حجت الاسلام مهدوی ارفع08.شرح حکمت 4,قسمت هشتم.mp3
زمان:
حجم:
4.71M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت4
⭕️ زهد 3⃣
🔺چرایی زهد (۲): زهد احمقانه، زهد عاقلانه/ جایگاه زهد
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 شرح #حکمت4
🔴 قسمت هشتم
🔷2.1.2 زهد عاقلانه – زهد احمقانه
بنابراین زهد از منظر امیرالمؤمنین به معنای بی رغبتی به دنیاست. رغبت به دنیا یعنی اسیر دنیا شدن. حالا اگر کسی خانه خوب، امکانات خوب و دنیای خوب داشته باشد؛ اما دلبسته نباشد و بهترین لذت را از آن ببرد، استفاده درست بکند اما وابسته و دلبسته نباشد این هیچ منافاتی با زهد ندارد. عدم درک این معنای دقیق از زهد باعث شده است تا در طول تاریخ غلبه به سمت زهد احمقانه و منفعلانه باشد، تا جایی که در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه قصه جالبی را می خوانیم .
🔻در خطبه ۲۰۹ آورده شده است که : امام امیرالمؤمنین پس از جنگ بصره با دعوت علاء بن زياد که ظاهرا هیچ سمت و پست دولتی نداشت وارد منزل او شد. وقتى خانه بسيار مجلّل و وسيع او را ديد، فرمود: «ای برادر تو با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی در حالی که در آخرت به آن محتاج تری . بعد بلافاصله فرمودند البته اگر زرنگ باشی می توانی با همین خانه بزرگ، آخرت خودت را هم بسازی . چگونه؟ حقوق الهی را پرداخت کنی، با اقوام و خویشاوندان خودت در این خانه صله رحم بکنی و مجالس برپا کنی. آنگاه تو می توانی با همین خانه وسیع به آخرت برسی.» وقتی این مرد از این نگاه مترقی دین که از زبان امیرالمؤمنین خارج شده بود خیلی خوشحال و خرسند شد ؛ از برادرش نزد مولا علی علیه السلام شکایت کرد.
🔻 حضرت وقتی دلیل شکایت را پرسیدند ایشان گفتند:« برادری دارم که عبایی به دوش انداخته است و از کار و کاسبی و زندگی کنارهگیری کرده است و به عبادت مشغول است. حضرت علی علیه السلام که خانه وسیع این مرد را دیده و اصلا عصبانی نشد و حتی راه اینکه با همین خانه وسیع چگونه میتواند آخرت خودش را هم بسازد به او یاد داد، از شنیدن اینکه کسی زهد را دوری از دنیا و کار و کاسبی و حلال لذت ها معنی کرده است عصبانی شدند و فرمودند او را بیاورید. وقتی این مرد آمد حضرت با لحن خطاب و عتاب فرمودند: « ای دشمنک حقیر خویشتن، تو در تیررس شیطان قرار گرفته ای، آیا به زن و فرزندان خود رحم نمی کنی؟ آیا تو فکر می کنی که خدا نعمتهایش را حلال کرده اما دوست ندارد تو از آنها بهره ببری؟ تو درنزد خدا حقیر تر از آن هستی که با تو اینگونه رفتار کند».
🔻اما این نادان به جای اینکه متنبه بشود؛ اعتراض را به خود مولا برگرداند و گفت: یا امیرالمؤمنین! پس تو خود چرا با آن غذای جشب و آن لباس خشن زندگی می کنی؟ حضرت عصبانی شدند و فرمودند: وای بر تو! تو خودت را با من مقایسه نکن. و بعد یک قاعده گفتند که این مخصوص حضرت علی نیست؛ فرمودند: «خدا بر حاکمان حکومت اسلامی واجب کرده است که همواره وضع زندگی شان را در حد مردم ضعیف نگه دارند تا مردم طغیان نکنند» و بگویند که اگر ما نداریم رهبر ما هم مثل ما ساده زندگی می کند.
🔻مثل روزگارما، مردم می گویند اگر ما ساده زندگی میکنیم خوب رهبر ما هم ساده زندگی می کند ؛ روزی می گفتند اگر ما نداریم ، رجایی هم که رئیسجمهور ما است ساده زندگی می کند ، امام هم ساده زندگی میکند.
🔻 بنابراین یک زهد عاقلانه داریم که پشت آن یک حکمت و فلسفه درست خوابیده است و یک زهد احمقانه داریم که به خاطر برداشت غلط از دین برسر ما می آید.
🔷 2.1.3 جایگاه زهد:
نکته تکمیلی در چیستی زهد جایگاه زهد است، در حکمت ۳۱ نهج البلاغه اینگونه فرمودند: «که ایمان چهار رکن دارد و اولین رکن از آن چهار رکن صبر است. خود صبر هم چهار رکن دارد که سومین رکن آن زهد است». امیرالمؤمنین فرمودند: «صبر بر چهار پایه استوار است،شوق و هراس، زهد و انتظار؛ و بعد در تبیین نسبت زهد با صبر فرمودند: «هر کس در دنیا زهد بورزد مصیبت ها را کوچک می شمارد.»
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفع09.شرح حکمت 4,قسمت نهم.mp3
زمان:
حجم:
2.92M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت4
⭕️ ورع 1⃣
🔺تعریف ورع و نسبت آن با تقوا
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 شرح #حکمت4
🔴 قسمت نهم
🔻امیرالمومنین علی علیه السلام در بخش چهارم از حکمت ۴ نهج البلاغه میفرمایند: «ورع سپر است». در نهج البلاغه ی شریف و غریب ده نکته پیرامون ورع بیان شده است که تلاش می کنیم به صورت یک هندسه ی منظم و نظام مند ارائه گردد.
🔷 1. تعریف ورع:
ورع یعنی دوری کردن از منطقه ای که احتمال به حرام افتادن در آن وجود دارد.
🔹1.1 نسبت ورع با تقوا:
نسبت ورع با تقوا را می شود دو جور بیان کرد: ورع مرتبه ی عالی تقوا است، چون تقوا یعنی "گناه نکردن و واجبات را انجام دادن" اما ورع یعنی "حتی نزدیک به گناه نشدن و جایی که شبهه ی حرام هم هست دوری کردن". از طرفی هم می شود گفت " تقوا یک چیز است و ورع چیز دیگری است، چون تقوا ترک کردن خود حرام است اما ورع ترک کردن چیزی است که شبهه ی حرام دارد."
🔻در نهج البلاغه در حکمت ۱۱۳ آمده است:«وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ » «هیچ ورعی مانند توقف هنگام شبهه ناک بودن امری نیست».
🔺 با این نگاه که ورع را از تقوا متفاوت بدانیم میشود ورع را یکی از شعبه های زهد دانست.
🔻حضرت امیر علیه السلام در خطبه ی ۸۱ می فرمایند : «ای مردم زهد ورزیدن عبارت است از 1. کوتاه کردن آرزوها 2. شکرگزاری کردن هنگامی که نعمتی به شما میرسد 3. ورع ورزیدن هنگام حرام ها». بنابراین با این نگاه می شود ورع را شعبه ای از زهد نامید.
🔹1.2 نسبت ورع با سایر ارزشهای بنیادین اخلاقی :
میدانیم که ارزش های اخلاقی ، هم ارزش و هم رتبه نیستند و برخی از آنها ارزش های بنیادینی هستند که با آمدنشان دین به کمال می رسد و با رفتنشان انسان کاملاً بی دین می شود؛ مثلاً درباره حیا در روایات داریم "لا دینَ لمَنْ لا حیاءَ لَه" ؛ کسی که حیا ندارد دین ندارد. با این نگاه ورع با ارزشهای بنیادین اخلاقی نسبت هایی دارد که در نهجالبلاغه چند موردش بیان شده است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفع10.شرح حکمت 4,قسمت دهم.mp3
زمان:
حجم:
2.85M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت4
⭕️ ورع 2⃣
🔺نسبت ورع با ارزشهای بنیادین اخلاقی
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹شرح #حکمت4
🔴 قسمت دهم
🔹1.2.1 عفت:
اولین ارزش بنیادین اخلاقی که ورع با آن نسبت دارد عفت است. امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ۲۹ نهج البلاغه بعد از شکایت مفصل از مردم زمانه خودشان و فساد فراگیر در آنها در پایان خطبه ی ۲۷ می فرماید: «ا قولا بغیر العمل؟» آیا شعار بدون عمل می دهید؟ «و عفة من غیر ورع»؟! و ادعای عفت و پاکدامنی می کنید در حالیکه ورع ندارید؟ و «طمع فی غیر حق»؟! و در چیزی که حق شما نیست طمع می کنید»؟!
🔻 باید تذکر بدهم که عبارت دقیق پایان خطبه ۲۹ همین است که عرض کردم "غفلتا" نیست "عفتا" است; یعنی نمیشه انسان ادعای عفت بکند در حالی که ورع ندارد دوری از محرمات ندارد.
🔹1.2.2 حیا:
نکته اخلاقی دیگری که با ورع نسبت خیلی مستقیم و مهمی دارد حیا است.
امیرالمومنین علیه السلام در حکمت ۳۴۹ نهج البلاغه حیا را ریشه ی ورع می دانند و می فرماید: «و من قل حیاءه قل ورعه» «کسی که حیا اش کم باشد ورعش کم است»
🔹1.2.3 مرگ قلب:
در همان حکمت ۳۴۹ امیرالمومنین علیه السلام کمی ورع را عامل مرگ قلب می داند و می فرماید: «و من قل ورعه مات قلبه». «کسی که ورعش (اجتنابش)از محرمات کم باشد قلبش می میرد».
🔻 به جهت اهمیت حکمت ۳۴۹ در بیان گامهای سقوط در جهنم در این بخش کل این حکمت را بیان کنیم. حضرت در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: « و من کثر کلامه کثر خطاه » کسی که زیاد سخن بگوید طبیعتاً زیاد هم خطا می کند «و من کثر خطا او قل حیاءه» کسی که زیاد خطا کرد حیاء اش کم می شود و «من قل حیاءهو قل ورعه» کسی که حیا اش کم شد ورعش کم میشود و «من قل ورعه مات قلبه» کسی که ورعش کم شد قلبش می میرد «و من مات قلبه دخل النار» کسی که قلبش بمیرد داخل جهنم خواهد شد»!
به خدا پناه می بریم از این سقوط.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفع11.شرح حکمت 4,قسمت یازدهم.mp3
زمان:
حجم:
4.74M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت4
⭕️ ورع 3⃣
🔺جایگاه ورع در عموم مردم و کارگزاران نظام اسلامی در نهج البلاغه
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹شرح #حکمت4
🔴 قسمت یازدهم
🔷2. جایگاه ورع:
🔻سرفصل دیگری که پیرامون ورع در نهج البلاغه بیان شده جایگاه بسیار موکد ورع است که این سرفصل را می توانیم در دو بخش بررسی کنیم اول ورع عموم مردم و دوم ورع کارگزاران نظام اسلامی.
🔹2.1 ورع عموم مردم:
درباره ورع عموم مردم دو نکته در نهج البلاغه آمده است که بسیار جالب است:
• اول اینکه حضرت ورع را یکی از پنج موضوع بسیار مهمی میدانند که باید دائم بدان تاکید کرد. لذا خود مولا در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه با عبارات تاکیدی جالبی اینگونه میفرمایند: " العمل العمل" کار کنید، کار برای آخرت "ثم النهایه ثم النهایه" برای عاقبت امرتان فکر کنید "الستقامه الستقامه" در راه حق پافشاری کنید پایداری کنید "ثم الصبر الصبر" بر دشواری ها تلخی های مسیر حق صبور باشید صبور باشید "والورع الورع" از حرام دوری گزینید ورع داشته باشید».
• نکته ی دوم پیرامون ورع عمومی این است که حضرت یکی از شعبههای فساد جامعه را فساد اهل کسب و کار می دانند. لذا حضرت امیر علیه السلام در خطبه ۱۲۹ در شکایت از فساد فراگیر جامعه میفرمایند: ( "این المتورعون فی مکاسبهم" کجا رفتند کاسب هایی که در کسب و کارشان رعایت ورع می کردند و از شبهه ی حرام هم پرهیز میکردند.)
🔹 2.2 ورع کارگزاران:
ورع در بخش کارگزاران هم دو نکته خیلی جالب دارد:
🔸اولاً امیرالمومنین علیه السلام در بند ۲ از نامه ۵۳ به جناب مالک اشتر شهید می نویسند: ("وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَ رَع وَ الصِّدْقِ" به کسانی که اهل ورع و صداقت هستند بچسب "ثمَّ رُضْهُمْ اَنْ لايُطْرُوكَ" یک جوری با آنها برخورد کن که آنها تو را تملق نگویند، چاپلوسی تو را نکند. "و لايُبَجِّحُوكَ بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ " و تو را در مورد کاری که اصلاً انجام نداده ای نستایند یعنی صدق داشته باشند . "فَاِنَّ كَثْرَةَ الاِْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ" چرا؟! به خاطر اینکه زیادی تعریف و تمجید و چاپلوسی از مدیر اورا به غرور می کشاند. "وَتُدْنى مِنَ الْعِزَّةِ." او را نزدیک به خود فریبی میکند.) یعنی برو با کسانی همنشین شو که اولا چاپلوسی تو را نمی کنند ثانیا حتی ایراد تو را خیلی صادقانه می گویند چون با حقیقت کار دارند، نه با خوشایند حاکم .
🔸نکته دوم این است که امیرالمومنین انتظار دارند کارگزاران نظام چون نماینده و نمایشگر حاکم جامعه اسلامی هستند خیلی اهل ورع باشند و ورع کارگزاران را نوعی کمک کردن به حاکم می دانند. در نامه ی ۴۵ خطاب به عثمان بن حنیف که خودش فرماندار بصره از طرف مولا علی علیه السلام است و سر سفره سرمایهداری در بصره نشسته؛ او را خطاب و عتاب میکنند و میفرمایند: «تو چگونه ادعا می کنی که نماینده علی هستی در حالی که امام تو هرگز به دو لباس فرسوده اش لباسی اضافه نکرد و بیش از دو قرص نان به غذایی دست نبرد» بعد می فرمایند: « البته تو نمی توانی و شماها نمی توانید مثل علی اینقدر زاهدانه زندگی کنید "وَلكِنْ اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد و عِفَّة وَ سَداد" حداقل اگر نمیتوانید مثل علی باشید که نمی توانید، من را کمک کنید با ورع و تلاش زیاد و عفت و استواری در مسیر حق».
🔻بنابراین کارگزاران نظام نمی توانند به هیچ بهانهای تجملاتی و اشرافی زندگی کنند، چون اینها نماینده رهبر جامعه هستند و مردم خواهی نخواهی آنها را نماینده ی حاکم جامعه میدانند. لذا از باب "کونوا لنا زینا ولا تکونوا علینا شینا" که امام صادق علیه السلام طبق نقل فرمود: «یک جوری زندگی کنید که باعث زینت و افتخار ما باشید نه باعث سرافکندگی و خجالت ما» مصداق این قصه در مورد کارگزاران نظام این است که در جامعهای که اینقدر مشکلات اقتصادی و معیشتی هست آنها هم باید مثل رهبر عزیز انقلاب در نهایت ورع زندگی کنند تا جامعه ناامید نشود.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفع12.شرح حکمت 4,قسمت دوازدهم.mp3
زمان:
حجم:
4.99M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت4
⭕️ رضا و خشنودی
🔺آثار خشنودی خدا
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 شرح #حکمت4
🔴 قسمت یازدهم
🔻امیر المومنین علی علیه السلام در پایان حکمت چهارم می فرمایند: « و چه همنشین خوبی است راضی بودن». منظور از این راضی بودن راضی بودن از خدا و تقدیرات الهی است. در نهج البلاغه شریف پیرامون رضایت خدا از انسان و رضایت انسان از خدا مطالب بسیار مهم و جالبی وارد شده است:
•نکته اول:
اینکه اگر خدا از ما راضی باشد نارضایتی همه عالم ضرری به ما نمی زند ولی برعکس هیچ چیزی جایگزین خشنودی خدا نمیشود. در نامه ۲۷ میخوانیم :
«خشنودی خدا جایگزین هر چیزی هست ولی هیچ چیزی جایگزین خشنودی خدا نمی شود».
• نکته دوم:
این است که ما باید تلاش کنیم و طوری زندگی کنیم و طوری کار کنیم که موجبات رضایت خدا و مؤمنین را فراهم نماییم و نشانه آن هم این است که بتوانیم برای همه تصمیمات و مواضع و کارها و رفتارهایمان عذری پذیرفته و موجه داشته باشیم. حضرت در پایان نامه مفصّل ۵۳ که معروف به عهدنامه مالک اشتر است، چنین دعا می نمایند : «از خداوند بزرگ با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ها ، درخواست میکنیم که به آنچه موجب خشنودی او است، من و تو را موفق فرماید که نزد او و خلق او دارای عذری روشن باشیم».
🔻یعنی نشانه اینکه ما توانستیم خشنودی خداوند را به دست بیاوریم این است که برای هر کاری که انجام می دهیم دلیل موجهی بتوانیم دست و پا کنیم. در صفت پرهیزکاران هم حضرت در خطبه ۸۳ این ویژگی را بیان میکنند که : « تمام همت پرهیزکاران این است که با رغبت به دنبال جلب رضایت خدا بروند». حضرت در خطبه ۸۳ میفرمایند: « از خدا مانند خردمندی بترسید که ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده است و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده است». چه چیز می تواند به خشنودی خدا ضربه بزند؟ اینکه انسان بخواهد ظاهری فریبنده و خوشایند مردم داشته باشد در حالیکه خدا را ناراضی کرده است. حضرت در حکمت ۲۷۶ در قالب دعا و استعاذه به پروردگار متعال اینگونه می فرماید: «خدایا به تو پناه میبرم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو ولی درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم زشت باشد و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی توجه مردم را به خودم جلب کنم و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده و با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم تا به بندگانت نزدیک و از خشنودی تو دور گردم به خدا پناه می بریم».
🔻آثار خشنودی خدا:
آثار خشنودی خدا هم بحث دیگری است که در نهج البلاغه آمده است.
یکی از این آثار این است که انسانی که به روزی خدا خشنود باشد، غمگین و افسرده نمی شود و اصلاً افسردگی سراغ او نمیآید. در حکمت ۳۴۹ می خوانیم: «کسی که به روزی خدا راضی باشد اندوهگین نمی شود».
دوم اینکه این رضایت از خدا در نهج البلاغه مایه امنیت و رحمت شمرده شده است. در خطبه ۱۶۰ می خوانیم : «فرمان خدا قضای حتمی و حکمت است و خشنودی او مایه امنیت و رحمت است».
🔻خدا چه زمانی از انسان ناخشنود و ناراضی می شود؟ در نهج البلاغه چهار عمل بیان شده است که موجبات ناخشنودی خدا را فراهم می کند؛ در خطبه ۱۵۳ میفرماید: «از واجبات قطعی خدا در قرآن حکیم که بر آن پاداش و کیفر می دهد و به خاطر آن خشنود شده یا خشم می گیرد این است که اگر انسان یکی از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد یا عملش را خالص گرداند فایدهای نخواهد داشت و آن صفات ناپسند این است:
1. شریکی برای خداوند در عبادت واجب برگزیند که ریا هم یک نوع شرک است.
2. خشم خویش را با کشتن بیگناه فرونشاند.
3. بر بیگناهی به خاطر کاری که دیگری انجام داده عیب جویی کند و طعنه بزند.
4. به خاطر حاجتی که به مردم دارد در دین خدا بدعت بگذارد».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_اول: حکمت ۱ تا ۱۲ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت1 : در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت2 : آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت3 : بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كند مي سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت4 : ناتواني آفت و شكيبايي شجاعت، و زهد ثروت، و پرهيزكاري سپر نگهدارنده است. و چه همنشين خوبي است، راضي بودن و خرسندي.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت5 : دانش، ميراثي گرانبها، و آداب، زيورهاي هميشه تازه، و انديشه، آيينه ای شفاف است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت6 : سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويي وسيله دوست يابي، و شكيبايي، گورستان پوشاننده عيبهاست.
و نيز فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضي، دشمنان او فراوانند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت7 : صدقه دادن دارويي ثمربخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روي آنان جلوه گر است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت8 : از ويژگيهاي انسان در شگفتي مانيد، كه با پاره اي (پي) مي نگرد، و با (گوشت) سخن می گويد، و با (استخوان) مي شنود، و از (شكافی) نفس می كشد!!
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت9 :چون دنيا به كسي روي آورد، نيكيهاي ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روي برگرداند خوبيهاي او را نيز بربايد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت10 : با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت11 : اگر بر دشمنت دست يافتي، بخشيدن او را شكرانه پيروزي قرار ده.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت12 : ناتوان ترين مردم كسي است كه در دوست يابي ناتوان است، و از او ناتوان تر آنكه دوستان خود را از دست بدهد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_اول: حکمت ۱ تا ۱۲ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت1 : در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت2 : آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت3 : بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كند مي سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت4 : ناتواني آفت و شكيبايي شجاعت، و زهد ثروت، و پرهيزكاري سپر نگهدارنده است. و چه همنشين خوبي است، راضي بودن و خرسندي.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت5 : دانش، ميراثي گرانبها، و آداب، زيورهاي هميشه تازه، و انديشه، آيينه ای شفاف است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت6 : سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويي وسيله دوست يابي، و شكيبايي، گورستان پوشاننده عيبهاست.
و نيز فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضي، دشمنان او فراوانند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت7 : صدقه دادن دارويي ثمربخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روي آنان جلوه گر است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت8 : از ويژگيهاي انسان در شگفتي مانيد، كه با پاره اي (پي) مي نگرد، و با (گوشت) سخن می گويد، و با (استخوان) مي شنود، و از (شكافی) نفس می كشد!!
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت9 :چون دنيا به كسي روي آورد، نيكيهاي ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روي برگرداند خوبيهاي او را نيز بربايد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت10 : با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت11 : اگر بر دشمنت دست يافتي، بخشيدن او را شكرانه پيروزي قرار ده.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت12 : ناتوان ترين مردم كسي است كه در دوست يابي ناتوان است، و از او ناتوان تر آنكه دوستان خود را از دست بدهد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی