eitaa logo
کانون منتظران ظهور
190 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
95 فایل
❇️ کانون دانش‌آموزی منتظران ظهور ارتباط با مدیر ان کانال: @YaEmamReza10 آدرس: @montazeranzohoor_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ▪️روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت : « من بر و مرا با حسین و علی کاری نیست.» 👈 کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام) هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. ✨امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» 💦امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به می خوانَد.» ▪️همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد: « برخیز مَرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!» ▪️زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود. 📚 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968 🏴 🏴 ❇️مارابه دوستان خود 👥 معرفی کنید 👇👇 🆔@Aenehzohoor_montazeran ↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
🏴 ▪️روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت : « من بر و مرا با حسین و علی کاری نیست.» 👈 کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (علیه السلام) هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. ✨امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» 💦امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به می خوانَد.» ▪️همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد: « برخیز مَرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!» ▪️زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود. 📚 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968 🏴 ✨ 🆔@Aenehzohoor_montazeran ↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin