✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت12
🔴 قسمت چهارم
🔹 یاران شهید
🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، بعد از دوازده ویژگی که در حکمت ۲۸۹ حضرت بیان فرمودند دوازده ویژگی هم درباره یاران شهیدشان در خطبه ۱۲۱ بند ۲ بیان می فرمایند:
✅ «دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ» شهدا کسانی بودند که وقتی آنها را به اسلام دعوت کردند، قبول کردند.
✅ «وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ» قرآن را قرائت کردند و آن را حاکم زندگی خودشان قرار دادند.
🔻4.3 «وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا» ؛ وقتی به سمت جهاد دعوتشان کردند، چنان واله و شیدای جهاد بودند مثل شتری که به فرزند خودش واله و شیداست.
✅ «وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا »آنقدر در جهاد در راه خدا حضور داشتند که گویا شمشیرهایشان را از غلاف محروم کرده بودند. یعنی هیچ وقت شمشیرهایشان در غلاف نرفت.
✅ «وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا » ؛ گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف احاطه کردند. بعضی شهید شدند و برخی نجات یافتند.
✅ « لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ »؛ از زنده ماندن کسی در جهاد به همدیگر بشارت نمی دادند، یعنی از شهید نشدن همدیگر خوشحال نمی شدند.
✅ «وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى» از اینکه کسی در جنگ به شهادت رسیده باشد، همدیگر را تعزیت نمی دادند.
✅ «مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ »؛ از گریه های طولانی چشمهایشان آسیب دیده بود.
✅ «خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ» ؛ از شدت روزه داری، شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود.
✅ «ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ» لبهایشان از فراوانی دعا خشک شده بود.
✅ «صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ» رنگ صورتهایشان از شب زنده داری های طولانی زرد بود.
✅ «عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ» بر چهره آنها غبار خشوع و فروتنی در مقابل خدا بود.
🔻 حضرت در ادامه میفرمایند: «أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ» ؛ اینها برادران عزیز من بودند که از دست من رفتند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت13
🔴 قسمت سوم
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است.
🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است.
7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است.
🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده."
8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است.
🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد."
🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است.
🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟
✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است.
✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است.
🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم:
✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم.
✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود.
✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت13
🔴 قسمت دوم
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
4⃣ چهارمین مصداق از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکرگزاری آن تأکید و یادآوری شده است شکر غنا و بی نیازی مادی است.
🔻هم در حکمت ۶۸ و هم در حکمت ۳۴۰، مولا علی (علیه السلام) زینت غنا و بی نیازی را شکرگزاری معرفی کردهاند و فرمودند "زینت بی نیازی شکرگزار بودن است."
🔻همچنین در خطبه ۹۱، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: "خداوند در تقسیم ارزاق، عدالت را مراعات کرد تا شکر بندگانِ غنی و صبر بندگانِ فقیرش را بیازماید." بنابراین انسان غنی با نعمتی که داده میشود در آزمون شکر قرار میگیرد. اگر شکر کند «لَان شَکَرتُم لَأزیدنَّکُم» و اگر کفران نعمت کنند «إنَّ عَذابی لَشَدید».
5⃣ مصداق پنجم از نعمتهایی که شکر آن در نهج البلاغه تأکید شده است؛ شهادت در راه خداست و عجیب ترین نعمتی که تا حالا شنیده اید این نعمت است.
🔻 در بند ۴ از خطبه ۱۵۶ می فرمایند آنگاه که خداوند آیه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که می فرماید «آیا مردم خیال میکنند چون که گفتند ایمان آوردیم بدون فتنه و آزمایش رها می شوند» دانستم که تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ماست، آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را به آن آگاهی داده است؟ فرمود ای علی پس از من امّت اسلامی به فتنه دچار می گردند. گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز اُحد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد شما به من فرمودید ای علی مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر(ص) به من فرمود: همانا این بشارت تحقق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟ گفتم: ای رسول خدا چنین موردی جای صبر نیست؛ بلکه جای مژده شنیدن و شکرگزاری است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت13
🔴 قسمت اول
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
💠 و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشكار شد با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید.
🔻حکمت ۱۳ نهج البلاغه پیرامون مسأله شکر است. در نهج البلاغه شریف مطالب زیادی درباره شکر داریم که به فضل خدا در یک دستهبندی نو و بدیع تقدیم میکنم.
🔻ابتدا جایگاه شکر است ، حضرت در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه نسبت بسیار دقیقی را بین نعمت و حمد و شکر برقرار می کند و می فرمایند : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ» ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ستایش را به نعمت ها و نعمتها را به شکرگزاری پیوند داد.
🔻در خطبه ۱۹۰ هم امیرالمؤمنین شکر نعمت ها را لازمه انعام الهی می داند و می فرماید: «أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ » ؛ خداوند را به عنوان شکر نعمتش حمد میکنم.
🔻در خطبه ۱۸۲ هم حمد را راه اداء شکر نعمت های الهی می دانند میفرمایند: « نَحْمَدُهُ الله حَمْداً يَكُونُ لِشُكْرِهِ أَدَاءً»؛ خدا را چنان حمد و ستایش می کنیم که ادای شکر او باشد.
🔻در خطبه ۸۱ شکر را از ارکان اصلی زهد می داند و میفرمایند: ای مردم زهد یعنی کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرمات.
🔻همچنین در خطبه ۱۹۳ یکی از امتیازات متقین را این می داند که تمام روزشان تا شب ، همتشان صرف شکرگذاری نعمت های خداست. «يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّکّر»ُ متقی روز را به شب می آورد در حالیکه همّتش در شکرگزاری خداست.
🔻 همچنین در همان خطبه ۱۹۳ بند ۴ میفرماید: «والمتقين فِي الرَّخَاءِ شَكُور» ؛ اهل تقوا همانطور که در شدتها و سختی ها صبور هستند در آسایش و رفاه شکورند.
🔻در حکمت ۲۳۷ امیرالمؤمنین(علیه السلام) شکر نعمت را برترین انگیزه بندگی و عبادت خدا معرفی می کنند.
🔻 در حکمت ۲۳۷ کسانی را که بندگی خدا می کنند به سه گروه تقسیم می کند:
1⃣ کسانی که خدا را فقط به واسطه طمع به بهشت عبادت میکنند و میفرمایند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ »؛ این نوع عبادت، عبادت بازرگانان است که چیزی می دهند تا چیزی را بگیرند.
2⃣ کسانی که خدا را از ترس عبادت می کنند:«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ»؛ این عبادت ترسوها است عبادت اهل خوف است که برای اینکه به یک شری به اسم عذاب قیامت مبتلا نشوند فقط خدا را بندگی می کنند.
3⃣ اما گروه آخر« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» ؛ کسانی که خدا را فقط برای شکر نعمتش عبادت می کنند و این گونه عبادت کردن عبادت آزادگان است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت13
🔴 قسمت سوم
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است.
🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است.
7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است.
🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده."
8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است.
🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد."
🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است.
🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟
✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است.
✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است.
🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم:
✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم.
✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود.
✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت اول
🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نزديكانش واگذارند بيگانه او را پذيرا باشد.»
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت چهاردهم می فرمایند: « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ» اجمالاً مرحوم آقای دشتی اینگونه ترجمه کرده اند: "کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می گردد."
🔰 منتها ما در این نوع برداشت بزرگواران از این حکمت، نظر مخالفی داریم که به جهت اینکه علتش درست و علمی مشخص بشود و معنای دقیقتر به نظر ما معلوم شود، مقدماتی را باید بطور مختصر خدمت شما عرض کنم:
✅ سه واژه در این حکمت باید ترجمه بشود:
1⃣ یکی عبارت «ضَيَّعَهُ» ؛ یعنی تضییع کرد، ضایع کرد، پایمال کرد، از بین برد، حق کسی را نابود کردن.
2⃣ دوم « الْأَبْعَدُ» است. الْأَبْعَدُ در مقابل« الْأَقْرَبُ»، "أَقْرَب" از "اقربا" گرفته شده است؛ یعنی کسانی که با ما خویشاندی و پیوند نزدیکی دارند. پس "أبعد" یعنی کسی یا کسانی که نسبت فامیلی و خویشاوندی و نزدیکی با ما ندارند.
3⃣ ولی مهمترین واژه «أُتِيحَ لَهُ» است. « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»؛ "أُتِيحَ لَهُ" یعنی چه؟ "أُتِيحَ" فعل ماضی مجهول است از "تاح"؛ عرب وقتی می گوید: " تاح له الشّئ" یا "أُتیح له الشّئ" ؛ یعنی برای او چیزی آماده شد، فراهم شد، زمینه سازی شد. پس "أُتِيحَ لَهُ" یعنی زمینه سازی میشود برای او، فراهم میشود برای او. اما ببینیم معنای دقیق و مقصود اصلی امیرالمؤمنین از این حکمت چیست؟
🔻 برداشت اکثر شارحین و مترجمین محترم نهج البلاغه از این حکمت اینگونه است: «کسی را که نزدیکانش واگذارند، خداوند برای یاری او دیگران را برمی انگیزد» و به طور مفصّل توضیحاتی دادند که می توانید به آدرسهایی که عرض میکنم مراجعه بفرمایید.
📚 ترجمه مرحوم فیض الاسلام جلد۶ ص۱۰۹۴/ ترجمه مرحوم شهیدی ص۳۶۲/ شرح ابن میثم ج۵، ص۲۴۶/ ترجمه شرح ابن میثم ج۵ ص۴۱۸/ شرح مرحوم مغنیه تحت عنوان: « فی ضِلال نهج البلاغه» ج۴ ص ۲۲۵/ شرح شیخ عباس قمی تحت عنوان « شرح حِکم نهج البلاغه» ص۲۰۵ و۲۰۶/ شرح منهاج البرائه، آیت الله خویی ج۲۱ ص ۲۹ و ۳۰/ شرح لاهیجی ص۲۹۳/ شرح ابن ابی الحدید ج۱۸ ص ۱۱۸ و شرح نهج البلاغه منظوم ج۹ ص ۲۱.
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت دوم
🔹 روش برخورد با خویشاوندان
🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است.
🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند.
🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند.
🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند.
🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند.
🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت سوم
🔹روش برخورد با خویشاوندان
🔻بنابراین وقتی که عثمان را نزدیکانی مثل معاویه که هم خویش و هم قبیله و هم خونش بود را رها کردند، نزدیکانی مثل طلحه که تا خرخره از قبل عثمان از بین المال خورده بودند، هم فکرهایی مثل عایشه که هم فکر عثمان بودند در مخالفت با امیرالمؤمنین ؛ وقتی اینها عثمان را واگذاردند، آن موقع دیگران آمدند و نقشه کشیدند و زمینه را فراهم کردند برای کشتن عثمان.
🔻با این نگاه معتقدم حکمت ۱۴ حداقل یک معنای عمیقش این است که اگر تو در خانه نتوانستی بچّه ات را درست تحویل بگیری، بیگانگان می آیند فریبش میدهند و دل و ذهن او را می دزدند. اگر خواهر بزرگوار تو نتوانستی شوهرت را در خانه دلگرم کنی، یک زندگی عاشقانه زیبای پاک را برایش فراهم کنی، بترس که زنان ناپاک دل او را با هوسش خواهند برد. مرد بزرگوارِ خانه اگر تو نتوانستی همسر خودت را با محبت ، با احترام، با همکاری، دلگرم به زندگی کنی، آرام آرام ارتباطش با دیگران او را فریب خواهد داد و بیگانگان او را خواهند برد.
🔻 پس معنای حکمت ۱۴ این است: « کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را خواهد برد.»
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
#حکمت14
1⃣:لطفاً توضیح دهید ،این جمله انذار برای نزدیکان است یا بشارت برای فرد؟
#جواب:
👈این حکمت اشاره است به یک آسیب عاطفی_رفتاری دارد.
🔴مراد این است که نیاز انسان به توجه عاطفی نزدیکان اگر در منزل و محیط خودی برآورده نشود، به نقطه ضعفی تبدیل خواهد شد که بیگانه همان را بهانه ارتباط گیری و سپس جذب فرد و سوءاستفاده خواهد کرد. مثل فرزندان برخی خواص جامعه که به دلیل ارضاء نشدن نیازهای عاطفی شان در خانه، محل طمع دشمن قرارگرفته بعضا حتی تا سرحد جاسوسی پیش رفتند.
2⃣:اگر به دلیل اعمال ناشایست یکی از بستگان ، به قصد اصلاح او را طرد کنیم واو به دامان بیگانه و دشمن افتد ، مسئولیتی متوجه ماست؟
#جواب:
✅خیر ! در عبارت حضرت کلمه ضَيّعَه آمده است که به معنای تضییع و خوار کردن است.
🔴انسان وضیع یعنی انسان پست و خوار
✳️بنابراین چنانچه تکلیف شرعی ما _بنا به فرض شما_ طرد فرد خاطی باشد دیگر مصداق تضییع نیست . اساسا برخورد با فاسق، یکی از تکالیف مومن حقیقی است که انشاالله در #حکمت31 تحت عنوان امربمعروف از حضرت خواهیم شنید.
3⃣: در عنوان این حکمت آمده :"روش برخورد با خویشاوندان". اما به نظر بنده میرسد که فقط با خویشاوندان نباشد و حتی هم کیش و هم آیین و هموطن را هم شامل بشود. (مثلا فرار مغزهای یک مملکت بعنوان یک مصداق از واگذار کردن خودی هاست). آیا این برداشت صحیح است؟
4⃣:آیا این حکمت بیان میدارد که خودی ها را کلا (نه فقط خویشاوند) ، در میان خودتان نگه دارید و به آنها توجه و نیکی کنید (و البته خوارشان نکنید) تا چه منفی(بزهکاری) و چه مثبت(تامین نیازهای عاطفی، تحصیلی، رفاهی و...) به بیرون پناه نبرند؟
#جواب:
✳️هر دو نکته ای که بیان شده به نظر درست است اگر چه در خود حکمت عبارت " مَنْ ضَیَّعَهُ الْأقربُ " را آقای مرحوم دشتی ازش برداشت نزدیکان کرده کامل نیست.
👈چون حضرت اقرب را مقابل ابعد استفاده کرده.
🔰یعنی هرکسی که نسبت به دیگران نسبت به شما نزدیکتر است حالا این نزدیکتر بودن یا:
⭕️۱) ازنظر قوم وخویشی بودن است
⭕️۲) ازنظر هم وطن بودن است
⭕️۳) ازنظر هم دین بودن است
⏪بنابراین برداشت درست است.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت15
🔹روش برخورد با فریب خوردگان
🔰 امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت پانزدهم نهج البلاغه می فرمایند : "هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد."
🔻 ماجرای صدور این حکمت از زبان مقدس مولا این است که بعد از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین در مدینه، طلحه و زبیر به خاطر اینکه حضرت حاضر نشدند سهمی از سیاست و حکومت به آنها بدهند، در بصره همراه همسر پیامبر فتنه و آشوب بزرگی به راه انداختند. مولا علی (علیه السلام) بر اساس آن تکلیف صیانت از حکومت و امنیت مردم، در مدینه دستور جهاد دادند. همه مردم آماده جهاد شدند، اما چهار نفر از افراد سرشناس نشستند و برای جهاد بلند نشدند.
🔻 آن چهار نفر عبارت بودند از: "عبدالله ابن عمر"، پسر خلیفه دوم، "اُسامة ابن زید"، "سعد ابی وقاص" و "محمدابن مسلمة".
🔻حضرت از آنها پرسیدند: چرا برای جهاد آماده نمی شوید؟ آنها با خباثت تمام گفتند: از اینکه با مسلمان بجنگیم نگرانیم. در واقع با این رفتارشان می خواستند در دل مردم شبهه ایجاد کنند که معلوم نیست حکم جهادی که علی (علیه السلام) داده مشروع و خداپسندانه باشد. حضرت فرمودند: پس بروید در خانه های خود بنشینید؛ یعنی چه؟ یعنی اینجا نمانید که مردم هم با دیدن شما از حضور در این جهاد مردّد بشوند.
🔻وقتی اینها راه افتادند به سمت خانه هایشان بروند، حضرت پشت سر آنها بود که فرمودند: «هر فریب خورده ای را که نمی شود سرزنش کرد»؛ یعنی اینها چون به حقیقت آگاهند اما دارند کتمان میکنند، چه فایده دارد که من آنها را سرزنش کنم؟ که نرود میخ آهنین در سنگ!
🔻نشانه این تفسیر این است که وقتی راه افتادند متأسفانه آن شبهه افکنی آن چهار نفر در دل بعضی ها اثر کرد. مثلا در حکمت هجدهم میخوانیم که : حارث ابن حوت هم به مولا گفت من هم مثل عبدالله ابن عمر و سعد ابی وقاص این جنگ را قبول ندارم و در آن شرکت نمیکنم. امیرالمؤمنین آنجا، از عمق خباثت این نگاه و کناره گیری از جنگ در فتنه ها، پرده برداری کردند و فرمودند کسانی که در این جنگ کناره گیری کردند، «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ»؛ درست است که مستقیماً به باطل کمک نکردند، اما با همین نیامدنشان به میدان نبرد حق را تنها گذاشتند و خوار کردند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت16
🔹شناخت جایگاه جبر و اختیار
🔻برای فهم درست و آسان حکمت شانزدهم نهج البلاغه کافی است عزیزان به یک داستان قرآنی توجه کنند.
🔻در قرآن آمده است که یک وقتی مشاوران فرعون که ادعای « أنا ربّکم الاعلی» داشت به او گفتند بر اساس علوم غریبه ای که ما داریم، به زودی پسری در این سرزمین مصر متولد خواهد شد، بزرگ می شود و تخت و تاج تو را از تو خواهد گرفت. فرعون که خودش می دانست هیچ چیزی فراتر از یک بشر عادی نیست، اما با غرور و تکبّر ادعای خدایی میکرد، بجای اینکه در خلوتی سر به سجده بگذارد، توبه کند و از خدا بخواهد او را ببخشد و تاج و تختش را هم حفظ کند، به عدّه و عُدّه و نیرو و قدرت و ثروت خودش مغرور شد و گفت کاری ندارد ما در مقابل تقدیر خدا تدبیر میکنیم. چه می کنیم؟ از همین لحظه برای همه زنان جوان شهر جاسوس بگذاریم، هر کدام فرزند پسری به دنیا آورد درجا سر ببریم. با این دستور خیالش راحت شد که حالا اگر قرار بود فرزندی هم متولد بشود و بزرگ بشود و تاج و تخت او را بگیرد، در جا کشته است. خدا هم به تعبیر عوام گفت حالا بگرد تا بگردیم. اتفاقا حضرت موسی(علیه السلام) در نزدیکی کاخ فرعون متولد شد. مادرش نگران شد از جان موسی خدا دستور داد نگران نباش، بچه را در سبدی بگذار و روی آب رها کن. این بچه را روی آب رها کردند. خواهر حضرت موسی(علیه السلام) هم از کنار رودخانه، تعقیبش کرد تا ببیند بالاخره کار به کجا میرسد، دید که با کمال تعجب فرعون و همسرش کنار رودخانه تفریح می کردند، وقتی چشمشان به آن سبد افتاد به سربازها دستور دادند آن سبد را آوردند، تا سبد را باز کردند، پسر و بچه و نوزادی را دیدند ، خدا محبت حضرت موسی(علیه السلام) را به دل فرعون و همسرش انداخت که بچه دار نمی شدند. حالا همان فرعونی که قصد داشت موسی را از همان ابتدا بکشد، شد نوکر حضرت موسی و در کاخ بزرگش کرد و حسابی هم به او رسیدگی کرد تا این فرزند بزرگ شد و جوان تنومندی شد. در دفاع از یک مؤمن در مقابل یک قبطی، مشتی به سینه قبطی زد قبطی مرد. حضرت موسی از ترس جانش فرار کرد و رفت و از لطف و صفایی که داشت، خداوند دختر شعیب را نصیبش کرد. بعد از چند سال با همسر و فرزندانش برگشت و به دستور خدا مأمور شد که بیاید و در مقابل فرعون بایستد که بنی اسرائیل را آزاد کند. خلاصه دعوا بالا گرفت و فرعون با لشکرش دنبال بنی اسرائیل و حضرت موسی کردند. رسیدند به رود نیل، به اذن خدا عصا را بر رودخانه زد. دوازده راه آب خشک خشک از کف رودخانه باز شد، هر طایفه از مسیر خودشان عبور کردند، دوباره آبها روی هم برگشت در حالیکه لشکر فرعون وسط نیل رسیده بود.
🔻با این نگاه خداوند در همان آبی که حضرت موسیِ دو روزه را سالم عبور داد، فرعون قلدر را غرق کرد و فرمود بدنت را هم از آب نجات می دهم که تا قیامت، الگو باشی برای همه کسانی که در مقابل تقدیر الهی نایستید. حالا با این قصّه ساده قرآنی، حکمت شانزدهم را می خوانیم و میفهمیم. حضرت میفرمایند: « کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد»؛ یعنی چنان امور عالم هستی، تحت سیطره تقدیرات عالمانه و حکیمانه و دقیق خداست، که اگر شما تدبیرت هم در مقابل تقدیر الهی باشد، جز اینکه خودت را نابود کنی هیچ فایده ای ندارد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
#حکمت16
1⃣:منظور از چاره اندیشی به مرگ می انجامد چیست ؟ یعنی دوراندیشی و برنامه ریزی برای آینده نداشته باشیم؟
#جواب:
✨امیرمؤمنان باتوجه به این حکمت میخواهند به ما بفهمانند جایی که براساس مجموع مصالح و مفاسد حکمت الهی و اراده الهی بر این تقدیر قطعی شده باشد.
✨اگر کسی بخواهد با خیال خودش چاره اندیشی کودکانه داشته باشد و درمقابل این تقدیر الهی بایستد جز به نابودی خودش اقدام نکرده است.
✨برای فهم خوب این حکمت میتوانید از این داستان استفاده نمایید .
✅مشاوران فرعون به او خبر میدهند که در مصر فرزندی به دنیا خواهد آمد که تاج و تخت تو را خواهد گرفت.
✨فرعون میدانست در مقابل خداوند چیزی نیست ، اما تکبر ورزید و برای مقابله با این تقدیر الهی دستور داد ، برای تمام زنان باردار جاسوسانی بگمارند و هر زمان فرزند پسری به دنیا آمد همانجا به زندگی نوزاد خاتمه دهند .
✨بقول خودش خواست در مقابل تقدیر الهی بایستد و بعد از انجام این فرمان توسط سربازانش خوشحال که پیروز شدیم .
✅اما تقدیر الهی بصورت دیگری رقم خورد و #خداوند هم در این مبارزه کار خودش را انجام داد وحضرت موسی در کاخ فرعون رشد ونمو کرد و امکانات قصر فرعون هم در اختیار او قرار گرفت.
✨و حتی مادر و خواهر موسی هم به این کاخ وارد شدند.
✅حضرت موسی علیه السلام وقتی بزرگ شدند و دعوی رسالت کردند و با برخورد فرعونیان روبرو شدند و........
✨ تصمیم به هجرت گرفتند وبا بنی اسرائیل شبانگاه و مخفیانه از شهر خارج شدند .
✳️ در تعقیب و گریزی که بین او وحضرت موسی و یارانش بوجود آمد .
✅او در همان دریایی غرق میشود که حضرت موسی یکی دو روز در دوران نوزادی روی امواج آن سوار بود تا به کاخ فرعون رسید.
✅طبق این حکمت کارها چنان در سیطره تقدیر الهی است که چاره اندیشی علیه آن قطعاً به نابودی منجر خواهد شد.
2⃣: یعنی باید تسلیم تقدیر بود؟ پس نقش تلاش برای بدست آوردن آرزوها و رفع نیازها چیست ؟
3⃣: آیا منظور از چاره اندیشی منظور عمل خلاف تقدیر است ؟ یا این که کاری کنیم که تقدیر بر ما جاری نشود؟
4⃣: قضا و قدر رو دقیقا توضیح بفرمایید.
#جواب:
✳️ تلاش و سعی و دعا و ... همه جزء تقدیر الهی هستند نه خارج از آن یا در مقابل آن.
🔴بنابراین آنچه با در نظرگرفتن همه مقدمات و واقعیت ها در علم الهی تقدیر میشود قابل معارضه نیست وگرنه به نابودی فرد منجر میشود.
👈در داستان فرعون و موسی ببینید. با اینکه کاهنان به نوعی فرعون را از تقدیر رب العالمین آگاه کردند که به زودی پسری در مصر متولد میشود که در آینده سلطنت تو را براندازی می کند او بجای هماهنگ شدن با خواست و تقدیر الهی و دست کشیدن ظلم و استکبار و ادعای« أنا ربکم الاعلی» بودن خیال کرد با استفاده از قدرت و ثروتش و با کشتن تمام موالید پسر می تواند تقدیر الهی را خنثی کند.
🔰اما زمان نشان داد که نه تنها پیروز نشد بلکه موسی را در داخل کاخ خودش با امکانات خودش تربیت کرد و ...
5⃣:مگر نه اینکه در تقدیرات و حساب و کتاب های الهی، نتیجه ی خوردن مال حرام، اثر سوء بر خود و فرزندان و خانواده است (و حتی فرزندان که نقشی در کسب آن مال نداشته اند اما از آن مال حرام خورده اند نیز اثر می پذیرند) ؟
6⃣:در مثالی که ذیل این حکمت ، از حضرت موسی(ع) آمد، مگر ثروت و امکاناتی که فرعون، به زور و با ادعای خدایی و ... جمع کرده بود، حرام نبودند؟
⏪ پس بزرگ شدن حضرت موسی(ع) در کاخ فرعون و با مال و امکانات حرامی که فرعون جمع کرده بود، چگونه با مقدمه ی اولیه قابل جمع است؟
#جواب:
⁉️شما چرا خود حضرت آسیه را نمی گویید که همسر فرعون بود و لاجرم در خانه و با اموال فرعون زندگی کرد ولی یکی از چهار زن بزرگ بهشتی است؟!!
👈پس معلوم می شود قصه مال حرام و شبهه ناک داستان پیچیده تر از این برداشت های سطحی است که حتی بعضاً از منابر شنیده ایم انشاالله در آینده و به بهانه سخنی از مولا مساله تاثیر رزق حرام و شبهه ناک را توضیح خواهم داد.
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
https://eitaa.com/Montazeran_zohor_m