eitaa logo
منتظران نور
1.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
11.2هزار ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆✨💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ ✨ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆:‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 📚🔎 پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار  سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی  به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی وخانم پیرمرد هم  گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم  دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت  سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت  سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی  او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی  تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها  نگین  را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم  تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت . حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد  به خداوند یقین و باور داشته باشید. 🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق بجز حيراني نيست 👇👇👇 🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
یا قائم آل محمد: 🌙🌙اذان صبح  به افق رشت،استان گیلان و شهرستانهای تابعه با اندکی تفاوت☀️☀️ ۱۴۰۳/۶/۵ ‍ 🌙الله اکبر ☂      🌙الله اکبر☂           🌙 الله اکبر☂                🌙 الله اکبر☂ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☂      🌙اشهد ان لا اله الا الله☂ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☂     🌙اشهد ان محمدا رسول الله☂ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☂     🌙اشهد ان علیا ولی الله☂ 🌙حی علی الصلاه☂     🌙حی علی الصلاه☂ 🌙حی علی الفلاح☂     🌙حی علی الفلاح☂ 🌙حی علی خیر العمل☂     🌙حی علی خیر العمل☂ 🌙الله اکبر ☂     🌙الله اکبر☂         🌙لا اله الا الله ☂              🌙لا اله الا الله☂ 💜💜💜💜💜💜💜 عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا هنگام اذان است 🌷 لحظه اجابت دعاست🌷 خدایا ظهور حجتت را برسان 🌷 خدایا قلب مقدسش از ما راضی وخشنود بگردان 🌷 خدایا موانع ظهورش برطرف بگردان 🌷 خدایا عاقبت همه مارو ختم به خیر بگردان 🌷 خدایا ما را آنی وکمتر از آنی به خودمان وامگذار🌷 خدایا تا مارو نبخشیدی از این دنیا نبر🌷 الهی آمین بحق حضرت زهرا سلام الله علیها🌷 🍃🌸🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم  وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌹🌸🍃
☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆✨💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ ✨ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆:‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 📚🔎 پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار  سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی  به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی وخانم پیرمرد هم  گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم  دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت  سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت  سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی  او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی  تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها  نگین  را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم  تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت . حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد  به خداوند یقین و باور داشته باشید. 🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق بجز حيراني نيست 👇👇👇 🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
💗✨دوشنبه تون عالی و بینظیر 🌸✨روزتون سرشاراز موفقیت 🌷✨الهی آفتاب زندگی تون 💗✨همیشه پرنور باشه 🌸✨الهی روزی تون پر 🌷✨برکت باشـه 💗✨الهی همیشه شـادی 🌸✨تـو لحظه هاتون 🌷✨وخوشبختی مهمان 💗✨خـونه هاتـون باشه 🌸✨روزتون زیبـا و در پناه خدا
تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله. تحمل کرد؛ خدایا میدانم که میبینی
لقمان حکیم چقدر قشنگ گفت: هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: “مقدار دارو را افزایش بده! ” جواب سلام را باسلام بده، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب خشم را به صبوری، جواب سرد را به گرمی، جواب نامردی را با مردانگی، جواب پشت کار را با تشویق، جواب بی ادب را با سکوت، جواب نگاه مهربان را با لبخند، جواب لبخند را با خنده، جواب دل مرده را با امید، جواب منتظر را با نوید، جواب گناه را با بخشش، هیچ وقت هیچ چیز و هیچکس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی، یک روزی، یک جوری، یک جایی به تو باز خواهد گشت.
💚الرَّحْمَنُ (1) عَلَّمَ الْقُرْآنَ (2) خداوندِ رحمان، قرآن را آموخت.💚 🔷پیام های قرآنی 5 - خداوند، اولين معلّم قرآن است. «الرّحمن علّم القرآن» - شريعت، بر اساس رحمت است. «الرّحمن علّم القرآن» - شبهات را بايد پاسخ داد. در برابر كسانى كه مى گويند: قرآن را بشرى به پيامبر آموخته است: «يعلّمه بشر»(29)، بايد گفت: خدا آموخت. «الرّحمن علّم القرآن» - تعليم قرآن به انسان، جلوه اى از رحمت الهى است. «الرّحمن علّم القرآن» - معلّمى، شأن خداوند است. «الرّحمن علّم القرآن» - كار تعليم و تعلّم، بايد بر اساس محبّت و رحمت باشد. «الرّحمن علّم القرآن» - قرآن، قابل درك و شناخت براى بشر است. «علّم القرآن» ----- 29) نحل، 103.
💞🌸از ڪسانی نباشید ڪه از چاه قلب آب می‌نوشند و سپس در آن تف می‌ڪنند . . . *💞🌸به قلبی ڪه می‌دانید* *صلاحیت نگه‌داشتنش* *را ندارید،* *نزدیڪ نشوید؛* 💞🌸زیرا زخم‌های روح مانند زخم‌های جسم نیست، نه بهبود و التیام می‌یابد و نه هرگز فراموش می‌شود . . . !
💠 امامـ بـاقـر عليه السلامـ مَن هذا الّذي سَألَ اللّهَ فلَم يُعطِهِ ؟! أو تَوكَّلَ علَيهِ فلَم يَكفِهِ ؟! أو وَثِقَ بهِ فلَم يُنجِهِ ؟! كيست كه از خدا خواسته باشد و خدا به او نداده باشد؟! يا بر خدا توكّل كرده باشد و او كفايتش ننموده باشد؟! يا به او اعتماد كرده باشد و خدا نجاتش نداده باشد؟! 🦋 📚 بحار الأنوار، ج٧٨، ص١٨٣، ح٨ 🍃 ذڪر نٻڪ❤️
*🌷فواید سڪوت* *برای مغز !🤫* - ازبین رفتن تنش - بازیابی توان ذهنی - فعال شدن شبڪه - پیش فرض مغز - بازسازی سلول های - مغز *🌷رژیم ۱٠ دقیقه ای سڪوت در روز*  *برای افزایش سلامت مغز مفید است . . . 🌷* *+ بفرستید برای ڪسانی* *ڪه زیاد حرف میزنن:))* 🌷
💞🌸از ڪسانی نباشید ڪه از چاه قلب آب می‌نوشند و سپس در آن تف می‌ڪنند . . . *💞🌸به قلبی ڪه می‌دانید* *صلاحیت نگه‌داشتنش* *را ندارید،* *نزدیڪ نشوید؛* 💞🌸زیرا زخم‌های روح مانند زخم‌های جسم نیست، نه بهبود و التیام می‌یابد و نه هرگز فراموش می‌شود . . . !
هدایت شده از پونل‌خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کادر درمان اهل سنت عراق در حرم امام حسین علیه السلام چه می‌کنند؟ 🌐 @spounel
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ، ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ، ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ، ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ، ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ‎💐🌷💐🌷💐🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرامش قلبها ♥️ تلاوت زیبا و دلنشین همراه با تصاویر زیبا از آفرینش اللهﷻ تقدیم به شما خوبان خدا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزت را با گوش دادن به قرآن آغاز کن، تا برکت قرآن را در زندگیت احساس کنی ☑️ نشر =صدقه جاریه🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 نشید  شنیدنی "یا من عصیت الله" ای کسی که نافرمانی الله را کرده ای ! 🎙خواننده: عبدالله المهداوی ✅ زیرنویس فارسی
┊ ┊ ┊ 🍓🫧 ┊ ┊ 🍓🫧 ┊ 🍓🫧 🍓🫧 اگر نمی‌توانی به کسی امید بدهی نااميدش هم نکن اگر شنونده خوبی هستی رازدار خوبی هم باش اگر نمی‌توانی زخمی را مرهم باشی نمک هم نباش یک کلام "مهربان باش". 🍀🌷🍀🌷🍀
🌸🍃 🍃 ما را رها كنيد در اين رنج بی حساب    با قلب پاره پاره و با سينه اى كباب عمرى گذشت در غم هجران روى دوست    مرغم درون آتش، و ماهى برون آب حالى، نشد نصيبم از اين رنج و زندگى      پيرى رسيد غرق بطالت، پس از شباب از درس و بحث مدرسه ام حاصلى نشد       كى می توان رسيد به دريا از اين سراب هرچه فراگرفتم و هـرچه ورق زدم     چيزى نبود غير حجابى پس از حجاب 📚دیوان اشعار امام روح الله 🍃 🌸🍃
هدایت شده از منتظران نور
💚«یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی» 💚 🔹مطالب متنوع درقالب ،ارتباط باخدا،نکته های ادبی، 🔹 فرهنگی ،هنری ،ادبی،ارزشی 🔹مباحث سیاسی ، لینک،چت،و تبلیغات ممنوع. 🔹بارگذاری هرنوع کلیپ غیراخلاقی، تصویر،رقص و آوازخواننده زن ممنوع. گروه مذهبی : 👇👇👇 💚َيابَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم(ارواحنا له الفداء)ادرکنا💚
🌸خانه ای هست دراین نزدیکی ✨ که یک دوست در آن جا دارد 🌸 هر کجا هست ✨ به هر فکر 🌸 به هر کار ✨ به هر حال 🌸 عزیز است... ✨ خدایا 🙏 🌸تو نگهدارش باش... ✨آمیـن شبتون زیبا و در پناه خدا🌸 ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎ °•🍃🌸🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سمیه الدیب، که می گویند نوه مرحوم عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری نامدار و شهیر مصری با دقتی فراوان و صدایی گیرا آیات قرآن را تلاوت می‌کند و کسی که برای اولین بار صدایش را بشنود، خواهد دید که صوتی گیرا و دلنشین و مهارت در ادای مخارج حروف را از جدش به ارث برده است. شاید بتوان گفت که او هم مانند پدربزرگش که یکی از مشهورترین قاریان مصر و جهان اسلام بود و به دلیل صوت زیبا و اسلوب منحصر به فردش به «حنجره طلایی» جهان قرائت مشهور شد، منتظر دستیابی به جایگاهی مهم و مردمی است. حفظ کل قرآن در 11 سالگی سمیه در شهر «بنها»ی استان «قلیوبیه» مصر متولد شده و فن موسیقی را در کودکی آموخته است و حفظ قرآن را نیز از 4 سالگی آغاز کرد و در 11 سالگی موفق به حفظ کل کلام وحی شد ماشاءالله جميل جدا❤️
هدایت شده از سید
🔺مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام: وزارت خارجه موضع‌گیری کند/ چگونه رژیم صهیونیستی نیم‌ساعت پیش از عملیات گسترده امروز حزب‌الله، از جزئیات خبردار شد؟ چرا آقای سفیر به‌رغم ضوابط عدم استفاده از گوشی، آن تماس را گرفت؟ چرا سیم‌کارت را از بین برد؟ جعفر عزیزی: ▪️سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان ساعاتی پیش در سخنرانی خود تاکید کرد عملیات «اربعین» که امروز صبح با شجاعت انجام شد، موفق بود، اما نیم ساعت پیش از شروع عملیات جنگنده‌های رژیم صهیونیستی حملات گسترده‌ای به‌مواضع حزب‌الله انجام دادند ▪️مقامات ارتش جنایتکار اسرائیل هم گفتند که عملیات حزب‌الله قرار بود با ۱۰۰۰ موشک از انواع مختلف انجام شود، اما بر اساس «اطلاعاتی که از یک منبع مشخص به‌اسرائیل رسید»، ما موفق شدیم تنها ۱۵دقیقه پیش از شروع آن، با ۱۰۰جنگنده بیشتر سکوهای پرتاب موشک را منهدم کنیم، در نتیجه حزب‌الله تنها موفق به‌پرتاب حدود ۳۰۰موشک کاتیوشا شد ▪️بنده درباره ابعاد این عملیات اظهارنظری نمی‌کنم، چون تخصص من نیست؛ اما آنچه هم در صحبتهای سیدحسن نصرالله و هم مقامات ارتش صهیونیستی آزاردهنده است، درز اطلاعات عملیاتی است که قرار بود به‌کلی سری و تماما غافلگیرانه باشد ▪️آنطور که مقامات حزب‌الله گفته‌اند، به‌جز خود سید حسن، تنها ۳تن از فرماندهان ارشد حزب‌الله و تنها چند مقام ارشد ایرانی از زمانبندی و چگونگی عملیات خبر داشتند ▪️به‌جز این حلقه محدود، تنها یک نفر از جزئیات و زمانبندی عملیات خبر داشت و آنهم آقای مجتبی امانی، سفیر ایران در بیروت بود که جهت هماهنگی‌های لازم میان حزب‌الله و نیروی قدس سپاه، در جریان قرار گرفته بود ▪️اما بر اساس گزارش یکی از دوستان مستقر در سفارت کشورمان در بیروت، ایشان که در بخش مطبوعات سفارت مسئولیت دارد، از پنجره اتاق خود در طبقه چهارم، آقای امانی را دیده که به‌رغم ممنوعیت تماس مقامات سفارت از طریق گوشی‌های همراه (به‌علت خطر رهگیری دشمن)، ساعت ۴ و ۵۷دقیقه بامداد، به‌بالکن اتاق خود در طبقه دوم سفارت رفته و با یک گوشی همراه تماسی کوتاه گرفته و بدون صحبت، چیزی را تایپ می‌کند. سپس سیم‌کارت را درآورده و با آتش فندک آن را می‌سوزاند ▪️البته بنده نمی‌خواهم از این حادثه نتیجه‌ای بگیرم. ای کاش تمامی نگرانی‌ها و حدس و گمان‌ها اشتباه باشد. اما اینکه چگونه یکی از «سری‌ترین»‌ عملیات جبهه مقاومت که قرار بود در «غافلگیری کامل» صورت گیرد و خسارات جبران ناپذیری به‌دشمن جرار وارد کند،‌ تنها نیم ساعت پیش از شروع با جزئیات در دست مقامات اسرائیلی باشد، با هیچ منطقی جور در نمی‌آید ▪️ما از موضع مجمع تشخیص مصلحت نظام از وزارت خارجه می‌خواهیم در اینباره روشنگری کند تا اذهان بیش از این مغشوش نشود. در صورت عدم پاسخگویی، شاید لازم باشد اطلاعات سپاه با احضار سفیر، موضوع را کندوکاو کند