یافاطمه الزهرا:
#خــاطرات_شهدا 🌷
💠مسئولان آن موقع !!!
🌷↫تو یکی از #عملیات ها زخمی شده بود، پاشو #گچ گرفته بودن. هر روز بین ساعت ١١ و ١٢ برا عوض کردن پانسمان مى یومد. ولی یه روز نیامد! خیلی دقیق و #منظم بود، نگران شدیم....
🌷↫پرس و جو کردیم، یکی از #رزمنده ها گفت: «از صبح تا عصر حمام بوده!» گفتیم نباید اینقدر تو حمام باشه، ممکنه گچ پاش نم بکشه!
🌷↫سراسیمه به حمام رفتیم. گچ پای احمد #سالم بود، ولی از انگشتاش #خون می چکید. داشت لباس رزمنده ها رو می شست. نگاهی به نگاهِ نگران ما کرد و گفت: «حواسم به گچ پام بود، چون #بیت_الماله.»
🌷 #جاويدالاثرحاج_احمدمتوسلیان
۱۲ مرداد ۱۳۹۷
🌷شهید مهدی زین الدین:
بچه ها قدر این زمان و این شرایطی که ما در آن هستیم بدانید!
همانطور که ما الان غبطه میخوریم بحال شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا...
درآینده هم انسان هایی می آیند که بحال ماغبطه میخورند
[ چقدر دقیق فرمودند ]
[اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک]
#شهدایی
#خاطرات_شهدا
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
۱۳ مرداد ۱۳۹۸
💌#خاطرات_شهدا
یکبار ازش پرسیدم:
از چیزی ناراحتی؟!!
چرا اینقدر گرفتهای؟!!
گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانمها
توی تهران ناراحتم؛
وقتی آدم توی کوچه راه میره،
نمیتونه سرش رو بالا بگیره😞
بعد گفت: یه نگاهِ حرام،
آدم رو خیلی عقب میندازه!!
🕊شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
۳ فروردین ۱۴۰۰