رفته بودم تولد دوستم
گوشیم گمشد توۍ راه
دو بار مسیرے ڪه اومده بودم
رو دوییدم و با اضطراب💔
به هرڪے به ذهنم میخورد
قسم میخوردم کہ پیدا بشه!
دیگه به هیچے توجه نڪردم
پیدا شد...
ولے میدونی چیه.....
این قضیه فقط چند دقیقہ بود..
یہو به خودم اومدم
دیدم..هه! بچه مذهبی!
حزب اللّٰھے!
سالڪ الی الله!
امام زمانم خیلی وقته نیسٺ..
قدِ یہ گوشےام نفهمیدم اصلا نبودنشو...
از اعماق وجودم،
خاڪ بر سرم خب؟!(:💔
•🌚•| #ناشناسنوشت ✍🏼