eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
توبیاروضہ‌بخوان‌گریہ‌بہ‌پایش‌باما جان‌سپردن‌زغم‌ڪربُ‌بلـایش‌باما!'(:🥲💔   !'🌿
صحرای کربلا ....)💔 پای برهنه ....🖤 طاقت دختر سه ساله.....)💔
[ رفیقِ شھیدم ] .
صحرای کربلا ....)💔 پای برهنه ....🖤 طاقت دختر سه ساله.....)💔
راوی‌میگه: دیدم‌یه‌دختری‌داره‌رواین‌خارای‌صحرامیدَوه بااسب‌سمتش‌رفتم‌بگم‌بیانترس دیدم‌این‌دخترتاصدای‌پای‌اسب‌وشنیدتندتردوید! رسیدم‌بهش‌دیدم‌این‌دوتادستای‌کوچولوشوگذاشت‌رو گوشاش(:! گفت‌مسلمونی؟ تاحالاقرآن‌خوندی؟ فَأمَّاالْیَتیمِ‌فَلاتَقْهَرْ نزنیا! نزنی‌آقا من‌باباندارم..💔 السلام‌علیک‌یا‌رقیه‌بنت‌الحسین💔
🍃 بابا یکے من را به قصد کشت میزد هربار گفتم یا علــــے با مشت میزد یک بار گفتم اسم زهــــرا مادرت را دیدم که نـامردے لگد از پشت میزد😭
-باباشماچیزی‌نپرس‌ازگوشواره من‌هم‌ازانگشترنمی‌گیرم‌سراغی . . بمیرم‌برا‌یتیم‌ابا‌عبدالله..🖤💔 . . فرشته ها دنبال آرام کردن رقیه بودند؛ اما رقیه فقط با سر ِ حسین(؏) آرام گرفت💔))
[ رفیقِ شھیدم ] .
-باباشماچیزی‌نپرس‌ازگوشواره من‌هم‌ازانگشترنمی‌گیرم‌سراغی . . بمیرم‌برا‌یتیم‌ابا‌عبدالله..🖤💔 . . فرشت
به نظر شما دختر یتیم را با سر بریدهٔ پدر آرام می کنند؟! چرا دختر حسین(؏) را اینچنین آرام کردند؟! یعنی کسی نمی دانست کُشتن با آرام کردن فرق دارد؟! . . شاید رقیه(س) تو خرابه برای پدر اینجوری زمزمه میکرده: یک نیستان ناله در هر استخوان دارم من💔))
[ رفیقِ شھیدم ] .
چند‌وقت‌است‌صدایم‌نزدی‌"دختر‌من؟" چند‌وقت‌است‌نگـــفتم‌به‌تو"جانم‌بابا؟"😭🖤 #رقیھ‌خاتون ✨ #شب‌سوم‌مح
🙂✋🏻اما رقیه با سر بابا آرام گرفت💔 . . بابا‌مغیلان‌چیست‌؟! میدانی..؟! . . نمیدانے‌چقدࢪ‌از‌عمہ‌پرسیدم کجا‌بودی😔 . . بابایی...؟! سفر‌انقدر‌طولانی...؟ نگفتی‌دختـری‌داری؟!
[ رفیقِ شھیدم ] .
🙂✋🏻اما رقیه با سر بابا آرام گرفت💔 . . بابا‌مغیلان‌چیست‌؟! میدانی..؟! . . نمیدانے‌چقدࢪ‌از‌عمہ‌پرسیدم
نھ‌ لالایی‌‌نمیخواهم فقط‌این‌مدتی‌کہ‌من‌درد‌،داشتم‌کجا‌بودی..؟ . . نھ‌بابا‌نمی‌خواهم‌بگم‌کجا‌رفتم😭 نمیخواهم‌بگم‌که‌در‌بازارچرخیدم...💔 . . فقط‌ایـن‌ࢪا‌بگـو‌بابا‌ ز‌پایم‌دانہ‌دانہ‌خار‌میچیدم‌کجـا‌بودے‌..؟!😔💔 . . توی‌اِزدحام‌‌تو‌‌ࢪو‌گم‌کردم💔
[ رفیقِ شھیدم ] .
نھ‌ لالایی‌‌نمیخواهم فقط‌این‌مدتی‌کہ‌من‌درد‌،داشتم‌کجا‌بودی..؟ . . نھ‌بابا‌نمی‌خواهم‌بگم‌کجا‌رفتم😭 ن
بـابـا‌نمیخواهد‌بگویی‌کجا‌رفتی.. خودم‌‌از‌خاکستر‌موهایت‌فهمیدم‌کجـا‌بودے...😭😭 . . تو‌مسـیر‌شام‌تو‌رو‌گم‌‌کردم...😞 . . نانجیب‌اومد‌پیش‌یزید‌گفت‌: امیر‌هرچقدر‌به‌این‌بچه‌ها‌‌،آب‌وغذا‌ندادیم‌چیزی‌نخواستند...😔 . . یزید‌پرسـید‌: خب‌چیکاࢪ‌کردین؟!
[ رفیقِ شھیدم ] .
بـابـا‌نمیخواهد‌بگویی‌کجا‌رفتی.. خودم‌‌از‌خاکستر‌موهایت‌فهمیدم‌کجـا‌بودے...😭😭 . . تو‌مسـیر‌شام‌تو‌ر
بابایی‌بہ‌زحـمت‌بر‌،ࢪوی‌پنجه‌هایم‌ایستادم... خودم‌دیدم...💔 خودم‌دیدم‌کجا‌بودی..😭💔 . . لعنةالله‌علیه‌گفت: انقدر‌،زدیمشون‌‌کھ...💔 . . گفت‌چیشد‌خب؟!
[ رفیقِ شھیدم ] .
بابایی‌بہ‌زحـمت‌بر‌،ࢪوی‌پنجه‌هایم‌ایستادم... خودم‌دیدم...💔 خودم‌دیدم‌کجا‌بودی..😭💔 . . لعنةالله‌علیه‌
گفتش‌امیر... انقدࢪ‌تازیانه‌زدیم‌یہ‌دفعه‌آخ‌نگفتن💔😭 فقط‌یہ‌موقع‌تازیانه‌به‌سر‌و‌صورتشون‌میخورد‌؛دستشون‌‌رو،روی‌سرشون‌میزاشتن...💔 . . چجوری‌دلتون‌اومد‌نامردا‌...؟! با‌بچہ‌ی‌یتیمی‌که‌پدرشو‌شهید‌کردید‌آخه..؟!💔 . . بریم‌زمانی‌که‌به‌بی‌بی‌سه‌سالھ بهشون‌سر‌‌ارباب‌رو‌دادند😭💔تا‌بابا‌رو‌دادن‌بغلش‌...😭 مات ... مات نگاه میکرد..💔