یاوری:
📌آمار #اسرا و بازماندگان #کربلا
اگرچه برخی منابع سعی کرده اند آماری از اسرا و #بازماندگان کربلا ارائه کنند، اما گاهی دچار اشتباه شده اند. اما طبق شواهد تاریخی، افراد ذیل بازمانده کربلا هستند:
۱. امام #سجاد علیه السلام؛
۲. امام #باقر علیه السلام؛
۳. عمر بن حسین بن علی بن ابی طالب؛
۴. محمدبن حسین بن علی؛
۵. زید بن حسن بن علی بن ابی طالب؛
۶. عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب؛
۷. محمدبن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب؛
۸. دو فرزند جعفر بن ابی طالب؛
۹. عبدالله بن عباس بن علی؛
۱۰. قاسم بن عبدالله بن جعفر؛
۱۱. قاسم بن محمد بن جعفر؛
۱۲. محمد اصغر بن عقیل؛
۱۳. عقبه بن سمعان غلام رباب؛
۱۴. غلام عبدالرحمان بن عبدربه؛
۱۵. مسلم بن رباح، خادم امیرمومنان؛
۱۶. علی بن عثمان مغربی؛
۱۷. دختران #امیرمومنان: حضرت زینب، #فاطمه، ام کلثوم و....
۱۸. دختران امام #حسین: فاطمه و #سکینه؛ #رقیه هم در شام به شهادت رسید؛
۱۹. #رباب همسر امام حسین(ع)؛
۲۰. ام محمد یا فاطمه دختر امام حسن(ع)؛
۲۱. خادمه های حضرت #زینب؛
حسن بن حسن بن علی(حسن مثنی) نیز #مجروح بود و در کوفه برای مداوا ماند و جزو اسرا نبود.
👇👇
🌻 @ahlebait110
الله اکبر داریم به پایان رژیم کودک کش نزدیک می شویم الحمدلله
یک سوال: دلیل وحشی شدن اسرائیل در ماه محرم چیست؟
طبق نظرات نظریه پردازان اسراییل بعد از افزایش حملات سایبری و انتفاضه، اسراییل بسیار آسیب پذیر شده است و لذا دیر یا زود مجبور به اقدام نظامی خواهد شد.
حال چرا این موقعیت برای حملات انتخاب شده است؟
به نظر بنده در ایام محرم و حرکت جهانی عزای حسینی، آتشی آتشفشانی به خاطر گسترده شدن عزای خسینی بر دل وهابیت و دولتمردان آنها که خود را خادم حرمین شریفین می دانند نشسته است لذا حداقل برای همراه کردن آنها با دولت غاصب رژیم کودک کش صهیونیستی این زمان را انتخاب کرده اند.
ان شاءالله خداوند اراده کرده با این اقدام آنها یک قدم به ظهور نزدیکتر شویم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِّـڪْ الْفَـرَج
༄༄༄༄ ❀ ❀ ༄༄༄༄
لینک کانال منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ایتا
💐🌸🌷🌺💐
@montazeranmahdiajjalllah
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای من از عاشورا...
┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِّـڪْ الْفَـرَج
༄༄༄༄ ❀ ❀ ༄༄༄༄
لینک کانال منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ایتا
💐🌸🌷🌺💐
@montazeranmahdiajjalllah
qg55fstigvuyمهدي ميرداماد.mp3
9.27M
زیارت ناحیه مقدسه ميرداماد
زیارت ناحیه مقدسه
علاّمۀ مجلسى رحمه الله در «بحار الأنوار» مى گويد: شيخ مفيد رحمه الله روايت كرده است: هر گاه خواستى امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كنى، نزد آن حضرت بايست، و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَليقَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى شَيْثٍ وَلِيِّ اللَّهِ وَخِيَرَتِهِ،
سلام بر آدم، برگزيدۀ خداوند از بين آفريدگانش؛ سلام بر حضرت شيث ، ولىّ خدا و انتخاب شدۀ او،
اَلسَّلامُ عَلى إِدْريسَ الْقائِمِ للَّهِِ بِحُجَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ الْمُجابِ في دَعْوَتِهِ،
سلام بر جناب ادريس، برپادارندۀ حجّت الهى؛ سلام بر نوح، پاسخ داده شده در دعايش؛
اَلسَّلامُ عَلى هُودٍ الْمَمْدُودِ مِنَ اللَّهِ بِمَعُونَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى صالِحٍ الَّذي تَوَّجَهُ اللَّهُ بِكَرامَتِهِ.
سلام بر هود كه از طرف خداوند كمكهاى بسيار به او شد؛ سلام بر صالح كه خداوند به او تاج كرامت و بزرگوارى بخشيد.
اَلسَّلامُ عَلى إِبْراهيمَ الَّذي حَباهُ اللَّهُ بِخُلَّتِهِ،
سلام بر ابراهيم كه خداوند مقام خلّت و دوستى ويژه خود را به او بخشيد؛
اَلسَّلامُ عَلى إِسْماعيلَ الَّذي فَداهُ اللَّهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ مِنْ جَنَّتِهِ،
سلام بر اسماعيل كه خداوند قربانى بزرگى از بهشت را فِديه او قرار داد (و او را آزاد نمود)،
اَلسَّلامُ عَلى إِسْحاقَ الَّذي جَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ في ذُرِّيَّتِهِ،
سلام بر اسحاق كه خداوند پيامبرى و نبوّت را در نسل او قرار داد؛
اَلسَّلامُ عَلى يَعْقُوبَ الَّذي رَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ،
سلام بر يعقوب كه خداوند با رحمتش نور چشمانش را به وى بازگردانيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يُوسُفَ الَّذي نَجَّاهُ اللَّهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ.
سلام بر يوسف كه خداوند به عظمتش او را از چاه نجات بخشيد.
اَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذي فَلَقَ اللَّهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ،
سلام بر موسى كه خداوند دريا را با نيروى خودش براى او شكافت؛
اَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذي خَصَّهُ اللَّهُ بِنُبُوَّتِهِ،
سلام بر هارون كه خداوند او را به پيامبرى خود مخصوص گردانيد؛
اَلسَّلامُ عَلى شُعَيْبٍ الَّذي نَصَرَهُ اللَّهُ عَلى اُمَّتِهِ،
سلام بر شعيب كه خدا او را بر اُمّتش پيروز كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذي تابَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ خَطيئَتِهِ
سلام بر داود كه خدا توبه او را از خطا و اشتباهش پذيرفت.
اَلسَّلامُ عَلى سُلَيْمانَ الَّذي ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ،
سلام بر سليمان كه جنّيان به واسطۀ عزّتش، در مقابلش فروتن شدند؛
اَلسَّلامُ عَلى أَيُّوبَ الَّذي شَفاهُ اللَّهُ مِنْ عِلَّتِهِ،
سلام بر ايّوب كه خدا از بيمارى و گرفتارى بهبودش بخشيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يُونُسَ الَّذي أَنْجَزَ اللَّهُ لَهُ مَضْمُونَ عِدَتِهِ،
سلام بر يونس كه خداوند وعده اش را براى او وفا كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى عُزَيْرٍ الَّذي أَحْياهُ اللَّهُ بَعْدَ مَيْتَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى زَكَرِيَّا الصَّابِرِ في مِحْنَتِهِ،
سلام بر عُزير كه خداوند او را پس از مردن دوباره زنده كرد؛ سلام بر زكريا كه در محنت و اندوهش شكيبايى ورزيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يَحْيَى الَّذي أَزْلَفَهُ اللَّهُ بِشَهادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى عيسى رُوحِ اللَّهِ وَكَلِمَتِهِ.
سلام بر يحيى كه خدا با مقام شهادتش او را منزلت داد؛ سلام بر عيسى كه روح خدا و كلمۀ الهى بود.
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ وَصِفْوَتِهِ،
سلام بر حضرت محمّد كه محبوب و برگزيده پروردگار است؛
اَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أَبي طالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ،
سلام بر امير مؤمنان حضرت على فرزند ابو طالب كه برادرى پيامبر ويژۀ او شد؛
اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ ابْنَتِهِ،
سلام بر حضرت فاطمۀ زهرا، دختر رسول خدا؛
اَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِيِّ أَبيهِ وَخَليفَتِهِ،
سلام بر حضرت ابو محمّد امام حسن كه وصىّ پدرش و جانشين او بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،
سلام بر امام حسين كه نفسش بزرگوارى نمود با ريختن خون او (در راه خدا)؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللَّهَ في سِرِّهِ وَعَلانِيَتِهِ،
سلام بر كسى كه خدا را در پنهان و آشكارا فرمانبردارى كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ،
سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ.
سلام بر كسى كه اجابت و پاسخگويى خداوند به دعاها در زير گنبد شريفش حتمى است؛ سلام بر كسى كه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند .
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَمِ الْأَنْبِياءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الْأَوْصِياءِ،
سلام بر فرزند آخرين پيامبرا
ن ، سلام بر فرزند سرور جانشينان،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى،
سلام بر فرزند حضرت فاطمۀ زهرا، سلام بر فرزند خديجۀ كبرى،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا.
سلام بر فرزند سدرة المنتهى (بالاترين مكان در بهشت)، سلام بر فرزند بهشتى كه جايگاه آسايش است، سلام بر فرزند زمزم و صفا.
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ،
سلام بر كسى كه در خونش غلتيد، سلام بر كسى كه خيمه گاهش هتك حرمت شد،
اَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ أَهْلِ الْكِساءِ، اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ،
سلام بر پنجمين نفر از اصحاب كسا؛ سلام بر غريب غريبان،
اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ، اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ،
سلام بر شهيد شهيدان، سلام بر كشته شده به دست حرامزادگان؛ سلام بر ساكن كربلا؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الْأَزْكِياءُ.
سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ سلام بر كسى كه فرزندانش پاكترين و نابترين انسانها بودند.
اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ،
سلام بر پادشاه دين؛ سلام بر منزلگاه هاى دلايل روشن الهى،
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ السَّاداتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ،
سلام بر امامان والا و شرافتمند؛ سلام بر گريبانهاى خون آلوده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،
سلام بر لب هاى خشكيده، سلام بر جانه اى بلا ديده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ.
سلام بر روح هاى از بدن رها شده.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِياتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِباتِ،
سلام بر پيكرهاى عريان شده، سلام بر جسم هاى رنگ پريده،
اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ،
سلام بر خون هاى جارى شده، سلام بر عضوهاى قطعه قطعه شده،
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.
سلام بر سرهاى به نيزه رفته، سلام بر زنانى كه نمودار گشته (از خيمه بيرون آمده).
اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى آبائِكَ الطَّاهِرينَ،
سلام بر حجّت پروردگار جهانيان؛ سلام بر تو (اى حسين) و بر پدران پاكت؛
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى أَبْنائِكَ الْمُسْتَشْهَدينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى ذُرِّيَّتِكَ النَّاصِرينَ،
سلام بر تو و بر فرزندان شهادت طلبت، سلام بر تو و بر نسل يارى كننده ات،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُضاجِعينَ، اَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ،
سلام بر تو و بر فرشتگان كنار آرامگاهت، سلام بر كشتۀ ستمديده،
اَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ، اَلسَّلامُ عَلى عَلِيٍّ الْكَبيرِ، اَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيعِ الصَّغير.
سلام بر برادر مسمومش (امام حسن علیه السلام)، سلام بر على بزرگ (على اكبر علیه السلام )، سلام بر آن شير خوار كوچك.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَبْدانِ السَّليبَةِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ (الْغَريبَةِ)،
سلام بر بدن هايى كه (جامه هاى آنان) به تاراج رفته؛ سلام بر خاندان نزديك به پيامبر،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِي الْفَلَواتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النَّازِحينَ عَنِ الْأَوْطانِ،
سلام بر روى زمين افتادگان در بيابان ها؛ سلام بر دورشدگان از سرزمين خويش،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ.
سلام بر خاك سپرده شدگان بى كفن.
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ،
سلام بر سرهاى جدا شده از بدن ها؛ سلام بر كسى كه مصائبش را به حساب خدا گذارد و شكيبا بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، اَلسَّلامُ عَلَى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزَّاكِيَةِ،
سلام بر ستمديده بى ياور؛ سلام بر كسى كه در خاك پاك سكونت گزيد؛
اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السَّامِيَةِ.
سلام بر صاحب گنبدى بلندمرتبه.
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ،
سلام بر كسى كه خداى بزرگ، او را پاك نمود؛ سلام بر كسى كه جبرئيل به او افتخار مى كرد،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكائيلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّتُهُ،
سلام بر كسى كه در گهواره ميكائيل برايش لالايى مى گفت؛ سلام بر آن كه پيمانش را شكستند؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، اَلسَّل
امُ عَلى مَنْ اُريقُ بِالظُّلْمِ دَمُهُ،
سلام بر كسى كه حرمتش را هتك نمودند؛ سلام بر كسى كه خونش را به ناحق و با ستمكارى ريختند،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ،
سلام بر كسى كه با خون جراحاتش شستشو داده شد، سلام بر كسى كه از كاسه هاى نيزه ها جرعه نوشيد،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِي الْوَرى،
سلام بر كسى كه بر وى ستم كرده و ريختن خونش را حلال شمردند؛ سلام بر او كه جلو روى همه مردم سرش را از تن جدا كردند _و كسى چيزى نگفت _،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى.
سلام بر آن آقاى بزرگزاده اى كه روستانشينان (بنى اسد) دفنش كردند .
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعينٍ،
سلام بر آن كه رگ گردن مباركش بريده شد، سلام بر آن حمايتگر بى ياور،
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،
سلام بر محاسن با خون خضاب شده، سلام بر آن گونه و رخسار خاك آلوده،
اَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،
سلام بر آن بدنى كه لباسهايش به تاراج رفته، سلام بر آن دندان مباركى كه با چوب (خيزران) كوبيده شد،
اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ،
سلام بر آن سرى كه بر بالاى نيزه رفت، سلام بر بدن هايى كه بدون پوشش در بيابان ها افتاده بودند،
تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ.
گرگ هاى متجاوز آنها را دريدند و درندگان وحشى پيرامونشان رفت و آمد مى كردند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمَرْفُوفينَ حَوْلَ قُبَّتِكَ،
سلام بر تو اى مولاى من؛ و بر فرشتگانى كه گرداگرد گنبد شريفت بال گشوده اند؛
اَلْحافّينَ بِتُرْبَتِكَ، اَلطَّائِفينَ بِعَرْصَتِكَ، اَلْوارِدينَ لِزِيارَتِكَ،
خاك پاك قبرت را در برگرفته اند؛ به طواف حرمت مشغول اند، و براى زيارتت وارد مى شوند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فَإِنّي قَصَدْتُ إِلَيْكَ، وَرَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَيْكَ.
سلام بر تو؛ من به قصد زيارت تو آمده ام و اميدوارم نزد تو رستگار شوم.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِكَ، اَلْمُخْلِصِ في وِلايَتِكَ،
سلام بر تو؛ سلام كسى كه عارف و آشنا به حرمت تو، و اخلاص دارنده در ولايت تو،
اَلْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِكَ، اَلْبَريءِ مِنْ أَعْدائِكَ،
تقرّب جوينده به سوى خدا با محبّت تو، و بيزارى جوينده از دشمنانت مى باشد،
سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِكَ مَقْرُوحٌ، وَدَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِكَ مَسْفُوحٌ،
سلام كسى كه دلش از مصيبت تو جريحه دار، و اشكش با ياد تو ريزان است؛
سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزينِ الْوالِهِ الْمُسْتَكينِ،
سلام دردمندى اندوهگين و سرگشته اى بيچاره؛
سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ لَوَقاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ،
سلام كسى كه اگر در آن صحراى كربلا همراهت بود به طور حتم تو را با جان خود در برابر تيزى شمشيرها نگهدارى مى كرد،
وَبَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ، وَجاهَدَ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَنَصَرَكَ عَلى مَنْ بَغى عَلَيْكَ،
و نيمه جانى را كه در پيكرش باقى مانده براى تو در معرض مرگ قرار مى داد؛ و در پيشگاه تو به نبرد مى پرداخت، و در مقابل ستمكارانِ بر تو، ياريت مى كرد؛
وَفَداكَ بِرُوحِهِ وَجَسَدِهِ وَمالِهِ وَوَلَدِهِ، وَرُوحُهُ لِرُوحِكَ فِداءٌ، وَأَهْلُهُ لِأَهْلِكَ وِقاءٌ.
و روح و جسم و دارايى و فرزندان خود را فدايت مى ساخت، و روحش را فداى روح شريفت مى كرد و خانواده اش را به حفظ و نگهدارى خانواده ات مى گماشت.
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَعاقَني عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ،
پس اگر روزگار مرا از زمان تو دور داشته، و مقدّرات مرا از ياريت باز داشت،
وَلَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً، وَلِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ مُناصِباً،
و نبودم كه با جنگجويانى كه به جنگ تو آمدند بجنگم، و با دشمنانت بستيزم؛
فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَمَساءً، وَلَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ،
ليكن، هر صبح و شام بر تو ناله و زارى و شيون مى كنم، و به جاى اشك، برايت خون مى گريم؛ از حسرتى كه بر تو مى خورم،
وَتَأَسُّفاً عَلى ما دَهاكَ، وَتَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَغُصَّةِ الْإِكْتِيابِ.
و تأسّفى كه بر رنج تو دارم و در سوز و گداز مى مانم تا زمانى كه از اين مصيبت و غصّه و اندوه بميرم.
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَر
ِ وَالْعُدْوانِ،
گواهى مى دهم كه تو نماز را برپا داشتى، و زكات را پرداختى، و به معروف و نيكى فرمان دادى، و از بدى ها و ستمكارى ها بازداشتى،
وَأَطَعْتَ اللَّهَ وَما عَصَيْتَهُ، وَتَمَسَّكْتَ بِهِ وَبِحَبْلِهِ فَأَرْضَيْتَهُ وَخَشيتَهُ، وَراقَبْتَهُ وَاسْتَجَبْتَهُ،
و از خدا فرمان بردى و نافرمانى نكردى، و به خدا و ريسمان او چنگ زدى تا آن كه او را از خود راضى و خشنود كردى در حالى كه از او ترس داشتى؛ و مراقب و مواظب او بودى و او را پاسخ دادى،
وَسَنَنْتَ السُّنَنَ، وَأَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَدَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ،
و به سنّتها و مستحبّات عمل كردى و فتنه ها را خاموش نمودى، و به سوى رشد و تكامل فرا خواندى،
وَأَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَجاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهادِ.
و راههاى استوار را آشكار ساختى، و آن گونه كه حقّ جهاد و تلاش بود انجام دادى.
وَكُنْتَ للَّهِِ طائِعاً، وَلِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ تابِعاً،
و تو فرمانبردارى نيك براى خداوند بودى، و از جدّت حضرت محمد - كه درود خدا بر او و آل او باد - پيروى مى كردى،
وَلِقَوْلِ أَبيكَ سامِعَاً، وَ إِلى وَصِيَّةِ أَخيكَ مُسارِعاً، وَلِعِمادِ الدّينِ رافِعاً،
و به گفتار پدرت گوش فرا مى دادى، و براى انجام وصيّت برادرت شتاب مى نمودى، و ستونهاى دين را بالا بردى،
وَلِلطُّغْيانِ قامِعاً، وَلِلطُّغاةِ مُقارِعاً، وَلِلْاُمَّةِ ناصِحاً، وَفي غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً،
و سركشى را در هم كوبيدى، و طغيانگران را نابود كردى، و براى اُمّت اسلام خيرخواهى مى كردى، و در گرداب مرگ شناور بودى،
وَلِلْفُسَّاقِ مُكافِحاً، وَبِحُجَجِ اللَّهِ قائِماً ، وَلِلْإِسْلامِ وَالْمُسْلِمينَ راحِماً،
و فاسقان را به مبارزه مى طلبيدى، و حجّتهاى الهى را بر پا داشتى، و براى اسلام و مسلمانان مهربان و رحم كننده،
وَلِلْحَقِّ ناصِراً، وَعِنْدَ الْبَلاءِ صابِراً، وَلِلدّينِ كالِئاً، وَعَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِياً.
و يار حق بودى، و در بلاها و گرفتارى ها شكيبا، و براى دين نگهبان، و از حوزه و حريم دينى دفاع كننده بودى.
تَحُوطُ الْهُدى وَتَنْصُرُهُ، وَتَبْسُطُ الْعَدْلَ وَتَنْشُرُهُ، وَتَنْصُرُ الدّينَ وَتُظْهِرُهُ،
نگبان هدايت و يارىكننده آن و گسترانده عدل و نشردهندۀ آن، و يارى كننده دين و آشكاركننده آن هستى،
وَتَكُفُّ الْعابِثَ وَتَزْجُرُهُ، وَتَأْخُذُ لِلدَّنِيِّ مِنَ الشَّريفِ، وَتُساوي فِي الْحُكْمِ بَيْنَ الْقَوِيِّ وَالضَّعيفِ.
و بازيچه شمارندۀ دين را از كارش بازداشته و او را منع نمودى؛ و حقّ زيردستان را از ثروتمندان و اشراف مى گرفتى، و بين قوى و ضعيف به مساوات حكم مى كردى.
كُنْتَ رَبيعَ الْأَيْتامِ ، وَعِصْمَةَ الْأَنامِ، وَعِزَّ الْإِسْلامِ، وَمَعْدِنَ الْأَحْكامِ،
تو بهار يتيمان و پناهگاه مردم، و عزّت و سربلندى اسلام و معدن احكام
وَحَليفَ الْإِنْعامِ، سالِكاً طَرائِقَ جَدِّكَ وَأَبيكَ، مُشْبِهاً فِي الْوَصِيَّةِ لِأَخيكَ.
و هم پيمان بخشش و احسان بودى. پويندۀ راه جدّ و پدرت بودى، و همانند برادرت در وصيّت پدرت بودى.
وَفِيَّ الذِّمَمِ، رَضِيَّ الشِّيَمِ، ظاهِرَ الْكَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِي الظُّلَمِ، قَويمَ الطَّرائِقِ،
وفا كنندۀ به عهدها و پيمان ها، داراى خصلتها و خوى هاى نيكو ، آشكار كنندۀ بزرگوارى ها، كوشش كنندۀ در عبادت به هنگام تاريكى (شب زنده دار)، دارندۀ روشهاى استوار،
كَريمَ الْخَلائِقِ، عَظيمَ السَّوابِقِ، شَريفَ النَّسَبِ، مُنيفَ الْحَسَبِ،
و اخلاق بزرگ منشى و بخشندگى، با پيشينه اى بزرگ و درخشان، نژادى شريف، حَسَبى برتر،
رَفيعَ الرُّتَبِ، كَثيرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرائِبِ، جَزيلَ الْمَواهِبِ.
درجاتى عالى و رفيع، افتخاراتى فراوان، سرشت هاى ستوده، موهبت ها و بخشش هاى بسيار بود.
حَليمٌ رَشيدٌ مُنيبٌ، جَوادٌ عَليمٌ شَديدٌ، إِمامٌ شَهيدٌ، أَوَّاهٌ مُنيبٌ، حَبيبٌ مَهيبٌ.
بردبار، كمال يافته، انابه كننده به سوى خدا، بخشنده، دانا، قدرتمند، پيشوا، شهيد، شيون كننده و انابه كننده، دوستدارنده، با هيبت هستى.
كُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلَداً، وَلِلْقُرْآنِ سَنَداً، وَلِلْاُمَّةِ عَضُداً،
تو براى حضرت پيامبر - كه درود خدا بر او و آل او باد - فرزند ، و براى قرآن پشتيبان، و براى امّت بازويى توانا و ياور بودى،
وَفِي الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْميثاقِ، ناكِباً عَنْ سُبُلِ الفُسَّاقِ،
و در فرمانبردارى از دستورات الهى كوشا، نگهبان و نگهدارندۀ پيمان و تعهّد عالم ذر، كناره گير از راه مردمان فاسق و تبهكار،
[ وَ] باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَويلَ الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ.
و بكار برنده تمام سعى و كوشش خود بودى. داراى ركوع و سجود طولانى بودى.
زاهِداً فِي الدُّنْيا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْها
، ناظِراً إِلَيْها بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشينَ مِنْها،
و نسبت به دنيا بى اعتنا و بى رغبت بودى، همچون كسانى كه مى خواهد آن را رها كند و از آن كوچ كند و همواره به آن به ديده وحشت زدگان مى نگريستى.
آمالُكَ عَنْها مَكْفُوفَةٌ، وَهِمَّتُكَ عَنْ زينَتِها مَصْرُوفَةٌ،
از آرزوهاى دنيويّت دل كنده، و همّت تو از زينت هاى آن رو گردان شده،
وَأَلْحاظُكَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، وَرَغْبَتُكَ فِي الْآخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ.
و نگاهت از سرور و شادمانى آن پوشيده شده، و شوق و اشتياق تو به آخرت معروف بود.
حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَأَسْفَرَ الُّظلْمُ قِناعَهُ، وَدَعَا الْغَيُّ أَتْباعَهُ،
تا آنكه ستم، دست ستمگرش را دراز كرد و ظلم، نقاب از چهره افكند، و گمراهى پيروان خويش را فرا خواند؛
وَأَنْتَ في حَرَمِ جَدِّكَ قاطِنٌ، وَلِلظَّالِمينَ مُبايِنٌ، جَليسُ الْبَيْتِ وَالْمِحْرابِ،
و در حالى كه تو در حرم جدّت ساكن و از ستمگران دورى گزيده بودى، مونس محراب و خانه گشته
مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ وَالشَّهَواتِ، تُنْكِرُ الْمُنْكَرَ بِقَلْبِكَ وَلِسانِكَ، عَلى حَسَبِ طاقَتِكَ وَ إِمْكانِكَ،
و از شهوتها و لذتها دورى گزيده، و در حدّ طاقت و امكانت با قلب و زبانت زشتى را زشت شمردى.
ثُمَّ اقْتَضاكَ الْعِلْمُ لِلْإِنْكارِ، وَلَزِمَكَ أَنْ تُجاهِدَ الْفُجَّارَ،
سپس اقتضا كرد علم و آگاهى، تو را بر انكار؛ و بر تو لازم شد با فاجران و بدكاران جهاد كنى؛
فَسِرْتَ في أَوْلادِكَ وَأَهاليكَ، وَشيعَتِكَ وَمَواليكَ،
پس با فرزندان و خاندان و پيروان و دوستانت به راه افتادى،
وَصَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَالْبَيِّنَةِ، وَدَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ،
و حقّ و حقيقت را با برهان هاى الهى آشكار ساختى، و مردم را با حكمت و پند نيكو به سوى خدا فرا خواندى،
وَأَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ، وَالطَّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ،
و امر به برپايى حدود الهى و اطاعت پروردگار،
وَنَهَيْتَ عَنِ الْخَبائِثِ وَالطُّغْيانِ، وَواجَهُوكَ بِالظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ.
و نهى از پليدى ها و سركشى ها نمودى، و آنان با ستم و عدوان با تو مقابله نمودند.
فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإيعاظِ لَهُمْ، وَتَأْكيدِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ، فَنَكَثُوا ذِمامَكَ وَبَيْعَتَكَ،
پس از آنكه آن ها را پند داده و از كار خود بازداشتى، و اتمام حجّت نمودى، با آنان جهاد كردى؛ پس آنان پيمان و بيعت تو را شكستند،
وَأَسْخَطُوا رَبَّكَ وَجَدَّكَ، وَبَدَؤُوكَ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ،
و پروردگار تو و جدّت را خشمگين كردند، و با تو شروع به جنگ نمودند؛ پس تو در برابر ضربات (شمشيرها و نيزهها) استوار ماندى،
وَطَحَنْتَ جُنُودَ الْفُجَّارِ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ، مُجالِداً بِذِي الْفِقارِ، كَأَنَّكَ عَلِيٌّ الْمُخْتارُ.
و لشكريان بدكاره را درهم كوبيدى، و در گرد و غبار برخاسته در ميدان جهاد با ذوالفقار آنگونه وارد شدى كه گويا تو همان على برگزيده خدا هستى.
فَلَمَّا رَأَوْكَ ثابِتَ الْجَأْشِ، غَيْرَ خائِفٍ وَلا خاشٍ، نَصَبُوا لَكَ غَوائِلَ مَكْرِهِمْ،
پس، هنگامى كه تو را ثابت قدم و دلير ديدند، در حالى كه هيچگونه ترس و هراسى در تو نبود براى تو دام هاى مكرشان را نصب كردند،
وَقاتَلُوكَ بِكَيْدِهِمْ وَشَرِّهِمْ، وَأَمَرَ اللَّعينُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوكَ الْماءَ وَوُرُودَهُ،
و با مكر و شرّشان به جنگ با تو پرداختند؛ و آن شخص ملعون به لشكريانش دستور داد، پس تو را از آب و وارد شدن به آن باز داشتند،
وَناجَزُوكَ الْقِتالَ، وَعاجَلُوكَ النِّزالَ، وَرَشَقُوكَ بِالسِّهامِ وَالنِّبالِ
و به مبارزه با تو پرداخته و در اين امر شتافتند، و تيرها و سنگ ها را به تو پرتاب كردند،
وَبَسَطُوا إِلَيْكَ أَكُفَّ الْإِصْطِلامِ، وَلَمْ يَرْعَوْا لَكَ ذِماماً،
و دست هاى ويرانگر خود را به سوى تو گشودند، و حقّ تو را مراعات نكردند،
وَلا راقَبُوا فيكَ آثاماً، في قَتْلِهِمْ أَوْلِياءَكَ، وَنَهْبِهِمْ رِحالَكَ،
و در كشتن عزيزان تو و غارت زاد و توشه تو هيچ ترسى از جزاى گناه خويش به خود راه ندادند؛
وَأَنْتَ مُقَدَّمٌ فِي الْهَبَواتِ، وَمُحْتَمِلٌ لِلْأَذِيَّاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلائِكَةُ السَّماواتِ.
و تو در ميان گرد و غبار ميدان به پيش مى تاختى، و آزار و اذيّتها را تحمّل مى كردى، كه به راستى فرشتگان آسمان از صبر تو درشگفت آمدند .
فَأَحْدَقُوا بِكَ مِنْ كُلِّ الْجَهاتِ، وَأَثْخَنُوكَ بِالْجِراحِ، وَحالُوا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الرَّواحِ،
پس آنان (دشمنان)از هر سو، اطراف تو را گرفتند؛ و زخم هاى عميقى بر تو وارد كردند و ميان تو و بين راحتى و نجات فاصله انداختند (يعنى نگذاشتند كار به شبانگاه برسد)،
وَلَمْ يَبْقَ لَكَ ناصِرٌ، وَأَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُ
بُّ عَنْ نِسْوَتِكَ وَأَوْلادِكَ،
و تو را هيچ ياورى باقى نمانده بود، و تو كار را به حساب خدا واگذار كرده و صبر نمودى، و از زنان و اولادت دفاع مى كردى.
حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَريحاً،
تا آن كه تو را از اسب سرنگون ساختند، و با بدنى مجروح بر زمين افتادى؛
تَطَؤُكَ الْخُيُولُ بِحَوافِرِها، وَتَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها.
اسب ها با سم هايشان تو را لگدكوب كردند و طغيانگران تو را با شمشيرهايشان ضربه مى زدند.
قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبينُكَ، وَاخْتَلَفَتْ بِالْإِنْقِباضِ وَالْإِنْبِساطِ شِمالُكَ وَيَمينُكَ،
عرق مرگ بر پيشانيت نشست. و راست و چپ بدن مباركت را با جمع كردن و گشودن جابجا مى كردى.
تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ، وَقَدْ شَغَلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَأَهاليكَ،
و با گوشه چشم به خيام و حرمت نگاه مى كردى، و مصيبتى كه بر تو وارد مى شد تو را از فرزندان و اهل بيتت به خود مشغول ساخته بود،
وَأَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً، إِلى خِيامِكَ قاصِداً، مُحَمْحِماً باكِياً،
و اسب تو شيون كُنان و گريه كنان با سرعت به سوى حرمت آمد،
فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخْزِيّاً، وَنَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً،
هنگامى كه زنان اسبت را شرمسار ديدند و به زين واژگونش نظر افكندند،
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِراتٍ،
از خيمه ها بيرون آمدند، موهاىشان را بر چهره هاى شان پريشان كرده، بر چهره هاى بدون نقابشان سيلى مى زدند، و با صداى بلند ناله مى زدند
وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ، وَبَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلاتٍ، وَ إِلى مَصْرَعِكَ مُبادِراتٍ.
و تو را مى خواندند، و آنان بعد از عزّت ذليل شده بودند، و به سوى قتلگاه تو شتافتند.
، ناظِراً إِلَيْها بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشينَ مِنْها،
و نسبت به دنيا بى اعتنا و بى رغبت بودى، همچون كسانى كه مى خواهد آن را رها كند و از آن كوچ كند و همواره به آن به ديده وحشت زدگان مى نگريستى.
آمالُكَ عَنْها مَكْفُوفَةٌ، وَهِمَّتُكَ عَنْ زينَتِها مَصْرُوفَةٌ،
از آرزوهاى دنيويّت دل كنده، و همّت تو از زينت هاى آن رو گردان شده،
وَأَلْحاظُكَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، وَرَغْبَتُكَ فِي بُّ عَنْ نِسْوَتِكَ وَأَوْلادِكَ،
و تو را هيچ ياورى باقى نمانده بود، و تو كار را به حساب خدا واگذار كرده و صبر نمودى، و از زنان و اولادت دفاع مى كردى.
حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَريحاً،
تا آن كه تو را از اسب سرنگون ساختند، و با بدنى مجروح بر زمين افتادى؛
تَطَؤُكَ الْخُيُولُ بِحَوافِرِها، وَتَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها.
اسب ها با سم هايشان تو را لگدكوب كردند و طغيانگران تو را با شمشيرهايشان ضربه مى زدند.
قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبينُكَ، وَاخْتَلَفَتْ بِالْإِنْقِباضِ وَالْإِنْبِساطِ شِمالُكَ وَيَمينُكَ،
عرق مرگ بر پيشانيت نشست. و راست و چپ بدن مباركت را با جمع كردن و گشودن جابجا مى كردى.
تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ، وَقَدْ شَغَلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَأَهاليكَ،
و با گوشه چشم به خيام و حرمت نگاه مى كردى، و مصيبتى كه بر تو وارد مى شد تو را از فرزندان و اهل بيتت به خود مشغول ساخته بود،
وَأَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً، إِلى خِيامِكَ قاصِداً، مُحَمْحِماً باكِياً،
و اسب تو شيون كُنان و گريه كنان با سرعت به سوى حرمت آمد،
فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخْزِيّاً، وَنَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً،
هنگامى كه زنان اسبت را شرمسار ديدند و به زين واژگونش نظر افكندند،
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِراتٍ،
از خيمه ها بيرون آمدند، موهاىشان را بر چهره هاى شان پريشان كرده، بر چهره هاى بدون نقابشان سيلى مى زدند، و با صداى بلند ناله مى زدند
وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ، وَبَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلاتٍ، وَ إِلى مَصْرَعِكَ مُبادِراتٍ.
و تو را مى خواندند، و آنان بعد از عزّت ذليل شده بودند، و به سوى قتلگاه تو شتافتند.
وَالشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَمُولِغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ،
در حالى كه شمر (لعنة اللَّه عليه) بر روى سينه ات نشسته بود و شمشيرش را بر گودى زير گلوى تو فرو برده
قابِضٌ عَلى شَيْبَتِكَ بِيَدِهِ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَكَنَتْ حَواسُّكَ،
و محاسنت را به دست گرفته بود، سرت را با شمشير تيز خود مى بريد؛ در آن حالت حواسّت از حركت ايستاد،
وَخَفِيَتْ أَنْفاسُكَ، وَرُفِعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُكَ، وَسُبِىَ أَهْلُكَ كَالْعَبيدِ،
و نفس هايت پنهان شد، و سرت بر بالاى نيزه بلند شد، و اهل بيت تو مانند بندگان و بردگان اسير شدند،
وَصُفِّدُوا فِي الْحَديدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِيَّاتِ، تَلْفَحُ وَجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ،
و در غل و زنجير به بند كشيده شدند. در فراز جهاز شتران، چهره هاى شان را گرماى شديد مى سوزاند،
يُساقُونَ فِي الْبَراري وَالْفَلَواتِ، أَيْديهِمْ مَغْلُولَةٌ إِلَى الْأَعْناقِ، يُطافُ بِهِمْ فِي الْأَسْواقِ.
و در بيابان ها و دشت ها پيش برده مى شدند؛ دستهاى شان به گردن هاى شان آويخته و بسته بود، و آنها را دور بازارها مى چرخاندند .
فَالْوَيْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسَّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِكَ الْإِسْلامَ، وَعَطَّلُوا الصَّلاةَ وَالصِّيامَ،
پس، واى بر آن گناهكاران فاسق كه به راستى با كشتن تو اسلام را كشتند، و نماز و روزه را رها كردند،
وَنَقَضُوا السُّنَنَ وَالْأَحْكامَ، وَهَدَمُوا قَواعِدَ الْإيمانِ،
و سنّت ها و احكام را شكستند، و ستون هاى دين و ايمان را منهدم كردند،
وَحَرَّفُوا آياتِ الْقُرْآنِ، وَهَمْلَجُوا فِي الْبَغْيِ وَالْعُدْوانِ.
و آيات الهى قرآن را تحريف نمودند، و در دشمنى و ظلم و ستم پيش تاختند .
لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوْتُوراً،
آن گاه كه تو را شهيد كردند به راستى رسول خدا - كه درود خدا بر او و آل او باد - خونخواه تو شد،
وَعادَ كِتابُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَغُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً،
و بار ديگر كتاب خدا متروك و دور افتاده شد؛ و حق، مورد خيانت قرار گرفت. چون تو شكست خوردى؛
وَفُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبيرُ وَالتَّهْليلُ، وَالتَّحْريمُ وَالتَّحْليلُ، وَالتَنْزيلُ وَالتَّأْويلُ،
و با نبود تو، بانك «اللَّه اكبر» و «لا إله إلاّ اللَّه» و حرام و حلال خدا و تنزيل و تأويل قرآن، ناپديد شد؛
وَظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْييرُ وَالتَّبْديلُ، وَالْإِلْحادُ وَالتَّعْطيلُ، وَالْأَهْواءُ وَالْأَضاليلُ، وَالْفِتَنُ وَالْأَباطيلُ.
و بعد از تو، تغيير و دگرگونى (در احكام الهى) و كفر و بى دينى، و كنار گذاشتن سنّت ها و هواهاى نفسانى، و گمراهى ها و فتنه ها و باطلها پديدار گشت.
فَقامَ ناعيكَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّكَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَنَعاكَ إِلَيْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ،
پس، خبردهندۀ شهادت تو نزد قبر جدّ تو رسول خدا - درود خدا بر او و آل او باد - ايستاد، و با اشكِ ريزان خبر شهادت تو را به پيامبر داد؛
قائِلاً يا رَسُولَ اللَّهِ قُتِلَ سِبْطُكَ وَفَتاكَ، وَاسْتُبيحَ أَهْلُكَ وَحِماكَ،
در حالى كه مى گفت: اى رسول خدا؛ نوه و جوان تو كشته شد، و حُرمت اهل بيت تو شكسته و مباح شمرده شد؛
وَسُبِيَتْ بَعْدَكَ ذَراريكَ، وَوَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِكَ وَذَويكَ.
و فرزندان و ذريّه تو را بعد تو اسير كردند، و خانواده و اطرافيانت در گرفتارى افتادند.
فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَبَكى قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَعَزَّاهُ بِكَ الْمَلائِكَةُ وَالْأَنْبِياءُ،
پس، پيامبر آشفته گرديد، و قلب وحشت زده اش گريست؛ و به خاطر تو فرشتگان و پيامبران بر او تسليت گفتند؛
وَفُجِعَتْ بِكَ اُمُّكَ الزَّهْراءُ، وَاخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ، تُعَزّي أَباكَ أَميرَالْمُؤْمِنينَ،
و به خاطر تو مادرت زهرا سوگوار و مصيبت زده شد؛ و لشكريان فرشتگان مقرّب الهى براى تسليت گفتن به پدرت امير مؤمنان آمد و شد كردند،
وَاُقيمَتْ لَكَ الْمَاتِمُ فِي أَعْلا عِلِّيّينَ، وَلَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعينُ،
و در اعلى عليّين براى تو ماتم برپا شد، و به خاطر تو حور العين سيلى بر صورت خود زدند،
وَبَكَتِ السَّماءُ وَسُكَّانُها، وَالْجِنانُ وَخُزَّانُها، وَالْهِضابُ وَأَقْطارُها، وَالْبِحارُ وَحيتانُها،
و آسمان و ساكنان آن، و بهشت و خزانه داران آن، و كوه ها و دامنه هايشان، و دريا و ماهيانش،
وَالْجِنانُ وَوِلْدانُها، وَالْبَيْتُ وَالْمَقامُ، وَالْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَالْحِلُّ وَالْأَحْرامُ.
و بهشت و پسران آن، و خانۀ خدا، و مقام، و مشعرالحرام و خارج خانه خدا و اطراف آن، همه گريه كردند.
أَللَّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَكانِ الْمُنيفِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
خدايا؛ پس، به خاطر حرمت و احترام اين
مكان شريف، بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛
وَاحْشُرْني في زُمرَتِهِمْ، وَأَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.
و مرا در زمرۀ آنان محشور فرما، و مرا به شفاعت آنان داخل بهشت نما.
أَللَّهُمَّ إِنّي أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ يا أَسْرَعَ الْحاسِبينَ، وَيا أَكْرَمَ الْأَكْرَمينَ،
خدايا؛ به تو توسّل پيدا مى كنم؛ اى سريعترين حسابگران؛ و اى كريمترين كريمان؛
وَيا أَحْكَمَ الْحاكِمينَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ، رَسُولِكَ إِلَى الْعالَمينَ أَجْمَعينَ،
و اى با اقتدارترين حاكمان؛ و به محمّد خاتم پيامبران، فرستادۀ تو بر همه جهانيان؛
وَبِأَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَنْزَعِ الْبَطينِ، اَلْعالِمِ الْمَكينِ، عَلِيٍّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ،
و به برادر و پسرعمويش كه از شرك و بت پرستى جدا شده و درونش انباشته از دانش بود، آن عالم و دانشمند والامقام يعنى حضرت على امير مؤمنان؛
وَبِفاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ، وَبِالْحَسَنِ الزَّكِيِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقينَ،
و به فاطمه سرور زنان جهانيان، و به حسن، كه پاكيزه و پناه پرهيزكاران است،
وَبِأَبي عَبْدِاللَّهِ الْحُسَيْنِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدينَ، وَبِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولينَ،
و به ابى عبداللَّه الحسين، گرامى ترين شهادت جويان و به فرزندان شهيدش
وَبِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومينَ، وَبِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ.
و به خاندان مظلومش؛ و به علىّ بن الحسين زينت عبادت كنندگان.
وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قِبْلَةِ الْأَوَّابينَ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَصْدَقِ الصَّادِقينَ،
و به محمّد بن على، قبله گاه توبه كنندگان؛ و به جعفر بن محمد، راستگوترين راستگويان؛
وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ مُظْهِرِ الْبَراهينَ، وَعَلِيِّ بْنِ مُوسى ناصِرِ الدّينِ،
و به موسى بن جعفر، آشكار كننده حجّت ها؛ و به علىّ بن موسى يارى كنندۀ دين؛
وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدينَ، وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ أَزْهَدِ الزَّاهِدينَ،
و به محمّد بن على، اُسوه هدايت كنندگان؛ و به علىّ بن محمّد، زاهدترين زاهدان؛
وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعينَ،
و به حسن بن على وارث جانشيان، و حجّت بر همه خلق خدا؛
أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اَلصَّادِقينَ الْأَبَرّينَ، آلِ طه وَيس،
اينكه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد آن راستگويان نيكوكاران، آل طه و يس؛
وَأَنْ تَجْعَلَني فِي الْقِيامَةِ مِنَ الْآمِنينَ الْمُطْمَئِنّينَ الْفائِزينَ الْفَرِحينَ الْمُسْتَبْشِرينَ.
و اين كه مرا در قيامت از جمله امان يافتگان و آسودگان و رستگاران و شادمانان و بشارت يافتگان قرار دهى.
أَللَّهُمَّ اكْتُبْني فِي الْمُسْلِمينَ، وَأَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ، وَاجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ،
خدايا؛ مرا از جمله مسلمانان قرار ده، و مرا به صالحان بپيوند، و براى من در ميان آيندگان سخن راست قرار ده.
وَانْصُرْني عَلَى الْباغينَ، وَاكْفِني كَيْدَ الْحاسِدينَ، وَاصْرِفْ عَنّي مَكْرَ الْماكِرينَ،
و مرا بر ستمگران پيروز فرما، و مرا از مكر حسودها كفايت كن، و از من حيله مكّاران را باز گردان،
وَاقْبِضْ عَنّي أَيْدِي الظَّالِمينَ، وَاجْمَعْ بَيْني وَبَيْنَ السَّادَةِ الْمَيامينِ، في أَعْلا عِلِّيّينَ،
و دست ستمكاران را از من كوتاه كن، و مرا با سروران فرخنده در اعلا علّييّن؛
مَعَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ، وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
با آنان كه بر آنها نعمت ارزانى داشتى- از پيامبران و راستگويان و شهدا و صالحان - جمع نما؛ به رحمتت اى مهربانترين مهربانان .
أَللَّهُمَّ إِنّي اُقْسِمُ عَلَيْكَ بِنَبِيِّكَ الْمَعْصُومِ، وَبِحُكْمِكَ الْمَحْتُومِ، وَنَهْيِكَ الْمَكْتُومِ،
خدايا؛ تو را سوگند مى دهم به حق پيامبرت كه معصوم از گناه است و به آن حكم حتميت، و نهى پوشيده ات؛
وَبِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، اَلْمُوَسَّدِ في كَنَفِهِ، اَلْإِمامُ الْمَعْصُومُ الْمَقْتُولُ الْمَظْلُومُ،
و به اين قبر شريف كه به زيارت آن آمد و شد مى شد، و امام معصومى كه در سايه آن آرميده است، كه مظلومانه كشته شده؛
أَنْ تَكْشِفَ ما بي مِنَ الْغُمُومِ، وَتَصْرِفَ عَنّي شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَتُجيرَني مِنَ النَّارِ ذاتِ السَّمُومِ.
اين كه آنچه از غم دارم برطرف سازى، و از من شرّ قضا و قدر حتمى را باز گردانى، و از آتش گرم و سوزان جهنّم مرا پناه دهى.
أَللَّهُمَّ جَلِّلْني بِنِعْمَتِكَ، وَرَضِّني بِقِسْمِكَ، وَتَغَمَّدْني بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، وَباعِدْني مِنْ مَكْرِكَ وَنِقْمَتِكَ.
خدايا؛ مرا به نعمت خودت بزرگى بخش، و مرا به قسمتت راضى نما، و مرا غرق جود و كرم خود فرما، و مرا از مكر و مجازات خود