من اصلاً بچه نمیخواستم
سال آخر فوق لیسانس گزینهٔ لیسانس به پزشکی بودم؛ بچه درس خون علوم تجربی گزینهٔ اولش پزشکیه خب💉...
بچهٔ اولمو👶 فقط بخاطر اینکه همسرم بچه میخواست آوردم و بچهٔ دومم🧒👶رو فقط بخاطر اینکه بچهٔ اول تنها نباشه
الان نگاه میکنم میبینم چه نادان بودم و چقدر اشتباه کردم بخاطر نگاه غلط و سبک زندگی القایی غلط، زندگی خودمو با سیاه بینی تلخ کرده بودم.😐
به خاطر همین، نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم بچه بیارم دوباره🤱...
بعد از اون تصمیم، همهٔ سختیهای بچهداری و همهٔ سختیهای زندگی _اگه نگم بدتر شد که شده بود اتفاقاً_ با استحکام پابرجا بود.
اما من دیگه اون آدم نادان قبلی نبودم🙂
یک حرفهای در نگهداری سه بچه، و یک زن با نگرش و نگاه جدید بودم.😌✌️
سختیهای قبلی، دیگه در نظرم سخت نبود.
سر اولی و دومی با هر اتفاق جدیدی، دیوانه میشدم اما سر سومی و چهارمی خیلی آروم و حرفهای، در هر اتفاق، کاری رو که لازم بود انجام میدادم.✌️
سر اولی وقتی صبح نزدیک میشد و بچه هنوز گریه میکرد و نمیخوابید به خودم لعنت میفرستادم که اینو زاییدم🤬 و میگفتم این موجود کِی می خواد بخوابه؟!😤
سر سومی ساعت که به ۴ صبح نزدیک میشد میگفتم خب دو ساعت، سه ساعت دیگه نهایتاً میخوابه😴...
الان اگه ازم بپرسید سومی سخت بود؟ میگم نه! ولی حقیقتش اینه که عین اولی بود ولی من بلد بودم چه کنم.☺️
✍ ناشناس @dotakafinist1
#بهشت_نوشت
⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱