eitaa logo
کانون منتظران ظهور
191 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
92 فایل
❇️ کانون دانش‌آموزی منتظران ظهور ارتباط با مدیر ان کانال: @YaEmamReza10 آدرس: @montazeranzohoor_m
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد علیه السلام درخواست ناگفته شیعه خود را برآورده می کند؟! ▪️ اِبْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلِ بْنِ اليَسَعِ قَالَ: كُنْتُ مُجَاوِراً بِمَكَّةَ فَصِرْتُ إِلَى المَدِينَةِ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ كِسْوَةٍ يَكْسُونِيهَا فَلَمْ يَتَّفِقْ أَنْ أَسْأَلَهُ حَتَّى وَدَّعْتُهُ وَ أَرَدْتُ الخُرُوجَ فَقُلْتُ أَكْتُبُ إِلَيْهِ وَ أَسْأَلُهُ قَالَ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ الكِتَابَ فَصِرْتُ إِلَى المَسْجِدِ عَلَى أَنْ أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْتَخِيرَ اَللهِ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِنْ وَقَعَ فِي قَلْبِي أَنْ أَبْعَثَ وَ اَللهِ بِالْكِتَابِ بَعَثْتُ وَ إِلاَّ خَرَقْتُهُ فَفَعَلْتُ فَوَقَعَ فِي قَلْبِي أَنْ لاَ أَبْعَثَ فَخَرَقْتُ الكِتَابَ وَ خَرَجْتُ مِنَ المَدِينَةِ فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ رَسُولاً وَ مَعَهُ ثِيَابٌ فِي مِنْدِيلٍ يَتَخَلَّلُ القِطَارَ وَ يَسْأَلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ القُمِّيِّ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَيَّ فَقَالَ مَوْلاَكَ بَعَثَ إِلَيْكَ بِهَذَا وَ إِذَا مُلاَءَتَانِ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَقَضَى اَللهُ أَنِّي غَسَلْتُهُ حِينَ مَاتَ فَكَفَّنْتُهُ فِيهِمَا ▪️ میگوید: من در شهر مکه مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمده و به حضور امام جوادعلیه السلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر در خواست کنم که به من لباسی به عنوان عنایت کند، اما فرصت نشد و از محضرش خدا حافظی کرده و بیرون آمدم. در پیش خود گفتم: حالا که حضوراً نتوانستم خواسته ام را به آقا بیان کنم، پس طیّ نامه ای از محضر آن گرامی خواسته ام را طلب می کنم. نامه ای نوشته و تقاضایم را در آن اظهار کردم. سپس تصمیم گرفتم که به مسجد رفته و دو رکعت نماز بخوانم آنگاه صد مرتبه از درگاه الهی طلب خیر نمایم، اگر به دلم افتاد، که نامه را به حضورش می فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره کرده و به دور بریزم. نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد که نامه را به حضورش نبرم و آن را پاره کرده و از شهر مدینه بیرون آمدم و در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید و لباسی را که در بقچه ای پیچیده بود، به همراه داشت. او از اهل کاروان از محمد بن سهل قمی می پرسید تا اینکه به من رسید و مرا شناخت. به من گفت: مولای تو! (امام جوادعلیه السلام) این لباس را برایت فرستاده است. لباس های تقدیمی امام، دو لباس نرم و نازک بودند. گفته است: وقتی محمد بن سهل از دنیا رفت، من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدائی امام علیه السلام او را کفن کردم. 📚بحارالانوار، ج۵۰ ، ص ۴۴ ✨ 🆔@Aenehzohoor_montazeran ↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin