eitaa logo
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
10.6هزار ویدیو
137 فایل
این کانال به نیت خودسازی برای رفع موانع ظهور میباشد و مطالب، مرتبط با آقاجانمون میباشد ... ↩️کپی تمام مطالب به هر شکل که دوست دارید با ذکر یک صلوات به نیت فرج آقا امام زمان آزاد است ارتباط با خادمین کانال‌ @Sadeghi_94 @Sam_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
rasekhoon.netAUD-20220802-WA0216.mp3
زمان: حجم: 11.15M
🔘 چهارم محرم طفلان حضرت زینب و حرّ 💔 🥀 🏴 *#🔚ڪپے با ذڪر صلوات بہ نیت سلامتے وفرج مولے✔️ ●••✾•●♡🖤♡●•✾••● الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🌤️
࿐჻ᭂ⸙🍃🏴🍃⸙჻ᭂ࿐ دویدن... من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... 🖤🍃🖤🍃 🖤✨امان از دل زینب.... 🖤✨بین گودال و حرم،عطر فروشم امروز 💛✨تن عریان تو را با چه بپوشم امروز؟ 🖤✨من ببینم که تو بی پیرهنی می میرم 💛✨تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم 🖤✨چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم! 💛✨پدرم گفت که یک روز اسیری دارم 🖤✨پدرم گفت که یک روز بلا می بینم 🖤 😭 😔 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در با ما همراه باشیــــد🏴👇 ༺༻ http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi ༺༻
197.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌸مجلس شادی 🌸✨ 🍃🍃🍃🦋🦋🍃🍃🍃 به مناسبت میلادحضرت زینب (سلام الله علیها) بزرگ پرستار کربلا، و گرامیداشت روز پرستار 💐 🦋🦋🍃🦋🦋🍃🦋🦋 👌 این حدیث ، ❤️ تقدیم به تمامی 💜پرستاران دلسوز ، 💛همسران جانبازان عزیز 💙و کسانی که از پدرومادر پیر و بیمار، 🧡یا فرزند بیمار خود یا ...پرستاری کرده یا می کنند: ✅ پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند: هر كس يك شبانه روز از بيمارى، پرستارى كند، خداوند او را با ابراهيم خليل محشور مى كند. 📚ثواب الأعمال ، ص ۳۴۱ عجل‌الله‌فرجه
🌺توسل به جان در شب تولدش🎉🎊🪅 👈 در منابع دینی نمازی که برای توسل به حضرت زینب توصیه شده، یک نماز دو رکعتی به نیت حضرت زینب سلام الله است که خواندن آن در شب ولادت ایشان ثواب زیادی دارد. اما در بعضی روایات این نماز دو رکعتی با ذکرهای دیگری هم نوشته شده و بر خواندن این نماز در شب سه‌شنبه هم تاکید بسیار شده‌ است. چگونگی خواندن این نماز را در ادامه بخوانید:👇👇👇 ۱. ۲ رکعت نماز به نیت متوسل شدن به حضرت زینب بخوانید. ۲. سپس ۲۵ مرتبه بگویید: «السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ امیرالمومنین علیه‌السلام وَ رَحَمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» ۳. بعد از آن ۲۵۱۰ مرتبه بگویید: «یا حی یاقیوم» ۴. بعد از آن ۱۴ مرتبه بگویید: شفیعه دو سرا بانوی عفت و حیا زینب حیا و عفت و ناموس کبریا زینب به‌ حق جد و پدر و مادر تو به پاره جگر مجتبی برادر تو به آن وداع حسینت به ظهر عاشورا بخواه حاجت ما را تو از حضرت زینب سلام الله 🤲💚💐 و در نهایت حاجت خود را طلب کنید. ✅بنده خدایی گرفتاری بزرگی داشتندکه به سبب همین نماز رفع شد الحمد لله😍😍😍 🌺توسل به حضرت زینب برای ازدواج 👈امام زمان (عجل الله) می‌فرمایند: «هرگاه واسطه آبرومندی خواستید، حضرت زینب (سلام الله) را به درگاه خداوند متعال واسطه قرار دهید تا ناراحتی شما برطرف شود.» یکی از بهترین راه‌های توسل به حضرت زینب در امر ازدواج که در کتاب‌های دینی به دفعات تکرار شده، خواندن نماز حضرت زینب است. برای خواندن این نماز اعمالی که در ادامه گفته شده را به ترتیب انجام دهید: به مدت ۱۴ روز دو رکعت نماز بعد از نماز صبح بخوانید. بعد از نماز ۱۴ مرتبه سوره توحید را بخوانید. سپس ۶۹ مرتبه صلوات بفرستید و به حضرت زینب هدیه کنید. در پایان نذر کنید و ۶۹ اسکناس صدقه دهید. 👈همچنین برای مدت ۴۰ روز، روزانه ۴۰ مرتبه سوره حمد بخوانید و ثواب آن را به حضرت زینب هدیه کنید. 🌺توسل به حضرت زینب با صلوات 👈اگر گرفتار مصیبت و مشکلات هستید، به حضرت زینب متوسل شوید. طلب صبر کنید و به آرامش برسید. برای توسل به حضرت زینب در بعضی روایت‌ها سفارش شده برای مدت ۶۹ روز (۶۹ عدد ابجد حضرت زینب است) هر روز ۶۹ مرتبه صلوات بفرستید. ثواب این صلوات‌ها را به حضرت زینب هدیه کنید. همچنین توصیه شده ۶۹ اسکناس نذر کنید و صدقه دهید. 👈در روشی دیگر آمده که برای حاجت‌روایی ۱۰۰ صلوات بفرستید به نیت حضرت زینب و ۹۹ صلوات را به حضرت هدیه کنید و ۱ صلوات باقیمانده را بعد از رسیدن به حاجت خود بفرستید. 👈هرگاه حاجتی دارید، خدای بزرگ را سه بار به نام حضرت زینب سوگند دهید، انشاالله که حاجت‌روا می‌شوید.» شخص بیمار می‌گوید برای مدتی این توصیه را انجام دادم و خداوند مرا حاجت‌روا کرد. 👈در روایتی دیگر آمده که یکی از راه‌های توسل به حضرت زینب برای شفای بیماری، خواندن نماز حضرت زینب بین نماز مغرب و عشا است. بعد از نماز به سجده می‌روید و ۶۹ بار «یا رَباهُ» را تکرار می‌کنید.
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشیشی که نیمی از قلبش را به حضرت فاطمه (س) و نیمی دیگر را به حضرت زینب (س) تقدیم کرد! 🔹 کریستوفر کلوهسی، یک کشیش مسیحی کاتولیک اهل ایتالیا است که رساله دکتری‌اش را به تز شهادت حضرت زهرا (س) اختصاص داد و شبهات وهابیت را به چالش کشید و زندگی‌اش با یاد آن حضرت، رنگ و بویی تازه یافت. از همین رهگذر بود که شیفته شخصیت دختر بزرگوارش حضرت زینب کبری (س) شد و با استمداد از آن دو بانوی بزرگ، آثار مهمی منتشر ساخت. او نیمه قلبش را به حضرت زهرا و نیمه دیگر را به دختر رشیدش حضرت زینب سلام الله علیهما بخشید. 📌 📎 س 📎 📎 عج
شب وفات اسوه ی صبر و شهامت، ام المصائب، شاگرد اول مکتب حضرت زهرا. خانوم حضرت زینب خواهر اربابمون امام حسین... غم‌خوار برادرشون امام حسن... بدنیا که آمد هنگام ولادت حضرت، قنداقه را دست امیر المونین دادند؛ آقا! برای دختران اسم انتخاب کنید فرمود: من در انتخاب این اسم بر پیامبر سبقت نمی‌گیرم، قنداقه را آوردند خدمت رسول خدا؛ آقا برای دختر علی اسم انتخاب کنید؛ فرمود بر انتخاب اسم این دختر بر خدا سبقت نمی گیرم؛ جبرئیل نازل شد یا رسول الله! خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید.
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 مقام والای حضرت زینب سلام الله علیها 🎥 استاد شیخ حسن قاسمی 📌 به مناسبت سالروز ولادت سلام الله علیها امـــــامـ زمـــانـــے شــــو 🤲🏻 ╭⛈⃢ ✨ 🌤╰─┈➤↯𝐣𝐨𝐢𝐧↴ @montazeran_zohouremahdi
شب وفات اسوه ی صبر و شهامت، ام المصائب، شاگرد اول مکتب حضرت زهرا. خانوم حضرت زینب خواهر اربابمون امام حسین... غم‌خوار برادرشون امام حسن... بدنیا که آمد هنگام ولادت حضرت، قنداقه را دست امیر المونین دادند؛ آقا! برای دختران اسم انتخاب کنید فرمود: من در انتخاب این اسم بر پیامبر سبقت نمی‌گیرم، قنداقه را آوردند خدمت رسول خدا؛ آقا برای دختر علی اسم انتخاب کنید؛ فرمود بر انتخاب اسم این دختر بر خدا سبقت نمی گیرم؛ جبرئیل نازل شد یا رسول الله! خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید.
🌷من از هر کس که به ولایت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) باشد، برای همیشه دلگیر و ناراحت هستم. در سال شصت و یک هجری (علیه السلام) برای دفاع از خیمه حضرت زینب (سلام الله علیها) دو دست و چشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم (سلام الله علیها)دست و چشمانم را از دست بدهم."🌷 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷
‌خانم‌ها حرف‌های حضرت زینب رو بخونین ڪه در زندگی شجاٰع می‌شین 🤍
࿐჻ᭂ⸙🍃🏴🍃⸙჻ᭂ࿐ دویدن... من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم! اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند... هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم... بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند.... در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد... یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند... بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد... تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... 🖤🍃🖤🍃 🖤✨امان از دل زینب.... 🖤✨بین گودال و حرم،عطر فروشم امروز 💛✨تن عریان تو را با چه بپوشم امروز؟ 🖤✨من ببینم که تو بی پیرهنی می میرم 💛✨تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم 🖤✨چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم! 💛✨پدرم گفت که یک روز اسیری دارم 🖤✨پدرم گفت که یک روز بلا می بینم 🖤 😭 😔 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در با ما همراه باشیــــد🏴👇 ༺༻ @montazeran_zohouremahdi ༺༻