eitaa logo
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
3.3هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
8.2هزار ویدیو
110 فایل
این کانال به نیت خودسازی برای رفع موانع ظهور میباشد و مطالب، مرتبط با آقاجانمون میباشد ... ↩️کپی تمام مطالب به هر شکل که دوست دارید با ذکر یک صلوات به نیت فرج امام زمان آزاد است ارتباط با خادمین کانال‌ @Sadeghi_94 @Sam_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ دنیایی پر از قضاوت 🔹در دنیای قضاوت‌ها، تنها به این نکته توجه می‌شود: دیگران بر اساس نظر ما چگونه‌اند؟! 🔸فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد: «احمق» ما که جلوی دیگران بپیچیم: «زرنگ» 🔹کسی جواب تلفن ما را ندهد: «بی‌معرفت» ما که جواب ندهیم: «گرفتار» 🔸فرد بلندتر از ما: «دراز» فرد کوتاه‌تر از ما: «کوتوله» 🔹همکار جزئی‌نگر: «ایرادگیر و وسواسی» ما جزءنگرتر باشیم، او می‌شود: «شلخته و بی‌نظم» 🔸فردی لیوان آب ما را ریخت: «کور» پای ما به لیوان دیگری خورد: «شعور» ندارند که لیوان را سر راه قرار داده‌اند. 🔹و مواردی از این دست که بسیارند. 🔸دنیای قضاوت‌ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش‌های خودمان. کانال 🔻 Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《یک ذکر مجرب برای ادای قرض》 ❶در روایت آمده است فردی که قرض زیادی داشت از پیامبر چاره ای خواست. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند بگو: << اللَّهُمَ‏ أَغْنِنِی‏ بِحَلَالِکَ‏ عَنْ‏ حَرَامِکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ>> قرض تو هرچقدر هم که زیاد باشد، پروردگار متعال آن را ادا می‌فرماید. 📚 امالی الصدوق، ص ۳۸۸ ❷فردی خدمت مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رسید و در حالی که بسیار محزون و گرفته بود ایشان پرسید علت این حزن چیست ❓ عرض کرد آقا بسیار مقروضم و از فشار قرض شبها خوابم نمی برد و حتی برخی اوقات نماز صبحم نیز قضا می شود . فرمودند : این ذکر را بعد از هر نماز یکبار بگو: [ اللَّهُمَ‏ أَغْنِنِی‏ بِحَلَالِکَ‏ عَنْ‏ حَرَامِکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ]گفتم برای این قرضی که دارم این کافی است؟ فرمودند ۱۱۰ مرتبه بگو به سفارش ایشان عمل کردم مدتی نگذشت که تمام قرض هایم ادا شد بنده نیز این ذکر را به بسیاری از افراد دادم آنها نیز به نتیجه رسیدند. 📚 هزار و یک ختم ص ۱۱۵ ختم ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖       http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 مدافع ✨در حجم لاک و موی پریشان و روسری رژهای جیغ و مانتوی کوتاه و دلبری ✨بی شک به لطف و عشق تو سرم شده بی شک به دست های تو، مولای آخری ✨تو دختران چادری‌ات را به صحن خود ای مفرد مذکر “غایب” نمیبری؟ ✨من غایبم و غیبت تو یک بهانه است هر وقت من بخواهمت آخر تو حاضری ✨هی آبروی جد بزرگ تو میبرم هی آبروی رفته من را تو میخری 😭😭😭😭😭😭 ✨چشم تو خیس میشود و غصه میخوری وقتی که از حوالی این شهر بگذری 😱😱😱😱😱😱 ✨من خاک پای جد عزیز شما شوم آقا ولی شما به خدا چیز دیگری ❤️❤️❤️❤️❤️ ✨خاک ﺩﻭ عالمم به سر من شود کم است وقتی که تو برای خودت منتظرتری ✅ شاعر: بانو ﻣﺤﺪﺛﻪ اﺳﻤﺎعیلی ✅اللهم_عجل_لولیک_الفرج http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ نشانی خانه امام زمان (عج) ❄️ از عالمی پرسیدند: آدرس امام زمان ارواحنافداه کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: "آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است... که می‌فرماید: "فی ‌مَقْعَدِ صِدْقٍ عَنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر" هر جا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند..." 🌟 دلهایتان خانه ی عشق و محبت امام زمان باشد...
... # عزیز خواهرم!دعاڪردن‌براے‌امام‌زمان‌ارواحنافداه گناهان فرد دعا ڪننده را مے آمرزد و او را مشمول دعاے حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه قرار مے دهد ❌خیلے از این گرفتارے هایے ڪه نوعاً امروز در جامعه مے بینیم بخاطر دور شدن از شریف ترین مَرد ڪره ے زمین است، 😞یادمون رفته امام زمان همه ڪاره ے عالم هستند و اصلاً بواسطه ے وجود شریف ایشان تمام اتفاقات خیر برایمان رقم مے خورد. ☝️💡عزیزم،از همین لحظه امتحان ڪن! بعد از نماز فقط یک دقیقه براے مولا دعا ڪن،بعد ببین در مدت ڪوتاهے چطور زندگے ت رنگ و بوے بهشت میگیره،حاج حسین یڪتا مے گفت امام زمان نمک زندگے ماست... ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖          http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 رفقای جان! داستان واقعی پنج قسمتی تشرف رو هر روز دنبال کنید👇👇👇
(ع) قسمت اول نزدیک اذان ظهر بود مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم، از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود،چندسالی بود که توفیق، امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد میداد. هنوز چند قدمی به مسجد مانده که صدای جمعیت اندکی مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم ،تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت یکی از منسوبان همین آدم های ساده و فقیر است که این چنین غریبانه تشییع میشود. در همین بین ناگهان چشمم به میرزا حبیب ، تاجر سرشناس و مومن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که به شدت می گریست و مویه میکرد جنازه را مشایعت مینمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مومن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع میشود؟ چرا از بزرگان و تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسبی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟؟ ... همین اینها سوالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و به شدت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟؟ کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار به سوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار جنازه را بطرف غسالخانه مشایعت نمودم از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت ، مسافت نسبتا زیادی بود و من به اتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه ، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و به شدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم... به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت تحت تاثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم . خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا ! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟؟...» ادامه دارد... منبع:ایت الله نهاوندی،عبقری الحسان http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
44.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹تشرف شاگرد شیخ حسنعلی نخودکی و قسم به حرمت فرش خانه پدر..‌. https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi