۲۰ ماه رمضان
فتح مکّه
در سال ۸ هـ #فتح_مکه واقع شد،
در این #فتح بزرگ تعداد مسلمانان ۱۲ هزار نفر، و شهدا ۲ نفر بودند، علت شهادت آن دو این بود که همراه لشگر نبودند و از آخر مکه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته و شهید شدند، ۱
در این روز #امیرالمومنین (علیه السلام) به #امر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، برای #شکستن بُتهایی که در #کعبه بود پای مبارک خود را بر کتف شریف اشرف مخلوقات نهاد، ۲
هنگامی که #مسلمانان وارد مکه شدند شعار میدادند :
«اَلیَوم یَومُ المَلحَمَة» : «امروز روز در هم #کوبیدن است».
#پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند :
شعار را عوض کنید و بگویید :
«اَلیَوم یَومُ المَرحَمَة» : «امروز روز #رحمت است».
بعد فرمودند :
ابوسفیان و خانهاش در امانند، و هر کس داخل خانهی او رفت در امان است،
همچنین فرمودند :
همه در امانند #جز نام «هبّار بن أسود» و معاویه، ۳
حضرت فرمودند :
«اگر هبّار چسبیده به پردهی کعبه هم بود او را #بکشید» ؟!
#علت این برخورد شدید با هبّار آن بود که در یکی از #جنگهای مسلمین با #کفار قریش عدهای #اسیر از کفار گرفتند و داخل اسرا #داماد بزرگ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #شوهر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) #دختر خواندهی شان بود، حضرت فرمودند :
هر کس #فدیه بفرستد اسیر او را آزاد میکنیم،
بین آنچه از مکه به عنوان #فدیه فرستاده بودند #گردنبند حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) به #چشم میخورد که به #دختر خواهرش زینب داده بود،
هنگامی که #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آن #گردنبند را دیدند به #یاد حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) #افتادند و #گریستند،
آنگاه از #مسلمین خواستند آن #فدیه را که #یادگار حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) است، به آن حضرت #ببخشند، و آنان گفتند : #جان و #مالمان را فدای شما میکنیم،
حضرت هم عاص را بدون #فدیه آزاد کردند،
سپس قرار شد اسرا را آزاد کنند، در مقابل اینکه هر یک از زنان مسلمان که در مکه اسلام را پذیرفته، اگر خواست بیاید آزاد باشد،
قرار بر این شد که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بروند و هودج فواطم را بیاورند،
آن حضرت به تنهایی رفتند و زینب #دختر خواندهی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دیگر هاشمیات را آوردند، همینکه مقداری از مکه بیرون آمدند ابوسفیان (لعنتاللهعلیه) گفت :
پسر عمویش محمد (صلیاللهعلیهوآله) جوانهای شما را گمراه کرد و مسلمان شدند، حال این جوان یعنی علی (علیهالسلام) در روز روشن آمده و بستگانش را میبَرَد، جلوی او را بگیرید،
آنها آمدند تا مانع حضرت شوند، #امیرالمومنین (علیهالسلام) #دفاع فرمودند، بعضی زخمی و بعضی به #درک واصل شدند، در این اثنا هبّار بن اسود به هودج هاشمیات #حمله کرد و نیزهای حوالهی هودج زینب دختر خواندهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نمود،
به خاطر حمله هبّار ، زینب #ترسید و حامله بود بچه شش ماههاش #سقط شد و از دنیا رفت،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود :
#خون هبّار بن اسود مهدور است، و هر #کس هر جا او را #دید بِکُشد،
ابن ابی الحدید به استادش میگوید :
#پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به #خاطر ترساندن زینب و #سقط جنین او، ریختن #خون هبّار را #جایز دانست، اگر #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زنده بود، و ریختن #خون آن کس را که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را #ترسانید تا فرزندش #سقط شد، #جایز میدانست. ۴
منابع:
۱. مسار الشیعة ص ۹
۲. توضیح المقاصد ص ۲۳
۳. احقاق الحق ص ۲۶۵
۴. بحارالأنوار ج ۱۹ ص ۳۵۱