چند شب پیش وقتی کاروان
کنار درختی توقف کرد
#سرها را آویختند به شاخههای درخت
تا کمی نیزه دارها استراحت کنند؛
#دخترک_سه_ساله_کاروان
دستهای کوچکش را بلند کرد به سمت سر بابا؛
شاخه پایین آمد، رقیه بابایش را بوسید؛
از بابایش قول گرفت زود سراغش بیاید ...
پدر مهربان و غریبم
کاش من هم رقیه وار شما را میخواستم؛😭
کاش دعاهای من هم رنگ صداقت داشت؛
اگر اینطور بود وقتی دستهایم
شما را تمنا میکرد خالی برنمیگشت ...
به آبله های پاهای رقیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin