eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام مشکین دشت
805 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
80 فایل
‌﷽ [کانال رسمی بنیاد فرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج) رزمندگان مشکین دشت] (اینستاگرام) https://instagram.com/Montazerane_karaj?utm_medium=copy_link (تلگرام) http://t.me/Montazerane_karaj #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ارتباط با خادم: @mohammad_khambari
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Kgh
سلام علیکم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند: حُبِّبَ إلَىَّ مِن دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَةٌ کِتابِ‌اللهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ‌اللهِ، وَالإنفاقُ فی سَبیلِ‌اللهِ؛ سه چیز از دنیای شما محبوب من است: اوّل خواندن قرآن، دوم نگاه کردن به چهره‌ی رسول‌الله و سوم انفاق در راه خدا. 🌼طرح ختم قرآن کریم برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به ارواح طیبه شهدا و مومنین علی الخصوص معلم وحافظ قرآن کریم ابوالشهید حجت الاسلام و المسلمین حاج محمدباقر قدوسی جهت مشارکت در طرح عدد ۱۱۰ یا جهت مشارکت در طرح عدد ۱۳۳ را به این شماره پیامک کنید 09037411372 سپس شماره جزء یا حزب تخصیص یافته به شما وشماره صفحات برای شما پیامک می گردد. التماس دعا
هدایت شده از Kgh
مراسم هفتگی هیئت ویادبود خادم اهل بیت(ع)مرحوم آیت الله قدوسی(ره) امشب ساعت ۲۱:۳۰ پخش زنده در صفحه اینستاگرام https://instagram.com/hajmohammad_fatemi?igshid=15x80lbu70zn2 سلامتی و تعجیل فرج صلوات 👈 هیات منتظران مهدی(عج)_رزمندگان مشکین دشت👇 🆔 @ba_montazeran
✍️ 💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه می‌کردم و مصطفی جان کندنم را حس می‌کرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد. جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه‌ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم‌ها برایش کهنه نمی‌شد که دوباره چشمانش آتش گرفت. 💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدن‌مان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم‌ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه‌اش نشاند. خودم نمی‌دانستم اما انگار دلم همین را می‌خواست که پیراهن صبوری‌ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!» 💠 صورتم را در شانه‌اش فرو می‌کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک‌هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می‌کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان پیچید. رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می‌کردند، حرمت و خون ما با هم شکسته می‌شد. 💠 می‌توانستم تصور کنم که حرم را با مدافعانش محاصره کرده‌اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می‌خواستم من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده‌اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله‌ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی‌دریغ می‌بارید و مصطفی با و اندک اسلحه‌ای که برایشان مانده بود، دور حرم می‌چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست. 💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمی‌دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش‌قدم شدم :«من نمی‌ترسم مصطفی!» از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب‌هایش را ربود و پای در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟» 💠 از هول دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمی‌دونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی‌دونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!» هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه‌شان درد می‌کرد، هنوز وحشت بی‌رحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم می‌دوید، ولی می‌خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته منو سپردی دست (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به (علیهاالسلام)!» 💠 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می‌چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟» و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه می¬کنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم می‌رسه، نه به این مردم نه به تو!» 💠 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می‌درخشید و با همین دستان خالی عزم کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد. لب‌هایش آهسته تکان می‌خورد و به گمانم با همین نجوای عشقش را به (علیهاالسلام) می‌سپرد که یک تنها لحظه به سمتم چرخید و می‌ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. 💠 در برابر نگاهم می‌رفت و دامن به پای صبوری‌ام می‌پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت (علیهاالسلام) شدم. می‌دانستم رفتن (علیه‌السلام) را به چشم دیده و با هق‌هق گریه به همان لحظه قسمش می‌دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت همهمه شد. 💠 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان می‌خواستند در را باز کنند و باور نمی‌کردم تسلیم تکفیری‌ها شده باشند که طنین در صحن حرم پیچید... ✍️نویسنده:
رسانی_شغل توجه کنید 🛑🛑🛑🛑🛑 (برش کش برای ماسک ) روزی ۶ ساعت کارمفید بین قیمت۴۰تومان تا ۵۰ تومان روزی مکان کار:مهدیه هیئت منتظران مهدی ( عج ) آدرس انتهای خیابان شهید مطهری جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید @Montazerany گروه دورهمی بانوان مشکین دشت
رسانی_شغل توجه کنید 🛑🛑🛑🛑🛑 (برش کش برای ماسک ) روزی ۶ ساعت کارمفید بین قیمت۴۰تومان تا ۵۰ تومان روزی مکان کار:مهدیه هیئت منتظران مهدی ( عج ) آدرس انتهای خیابان شهید مطهری جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید @Montazerani_313 دوستان انقدر سوال نپرسید به دلیل مسائل بهداشتی کار در منزل نمیدهیم گروه دورهمی بانوان مشکین دشت
دوستان مهلت جذب نیرو به اتمام رسید لطفا پیام ندهید پاسخگو نیستیم جهت اعلام شغل در همین گروه اطلاع رسانی میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رونمایی از چند طرح ضد کرونایی ارتش با حضور امیر سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش در روزهای گذشته معاندین و ضدانقلاب اخبار دروغی مبنی بر بازداشت امیر سیاری در فضای بی در و پیکر مجازی منتشر کرده بودند. مراقب شایعات دشمنان باشید. @montazeran1184
🌹انتشار نخستین بار | مدرک تحصیلی شهید سپهبد @montazeran1184
سلام بر مولای مهربانم...طاعاتتون قبول آقای من☺️ 🔹 وَانْصُرْنا بِهِ عَلي عَدُوِّكَ وَعَدُوِّنآ 🔆 خدایا با ظهورش ما را بر دشمن خودت پیروز گردان @montazeran1184
دوستان مهلت جذب نیرو به اتمام رسید لطفا پیام ندهید پاسخگو نیستیم جهت اعلام شغل در همین کانال اطلاع رسانی میشود
🌸 🌸🌸 ذبح عظیم 🌸🌸🌸 مشارکت در قربانی روز عید قربان جهت اهدا به نیازمندان و خانواده های ابرومند. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸 خیریه ساقی کوثر (ع) در نظر دارد اقدام به جمع اوری نذورات و صدقات و قربانی ها و کمکهای نقدی شما خیرین نماید تا با انجام قربانی در روز عید سعید قربان و توزیع بین نیازمندان و خانواده های ابرومند در این ایام سخت کمکی هرچند کم به این عزیزان نماید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 💳 6273811142154241 هادی عابدی 💳 5892101074149606 ابراهیم خمبری با هرمقدار در این امر خداپسندانه سهیم شوید. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 منتظر حمایت و کمک شما هستیم باتشکر مدیرخیریه ساقی کوثر(ع) @saghiekosar110
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ✍️نویسنده:
🔴اینفوگرافی/ عملیات مرصاد در یک نگاه @montazeran1184
🔴حکم گوش‌دادن به خوانندگی زن چیست؟ @montazeran1184
⭕️ خود مسئولین بهداشت هم دارن اعتراف میکنند که کرونا اصلا کشندگی زیادی نداره. اما خب منافع برخی ها اقتضا میکنه با کرونا هراسی به جنگ دین بروند... البته با تمسخر هم سعی میکنند هرکسی میخواد درمان ارائه کنه رو له کنند.. 🚩 @IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 رهبری که تمام تلاش خود را می‌کند تا در پایین‌ترین و سخت‌ترین شرایطی که برای مردم وجود دارد زندگی کند 🔺 خاطره‌ی جالب امیر سیاری از رهبر انقلاب @montazeran1184
هدایت شده از Kgh
مراسم عزاداری شهادت یادگارکربلا امام محمدباقر(علیه السلام) امشب ساعت ۲۲ پخش زنده در صفحه اینستاگرام https://instagram.com/hajmohammad_fatemi?igshid=15x80lbu70zn2 سلامتی و تعجیل فرج صلوات 👈 هیات منتظران مهدی(عج)_رزمندگان مشکین دشت👇 🆔 @ba_montazeran
⬛️◾️▪️ شهادت امام محمد باقر(ع) را محضر امام عصر عج ، رهبرمعظم انقلاب و همه شما بزرگواران تسلیت وتعزیت عرض می کنیم
🌸🌸🌸 🌸🌸 ذبح عظیم 🌸🌸🌸🌸🌸 مشارکت در قربانی روز عید قربان جهت اهدا به نیازمندان و خانواده های ابرومند. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼 خیریه ساقی کوثر (ع) در نظر دارد اقدام به جمع اوری نذورات و صدقات و قربانی ها و کمکهای نقدی شما خیرین نماید تا با انجام قربانی در روز عید سعید قربان و توزیع بین نیازمندان و خانواده های ابرومند در این ایام سخت کمکی هرچند کم به این عزیزان نماید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 💳 6273811142154241 هادی عابدی 💳 5892101074149606 ابراهیم خمبری با هرمقدار در این امر خداپسندانه سهیم شوید. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 منتظر حمایت و کمک شما هستیم باتشکر مدیرخیریه ساقی کوثر(ع) @saghiekosar110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیت‌الله اعرافی: رهبرانقلاب بر تعطیل نشدن مشعل محرم تاکید کردند ♦️مدیر حوزه های علمیه در جلسه ملی مبارزه با کرونا: در موضوع ایام محرم رهبرانقلاب بر ابتکارات فضای مجازی و شیوه های مختلفی که ضوابط رعایت شود و در عین حال روشن نگهداشتن این مشعل تاکید داشتند @montazeran1184