#منتظران عزیز
#نمازشد📣📣📣📣
بریم در خونه خدا🏃♂🏃♂🏃♂🏃♂
رفقا نماز اول وقتتون سرد نشه😊
التماس دعا🌸
✧✾════✾✰✾════✾✧
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
✍ چرا نماز مشکلاتم را حل نمیکند؟
🔰 اين هم که من نماز خوندم دعام مستجاب نشد فقيرم فقرم برطرف نشد، نماز خوندم نمره درسم خوب نشد ، نماز خوندم اما کنکور قبول نشدم..
بنا نيست که نماز همه مشکلات شما رو برطرف کنه نماز شما رو از غفلت در مياره
شما اگر خواستيد مزه انگور رو بفهميد بايد انگور بخوريد مزه سيب .. سيب ، مزه خرما ، خرما ..
نميشه شما يه ميوه بخوريد بگيد مزه همه رو بايد داشته باشه
توي قرآن هم داريم واعلمو يعني بدانيد ، باسواد شيد هم داريم واعبدوا يعني عبادت کنيد !
گاهي ميگن ما که نماز ميخونيم هواپيما نساختيم آمريکايي ها که نماز نميخونن هواپيما ساختن!!
هواپيما بخواهي بسازي واعلموا : بايد بري درس بخوني بخواي ياد خدا باشي واعبدوا.
يعني سيب يه مزه داره خرما يه مزه انگور هم يه مزه ديگه
شما نميتوني بگي آقا ما که انگور خورديم مزه خرما نداره مگه ما گفتيم اگه انگور بخوري مزه خرما داري؟!
ما گفتيم اگه نماز بخوني پول دار ميشي؟
پولدار شدن يه کد داره ..
شما در يه سبزي مي بينيد ترب هست تره هست ريحون هست پيازچه هست نعنا هست جعفري هست انواع طعم ها و سبزي ها.. شما هر سبزي بخوري مزه خودش رو داره نميتوني بگي من جعفري خوردم مزه نعنا نداد پيازچه خوردم مزه جعفري نداد و ..
هر سبزي يا ميوه مزه خودش رو دارد
تو قرآن فقط نگفته نماز بخونيد دستورات ديگه هم دارد در کنار اقيموالصلاة دستورات ديگه هم داره
گفته نماز بخون .. قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا خوب هم حرف بزن بعضي ها نماز ميخونن فحش هم ميدن
خب اين به نماز عمل کرده ولي به دستور بعدي عمل نکرده....
✧✾════✾✰✾════✾✧
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعایظهور
#منتظران_ظهورمهدی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
دوست عزیز با طرح خوندن نماز قضا همراه شدی ⁉️
فرصت ها در گذرند ...🌪
اگر برنامه برای خودسازی نداشته باشی
یکباره خواهی دید
چقدر زود دیر شد😔
_🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___
‼️طرح خواندن نماز قضا ‼️
عزیز دل یکشنبه هاقراره یه
قضای نماز ظهر
به جا بیاریم .
باماهمراه باش خیلی وقت نمیبره😌
_🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___
#نماز_قضا
═✧❁🌸❁✧═؛
@montazeran_zohouremahdi
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ من قیام نکردم جز برای
امر به معروف و نهی از منکر
[#امامحسینعلیهالسلام✨]
[بحار الانوار|۳۲۹/۴۴]
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
⸤ 🌙 ⸣ ↷ _ من قیام نکردم جز برای امر به معروف و نهی از منکر [#امامحسینعلیهالسلام✨] [بحار
⸤ 🌙 ⸣ ↷
+ عزیزان شما رو به امام حسین بیاید درس بگیریم. اجازه بدیم این نوری که از این روضه در ما به وجود اومده ماندگار باشه!
اگه خواهری ناخن و مژه کاشت داره، خودشو رها کنه از این اسارت! اگه برادری تا دیروز تیپ و قیافشو جوری درست می کرده که چشم نامحرم به دنبالش باشه، از امروز به خاطر امام شهیدمون دوری کنه از شرایط قبلش!
هممون به نوعی اشتباهاتی تو زندگیمون داریم... بیاید به خاطر امام حسینی که یه دهه براش سینه زدیم، توبه کنیم! بشیم اون چیزی که از ما خواستند... جوری باشیم که امام زمان باهامون رفاقت کنند♥️
بیاید بشیم #حــــــــــر!!!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#تفسیر_آیه_به_آیه_قرآن
آیه9🌹ازسوره بقره 🌹
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
(منافقان به پندار خود) به خداوند و مؤمنان نيرنگ مىزنند در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند، امّا نمىفهمند
آیه9🌹 ازسوره بقره 🌹
يُخَادِعُونَ اللّهَ = فريب می دهند خدا را
وَالَّذِينَ آمَنُوا = و كسانی را كه ايمان آوردند
وَمَا يَخْدَعُونَ = فريب نمی دهند
إِلاَّ أَنفُسَهُم = مگر خودشان را
وَمَا يَشْعُرُونَ = در حالی که شعور ندارند
🚩#شب_دوازدهـم_کاروان_اسرا_و_مصيبت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴فردای روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازههای لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد، اما پیکر امام حسين(علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. هر يک از قبايل کوفه و عرب، برای آنکه خود را نزد «عبیدالله ابن زياد» عزيز کنند، سرهای مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند.
آنگاه زنان و کودکان اهل بيت(علیهم السلام) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسرای کفار به سوی کوفه بردند.
چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر برای تماشا جمع شده بودند. زنی از اهل کوفه که از بلندی بر اسيران مشرف بود پرسيد: "شما اسيران کدام طايفهايد؟" گفتند: "اسيران آل محمد!" آن زن متأثر شد، فرود آمد و چادر و مقنعه و جامههايی آورد تا بانوان اهل بیت خود را بپوشانند...
پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين(علیه السلام) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايی از چوب خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام(علیه السلام) می زد.*
*اين جسارت عجیب وی، اعتراض بسياری از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» که صحابي پيامبر(صل الله علیه و آله) و از ياران اميرالمؤمنين(علیه السلام) در جنگ صفين بود و در آن هنگام کهنسال شده بود به عبيدالله نهيب زد: "چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جای چوب تو را ميبوسيد" و سپس شروع به گريستن کرد.*
*ابن زياد پلید پاسخ داد: "اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شدهای گردن تو را ميزدم!". زيد برخاست و در حالي که بيرون می رفت گفت: "ای مردم عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه(سلام الله علیها) را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد! به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار شما را به کار خواهد گرفت".*
سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند...
*وی هنگامي که امام سجاد(علیه السلام) را ديد پرسيد: "کيستی؟"* *فرمود: "علي بن الحسين"*
آن ملعون گفت: "مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟!"
امام فرمود: "برادری داشتم که علی نام داشت. مردم او را کشتند"
ابن زياد گفت: "خدا کشت!"
امام فرمود: "الله يتوفي الانفس حين موتها"
ابن زياد خشمگين شد و گفت: "در پاسخ من دليری ميکني؟ او را ببريد و گردن بزنيد". در این هنگام حضرت زينب(علیها سلام) فریاد برآورد "ای پسر زياد! هر چه خون از ما ريختی بس است" و امام را در آغوش گرفت و فرمود: "والله از او جدا نميشوم. اگر ميخواهی او را بکشی مرا نيز بکش".
ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت: عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزادهاش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماری که دارد خواهد مرد»…
امام سجاد (علیه السلام) سپس رنج سفر به شام و غم اسيری و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…
حضرت زین العابدین (علیه السلام) در محرم سال 94 هجری، هنگامی که 57 سال داشت، با زهر يکی از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد.
حضرت در اين ايام، تمامی فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علی عليه السلام» (که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود) را وصی خود قرار داد و وی را «باقر» ناميد. ایشان امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود.
سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود: "تو را وصيت ميکنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسی که ياوری بر تو غير از خداوند ندارد"
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
*نالهیِ واعطشا بر جگرش میافتاد
*آب میدید به یادِ قمرش میافتاد
شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش میافتاد
با دلی خون شده میگفت که: الشام الشام
تا به بازار ِمدینه گذرش میافتاد
*جلوی پای سکینه دم دروازهی شهر*
*از رویِ نیزه علمدار سرش میافتاد*
*میشکست آینهیِ صبر و غرورش را زجر*
*تا به جانِ اُسرا با کمرش میافتاد*
*روضهی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند*
*تا به صحرا و خرابه نظرش میافتاد*
*گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ*
*خنجر ِکُند و گلویِ پدرش میافتاد*
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش میافتاد . . .
الا لعنة الله علي القوم الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا