داره دائم‌حواسمون‌هسٺ‌کارێ‌نکنیم‌کہ‌ناراحٺ‌بشہ و‌برعکس‌کارێ‌کنیم‌کہ‌دوسٺ‌داشٺہ‌باشہ‌‌تا‌بیشٺر‌ عاشقمون‌بشہ... پس‌چر‌ا‌مایے‌کہ‌مےخوایم‌خد‌اعاشقمون‌بشہ بااینکہ‌مےدونیم‌مےبینہ‌بازم‌گناه‌مےکنیم؟! ‾‾‾‾‾‾‾‾‾‾‾ @zdchukgeruiuiov
@zdchukgeruiuiov}⊱ ‍ توهنوزبه‌مادرت‌میگی‌تو! .. باخواهربرادرکوچکتریابزرگترت‌ نمیسازی! .. بیخیال‌درسای‌مدرسه‌یادانشگاهت‌‌شدۍ! .. امربه‌معروف‌ونهی‌از‌منکر‌نمیکنی! .. هنوز .. ازخیلیاحلالیت‌نگرفتی! .. لابدانتظارداری‌شهیدم‌بشی...(: ..💔
‍ 🚶‍♀ ‌شھیدنظامۍمیره‌تلفن‌بزنہ،‌‌‌ چشمش‌به‌نامحرم‌میوفتہ فقط‌سه‌روزگریه‌میکنه....! میگہ: خدایامن‌نفھمـیدم چشمم‌به‌ناموس‌مردم‌افتاده... اینجوری‌شھید‌شدن‌! [حالایه‌عده... تارنگ‌حاشیه‌ی‌قرنیه‌ی‌چشم‌طرف‌مقابل‌ روهم‌ته‌وتوش‌رودرنیارن‌ ول‌کن‌نیستن...😐 •.🌹➺ °[ @zdchukgeruiuiov
سربازاۍسیصدوسیزده‌اۍِامام‌زمان‌کم‌ شدن؛💔:) اوضاعُ‌احوالِ‌غیرت‌ها‌خوب‌نیست! ‏ازشھدامیخوایم‌کہ‌دستمونوبگیرن... مراقب‌باشیم‌یقمونونگیرن 🖐🏻 @zdchukgeruiuiov
‍ ‌‌‌‌یقینـٰاًاگہ‌اون‌‌فرصٺۍ‌روڪہ‌صرف‌زیبـٰآیۍ‌ ظآهرمون‌وعڪسمون مےڪردیم رو .. صرف‌بـٰآطنمون‌میڪردیم .. ؛ وضعیٺمون‌ازاین‌بھٺربود🖐🏻.! .. @zdchukgeruiuiov
✋🏻!' "برگه‌ی‌امتحان📄" سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بود.... فرزند‌شهیدی‌بودکه‌سالهامنتظرباباش‌بودシ💔!' ‌