🔸مثال:
فرض کنید من صاحبخانهی سختگیر و بیانصافی دارم که دائم امر و نهی میکند و برای دریافت کرایه خانه هم انصافی ندارد.
با توجه به مباحثی که مرور کردیم در مثال فوق، من باید کتاب دل خودم را بخوانم؛
یعنی اعمال گذشته و حال خودم را بررسی کنم و به جای ناراحت شدن از موقعیتی که در آن قرار گرفتم، فرد صاحبخانه را همان پیامرسان خدا رو به خود بدانم که از طریق پیامرسانی به نام "صاحبخانه"به دست من رسیده است.
پیامی از جانب خداوند،که خالق من است.
پیام دهنده بسیار باعظمت هست؛
پس باید پیام را seen کنم.
پیام را بشنوم و ببینم.
چون من برای خداوند مهم هستم خداوند هر لحظه برای من پیامی دارد.
باید کتاب دلم را بخوانم.
پس نباید خود را مشغول ظاهر اتفاقات و اطرافیانم کنم.
با این نوع نگاه دیگر دلیلی ندارد که غصه بخورم،
چون حقیقت این است که صاحبخانه فقط یک پیامرسان از طرف خداوند برای من است.
او صدای انسانهایی است که من، رو به آنها رفتار خطایی داشتم.
کسانی که من نسبت به هرکدام از آنها یک رفتار اشتباه داشتم یا از آنها اکراه گرفتم.
مثلا در خانهی پدرم از مدل خانه خوشم نمیآمده و همیشه در دلم معترض بودم.
یا رو به افرادی که به من محبت میکردند، قدرنشناس بودم.
صاحب خانه با آن اخلاق، در حقیقت باطن رفتار من رو به دیگران، در گذشته است .
این فرد در حقیقت گذشتهی زندگی من است.
و پیام خداوند از نمایش دادن این سناریو رو به من، فهم خطا، پذیرش و جبران خطاهایم است.
یعنی از دل سختی به استغفار برسم تا سختی تمام شود.
#کلید_های_خودسازی
#مسیر_تغییر
@montazeranezohurrr