eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.2هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
_چته؟! سربلندکردم وگفتم:دارم فکرمیکنم سرم به کجاخورده بود که شوهرکردم؟! قهقهه ای زدوگفت:واس این گرفته ای؟! اهومی زیرلب گفتم و بلندترادامه دادم:اخه من نمیفهمم یکی نیست بگه نونت کم بود آبت کم بود شوهرکردنت چی بود؟! سرم رو؛روی دستای قفل شدم گذاشتم و گفتم:هییی دیگه بایدبسوزم وبسازم! باصدای "عجب" گفتن شخص پشت سرم چنان از روی صندلی بلندشدم که صندلی روی زمین افتاد! _که اینطور... خواستم چیزی بگم که... https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d باشه ولی این حجم از سوتی دادن طبیعی نیستت!😐😂☝️🏾
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
سرش را پایین انداخت...دوست نداشت چیزی راکه میشنود باورکند...دوست نداشت بشنود باعث عذاب کسی ست...دوست نداشت باور کند آن مرد الان به خاطر اوست که روی تخت بیمارستان است! حالش بد بود...سرش گیج میرفت...نمیدانست چه بر سرش دارد میاید. آرام روی صندلی های سرد بیمارستان جای گرفت و خیره به زجه های زن و دختری شد که چشم انتظار تنها مردشان بودن. قطره اشک سمجی که گوشه چشمش بود را پاک کرد و چادرش رو میان دستان سرد و لرزانش فشرد؛زیر لب چنین زمزمه کرد: - چه کردی با قلب من؟! - - اینجابخونش😌! https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d اگاهی هم انتخاب میشویم ؛ که فقط عاشق باشیم . . . !(:🖤 داستانی‌گرھ‌خوردھ‌بہ‌طناب‌جدایی:)
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
- چیزی شده اینقدرکلافه اید؟ دست هام رو توی هم پیچ دادم و گفتم: - بله... - میتونم بپرسم چی؟ انگارمنتظربودم یکی ازم بپرسه تا بگم... - هیچی یه خواستگار قراربیاد و من نمیدونم کیههه. ریز خندید و گفت: - چیزی نیست که. شب خواستگاری مفهمید. کفری نگاهش کردم و گفتم: - ممنون از این حجم راهنماییتون خودم نمیدونستم. از حرصی بودنم بدترخنده‌ش گرفت. خدایا... این اومده ارومم کنه یا بدتر نمک بشه رو زخمم؟ باته مونده خنده وتلفیقی از جدیت گفت: - هرکی که باشه...هرطورکه باشه مطمئن باشید شمارودوست داره. - مگه من گفتم ندا...وایساببینم شما میشناسیدش؟! هول شده گفت: . . . - - واما👀🍂: https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
نامزد سابق دختره داره با جون عشقش تهدیدش میکنی🖤 با بهت به عکس های روی میز خیره شدم. نگاهم ثابت موند روی لبخندش ، لبخندی که دلمو برده بود اما حالا مجبور بودم ازش بگذرم! نگاهم رو دوختم به مرد بی رحم روبه روم ؛مردی که حاضر بود ادم بکشه اما من با کسی غیر از اون ازدواج نکنم. لحظه ای با فکر کردن بهش نفسم رفت...نمیتونستم تصور کنم زندگی بدون اون رو! اما مثل اینکه برای نجات جون بهترین ادمای زندگیم مجبور بودم! چشم هام رو بستم تا ضعف نشون ندم. صدای پوزخندش روی اعصابم بود و بعد صدای مزخرف خودش: - انتخاب باخودت...میدونی که من حرفی بزنم روش وایمیسم... با صدای لرزونی گفتم: . . . - - واما🖐🏾: https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d - داستانی‌دراغوش‌جدایی‌‌:)