⚡️#نکته
قسمتِ دردناکِ زندگی هر انسانی
آنجاست که به هر کسی حتی #دشمنش برای حل مشکلش رو می اندازد
اما #خدارو فراموش می کند.
👈شاید اگر به همان اندازه که روی #مشکلاتمان تمرکز کردیم
به #قدرت_خداوند توجه می کردیم، سهممان این همه نگرانی و استرس و غم #نبود. 😔
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
📝 #دلنوشته
راهت اگر #درست_است ادامه بده، حتی اگر هیچکس حواسش به زانوهای خسته و ابرهای گرفتهی آسمانت #نبود. حتی اگر هیچکس نفهمید که چقدر کم آوردهای و داری لابلای لبخندهات، چه اندوه عظیمی را حمل میکنی، اگر خودت را تنها و آسیبپذیر حس میکردی و دیگران فقط نگاه میکردند. #ادامه_بده، چون این مسیر، مسیر توست و در انتها؛ این تو هستی که طعم رضایت از #موفقیت را میچشی و دیگران فقط نگاه میکنند.
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
📌#تلنگرانه!
داشتم جدول، حل می کردم، یک جا گیر کردم #حَلّٰال_مشکلات_است؛ سهحرفی:
پدرم گفت: معلومه، #پول
گفتم: نه، جور در نمیاد
مادر می گفت: پسبنویس #طلا
گفتم: نه، بازم نمیشه . .
تازهعروس مجلسگفت: #عشق
گفتم : اینم نمیشه
دامادمون گفت: #وام
گفتم : نه .
داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: #کار، گفتم : نُچ
مادربزرگم گفت: ننه، بنویس #عُمْر
گفتم: نه، نمیخوره
هرکسی #درمانِ_دردِ_خودش را
می گفت،
👌 یقینداشتمدرجواباینسؤال،
_پابرهنه می گوید #کفش
_نابینا میگوید #نور
_ناشنوا می گوید #صدا
_لال می گوید #حرف
و . . . .
📌 اما هیچکدام، جواب کاملی #نبود !
جواب، #فَرَج، بود و ما هنوز باورمان نشده
#تا_نیایی_گِره_از_کارِ_بشر_وا_نشود
🤲 اللهم عجل لولیک فرج 🤲
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫#مقام حضرت زهرا سلام الله علیها
اگر حضرت زهرا سلام الله علیها #نبود.....
🎙حجةالاسلام والمسلمین #عالی
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
📜 برگی از #دفتر_اخلاق محمدی
#زُهد_و_سادهزیستی
زهد و سادهزیستی از #اصول_زندگی پیامبر اسلام بود.
ساده غذا میخورد، ساده لباس میپوشید و ساده حرکت میکرد. زیراندازش غالبا #حصیر بود، بر روی زمین مینشست، با دست خود از بز شیر میدوشید، و بر مرکبِ بی زین و پالان سوار میشد، و از اینکه کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری میکرد.
قُوت غالبش #نان_جُوین_و_خرما بود. کفش و جامهاش را با دست خویش وَصله میکرد.
در عین سادگی، طرفدار فلسفهی فقر #نبود، مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع، لازم میشمرد، میفرمود:
«نعم المال الصالح للرجل الصالح»;
چه نیکو است ثروتی که از #راه_مشروع به دست آید برای آدمی که شایستهی داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. و هم میفرمود:
«نعم العون علی تقوی الله الغنی»;
مال و ثروت کمک خوبی است برای #تقوا.
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
#لبیک_یا_خامنه_ای
🕌 #فضیلت_عجیب زیارت امام رضا علیهالسلام
💫 #شهید_دستغیب رحمةالله علیه
درکتاب داستانهای شگفت انگیز نقل میکند:
💫حیدر آقا #تهرانی گفت:
در چندسال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود - دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم؛ آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛ گفت:
حجره ام در #مدرسه_خیرات_خان است او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛ به طوری که همه روزه می رفتم و اورا در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم.
گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛ ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛
در سن جوانی که هنوز اتومبیل #نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛
مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من می گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده،در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما.
پس آنها را وداع نموده،به سمت #مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالتِ بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به #دست_مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛ چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند.
💫حضرت فرمود: این جمعیت همه #به_امید_من آمده اند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود:
📜 برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله
👈خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم #فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله
📚 داستانهای شگفت انگیز ص ۱۶۵
🌕 ۲۳ ذیقعده #روز_مخصوص زیارتی امام رضا علیه السلام
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمیرسند 2⃣ |ماجرای کسانی که به عاشورا #نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز دوم | #عب
مجموعه داستان #همه_نمیرسند3⃣
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
#روز_سوم | #فرزدق
👈 فرزدق از #شاعران_شیعه است و همواره در #مدح اهل بیت علیهمالسلام شعر میسروده.
✨امام علیه السلام در مسیر کوفه، فرزدق را دید. فرزدق سلام کرد و گفت: اى فرزند رسول خدا، #چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى، با آن که پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟
#اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود:
خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدان که " او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز #تکلیف ما باقى مانده است. (تذکر اول)
امام علیه السلام از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!».
امام(علیه السلام) فرمود:
اى فرزدق! اینان گروهى هستند که #پیروى_شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایىهاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و "من از هرکس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد". (تذکر دوم)
📌 اما فرزدق #نرفت!
و امام، انتخاب او #نبود!
زیرا امام به سمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمئن بود، نتیجهای جز کشته شدن نخواهد داشت!
ـــــــــــــــــــــــــــــ پ. ن
👌 صدق، صداقت، وفا، آنجایی معلوم میشود که تو به #ظاهر میبازی و کسی به پایت میماند!
اینکه از همان ابتدا نتیجهی کربلا مشخص بود برای این است که فقــط آنانی به همراهی امام برسند، که جز "همراهی امام" چیز دیگری نمیخواستند.
همان "فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَع غَیرِکم" را ...
داشتم با خودم #فکر میکردم:
عجیب نیست که در مسیر یاری امام، هیچ چیز آسان جلو نمیرود! #اگر آسان جلو میرفت که "همه میرسیدند"!
همیشه سختترین موانع در شروع یک حرکت کوچک یا بزرگ اتفاق میافتد، تا کار جلو نرود!
مهم کار نیست که قرار است جلو نرود، که خدا به تحقق اهداف خویش، قادر است.
مهم تویی که #انتخاب میکنی در هجوم شدائد #میمانی پای امام یا نه...
👌فقر، کمبود یار و ابزار، قضاوت، تحقیر و تهمت و .... اگر آمدند و ایستادی: آرام آرام به " أن یثبت لی قدم صدق " نزدیک #میشوی!
کسی که به " صدق " نرسید؛
(أن یَبلُغَنِی المَقام المَحمود) که همان #مقام همراهی و معیت با امام است، محال است در درون او به ثمر برسد.
#فرزدق دوبار از امام تذکر برای همراه شدن گرفت و نفهمید!
همان فرزدقی که مداح اهل بیت علیهمالسلام بود... آخر شرایط، شرایط دلچسب و امیدوارانهای #نبود.
" فرزدق"های #درون_ماست، که چرتکه میاندازد برای همراهی امام،
مقام معیت اما ... ابزاری بنام چرتکه ندارد!
عشق است آنجا که تعیین میکند میمانی یا .....😔
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
👈#تمام_عاشورا در چشمان کوچک حضرت رقیه سلام الله علیها خلاصه میشود؛
#عاشورا_و_کربلا تعزیهی مصوری است که از لحظه به لحظهاش، مرثیه غمبار غربت آل محمد(علیهم السلام) میبارد و از دردناکترین ابیات آن، اسارت رقیه(سلام الله علیها) و #مظلومیت او در فراق پدر است.
دخترکی که برای به آغوش کشیدن اینهمه درد و رنج، #قامت_نحیفی داشت. اگرچه #تبار_هاشمی_و_صلابت_فاطمیاش سبب شد از این رزمگاه، همچون خاندان صبورش، سربلند بیرون بیاید.
و چه سوزناک است قصه آسمانی شدنش؛
چرا که آوردهاند، رقیه(سلام الله علیها) شبی پدر را در #خواب دید و هنگامی که از خواب بیدار شد، بسیار گریه و بیتابی میکرد و پدر را میخواست.
▪️#یزید با شنیدن صدای گریه او، دستور داد سر مبارک امام حسین (علیه السلام) را نزد او ببرند. این دختر با دیدن این منظره ناراحتیاش بیشتر شد و به سبب همین ناراحتی درگذشت. 😭😭
او #دختر_خورشید_ولایت بود که خرابهنشین جهل دشمنان شد و اینک به پاس قدوم کوچکش، عرش را به بال ملائکه مفروش کردهاند تا جراحت پاهایش #التیام گیرد و خاطره تلخ خارهای بیابان را به فراموشی بسپارد و به یزیدیان ثابت شود، کوفه لایق درک حرمت این قدمها #نبود.
و حال زمان وصالش به آغوش پدر فرا رسیده تا عمه جانش زینب(سلام الله علیها) را تنها بگذارد و در گوشه خرابه شام آرام گیرد.
در همین لحظه بود که حضرت زینب(سلام الله علیها) در هنگام وداع، ناگاه سر از محمل بیرون آورد و خطاب به #مردم_شام فرمود:
👈«ای اهل شام، از ما در این خرابه #امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت.
هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید»
رقیه سه ساله #ترجیعبند_بلند عاشورای حسینی و مکتب زینب (سلام الله علیها) است که در #اوج_کودکی به اسارت رفتهاش، با هقهق بیرمق یتیمی، خواب آسوده یک شهر را برهم میزد. او که سیاهپوش مظلومیت حسین(علیه السلام) است، حال با #رفتنش زمین را سیاهپوش میکند.
🏴 #شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
💫مولا امیرالمؤمنین(علیهالسلام):
اگر پنج خصلت #نبود؛
همه مردم #جزء_صالحان بودند:
۱. قانع بودن به نادانی
۲. حرص به دنیا
۳. بخل زیاد
۴. ریاکاری در عمل
۵. خود رای بودن
📗المواعظ العددیه،صفحه۲۶۳
https://eitaa.com/montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
📝 #دلنوشته
#حکایتِ_ما، حکایت آدمهایی ست که از پای سفره های #ده_دوازده_متری ِ
آبگوشت و کلّه جوش و اشکنه ی ظهر جمعه که چهار گوشه اش غلغله بود از فامیل نزدیک و آشنای دور، #تبعید_شدیم👈 به پیتزای سرد و نان سیر بیات سق زدن ِ تنهایی پای اُپن.
سفره های دلخوشیِ مان یکی یکی #جمع_شد بی خبر.
خانه هامان #تنگتَر شد هی.
آخرین سنگرمان شد #مبل_تک_نفره رو به روی تلویزیونی که هیچ خانه ی سبزی توش #نبود.
ما یکباره و ناغافل، خواسته و ناخواسته، #خالی_شدیم از آدم ها، از هم، از گذشته، از هنوز. 😔
https://eitaa.com/montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور