کربلایی محید شکری4_5913579090761222394.mp3
زمان:
حجم:
5.64M
🎧 #زمینه زیبا وشنیدنی❣
🎼 همه زندگیم شده امام رضا ...
🎤 #کربلایی_مجید_شکری
🏴 #چهارشنبه_های_امام_رضایی
21.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 موعد اذان به افق تهران👇
🕌 اَللّهُ اَکبَرُ (4)چهاربار🌼👇
🕋 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ (2)
🕌 اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ (2)
🕋 اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ (2)
🕌 حَی عَلَی الصَّلاةِ (2)
🕋حَی عَلَی الْفَلاحِ (2)
✈️ حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ(2)
🕌 اَللّهُ اَکبَرُ (2)
🕋 لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ (2)🌈
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واسه خدا نیم ساعت وقت نداریم
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
↩️ ادامه مباحث شهوت زدگی در واقعه کربلا. و شاهد اول
▪️شمر علیه اللعنة به یزید بن معاویه گفت : اجازه می دهی همه را معرفی کنم؟ گفت : بله.
🔺گفت : این کسی که جلو است که به غل و زنجیر بسته شده است، علی بن الحسین است. یزید گفت : به ما آمار دادید علی کشته شده؟!
▫️امام علیه السلام فرمود : آنی که کشته شده علی اکبر و علی اصغر بودند اما من علی اوسط هستم.
(297)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️شمر گفت : آنی که پشت سر است، زینب است آن کسی که همه جا مداحی می کند این است،
▫️به دختری رسید، دید آن دختر آستین خود را گرفته روی صورتش. یزید گفت : شمر نگو.
🔺خودش سوال کرد ؛ ای دختری که آستینت را گذاشته ای روی سر و صورتت، بگو کی هستی؟
▫️هیچی نگفت. گفت : دختر! تو کی هستی چرا آستین روی صورت گرفتی؟ برای بار سوم که گفت، فرمود :
(298)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️یزید! اگر پیغمبر ما را در مجلس نامحرمان ببیند چه حالی دارد؟
▫️یزید گفت : تو کی هستی که اینطور سخن می گویی؟ بلبل زبانی می کنی (تعبیر گوینده).
🔺فرمود : من سکینه بنت الحسین هستم. گفت : چرا آستین روی سر و صورتت گرفتی؟ فرمود : آخه ما بی مأجریم.
▫️یزید مثل اینکه دلش به رحم آمد، مقداری حاشیه رفت. گفت : خدا لعنت کند افرادی که بابایت را کشتند.
(299)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️باور کنید من قصد کشتن بابایت را نداشتم، من این وضع را دوست نداشتم،
▫️گفتم : حسین را دستگیر کنید بیاورید تا با او مصالحه کنم، با حالت عصبانی گفت : کی اینرا کشت؟
🔺غلط کردند. من مؤاخذه می کنم، می کشم، من قصاص می کنم. (نفس المهموم، ماجرای ورود اهل بیت به کاخ یزید.).
▫️در نفائس الاخبار و هم معالی السبطین هم با همین لحن ها آمده است.
(300)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️تا اینکه یکی از کسانی که اهل سپاه عمر سعد بنام "قیس بن ربیع" که حامل اسراء هم بود وجدانش به جوش آمد، گفت یزید اجازه می دهی حرف بزنم؟
▫️گفت : بگو ببینم چه می خواهی بگویی. گفت : می خواهی بگویم، چه کسانی حسین بن علی را کشتند تا قصاص کنی؟ گفت : بگو.
🔺گفت : یزید! می خواهم بدانم، کی آن شب ها شترانی که کیسه های زر داخل آن بود، برای چه کسی می فرستاد از کی بود؟
▫️از غیر تو بود؟ آیا تو آن کیسه های زر را نمی دادی؟ تو برای همین شمر، نفرستادی؟ برای عمر سعد نفرستادی؟ برای ازرق شامی نفرستادی؟ (معالی السبطین، ج۲، صص ۱۸۴و ۱۸۶).
(301)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️در بعضی تواریخ مثل ریاض القدس دارد، زن ها و بچه های اینها در کوفه با طلا و جواهرات تو زندگی می کنند،
▫️اینها افرادی بودند که شام شبشان را هم نداشتند بخورند؛ یعنی با کنایه گفت : یزید قاتل توئی.
🔺فلذا برخورد همسر عمر سعد با عمر سعد در نوع خودش جالب است. عجیب است که عمر سعد یه زنی دارد (احتمال می رود آن زن ناریه خواهر مختار ثقفی باشد).
▪️ این زن وقتی شنید که همسرش کشندهٔ امام حسین علیه السلام است، او را به خانه اش راه نداد.
(302)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯