هدایت شده از هیئتمکتب اباالفضل(علیهالسلام)اصفهان
جهودی و ترسایی و مسلمانی رفیق بودند در راه؛ زر یافتند، حلوا ساختند. گفتند: بیگاه است، فردا بخوریم و این اندک است، آن کس خورَد که خواب نیکو دیده باشد.
غرض تا مسلمان را ندهند !
مسلمان نیم شب برخاست. خواب کجا؟ عاشق محروم و خواب؟!... برخاست، جمله حلوا را بخورد. عیسوی گفت: عیسی فرود آمد مرا برکشید. جهود گفت: موسی در تماشای بهشت بُرد مرا، عیسای تو در آسمان چهارم بود. عجایبِ آن چه باشد در مقابله عجایب بهشت؟
مسلمان گفت: محمد آمد، گفت: ای بیچاره، یکی را عیسی برد به آسمان چهارم، و آن دگر را موسی به بهشت برد، تو محروم بیچاره، باری برخیز و این حلوا بخور! آنگه برخاستم و حلوا را بخوردم.
گفتند: والله خواب آن بود که تو دیدی، آنِ ما همه خیال بود و باطل...
#شمس_تبریزی
#تلنگر
#داستانک
#داستانهای_کوتاه
#جملات_انگیزشی
#هیئت_مکتب_اباالفضل_اصفهان
▶️@maktabolabalfazl◀️