eitaa logo
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
502 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
117 فایل
مهدویت، فرهنگی، مباحث سیاسی ممنوع، جز سخنان مهم رهبری هرگونه کپی برداری از کانال اکیدا ممنوع ❌❌ @Shabnegar مدیر تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
چــه میشدهمـه ی این زحـمات این همه بروبیا بـراے آمـدنت بود اے ڪـاش یک روزهــم بگـویند پـسرزهـرادرراه اسـت... آنوقت مـابهتـرین جشن رابرای آمدنت برگـزارمیکنیمـ اللهم عجل لولیڪ الفرج روزی مون شــہادت🕊دررڪاب اقا ان شاءاللہ شبتون مہدوے
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام علیکم به حضور گرمتون به کانال مهدوی و زیر خیمه امام عصر روحی فدا خوشامد میگم و از بابت ارسال پیام های ارزشمندتان دست مریضات عرض می کنم. به همین منوال ادامه دهید و جدا از پیام های سیاسی جنجالی پرهیز کنید که با روح معنوی این کانال سازگاری ندارد. محوریت پیام راجع به امام عصر. پیام های ارزشی و اخلاقی و شهدایی باشه که عطر شهادت در این کانال هویدا باشه. این توصیه و درخواست خدمتگزارتون در این کانال امام زمانی است. ضمنا از مدیر بزرگوار و توانمند کانال جناب میثاق کمال تشکر و قدردانی را داریم . خداوند به ایشون و به همه شماها سلامتی و توفیق خدمت به دین و ارزش ها و امام زمان عنایت کند. و همه مون را جزء منتظران واقعی ظهور و سربازان و ملازمان آن حضرت، قرار دهد. ان تنصرالله ینصرکم. و اللهم عجل لولیک الفرج. شاد و پیروز و سربلند باشد. خادم کانال و شما عزیزان. شب نگار. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مهدی (عج) جان: ❤️روزگارے عاشقِ رویت شدم 💚هم غلام و نوڪرِ ڪویت شدم ❤️گر چہ من مولا بدم،آقا تویے 💚در جہانِ عشق جانانم تویے 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
یا مهدی . بی گل رویت ندارد، رونقی بستان ما بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما . گر بسامان سر کویش رسی ای باد صبح عرضه داری شرح حال بی سرو سامان ما . در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند چیست یاران، چاره غمهای بی پایان ما؟ . دوستان، گویند دل را صبر فرمایید صبر چون کنیم ای دوستان، دل نیست در فرمان ما؟ . در فراقش نیست یا رب زندگانی را سبب سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما . در فراق دوست، دل، خون گشت و خواهد شد بباد دوستان بهر خدا جان شما و جان ما . در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود می شنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما . بار هجر ما، که کوه، از بردن او عاجز است چون تحمل می کند گویی دل سلمان ما 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
دعای سلامتی حضرت مهدی ( عج ) 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
Alireza Eftekhari - Tasnife Sooz o Saz.mp3
8.46M
🍃❤️🇮🇷ایرانِ زیبا🇮🇷❤️🍃 🍃🎼🌸 آوای نور سحرگاهی 🍃🌸از استاد علیرضا افتخاری @montazeranzhoramamasr
همـه رو به حـرم آقـا براے عرض ارادت✋🌹 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.❤️ 🍃💐🌼🍃💐🌼🍃💐🌼🍃💐
قسمت بیست و دوم: علی زنده است ثانیه ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ... - خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ... از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ... بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ... 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
روزی از روزها، حضرت سلیمان نبی در سرای خویش نشسته بود که مردی سراسیمه از در درآمد. سلام کرد و بر دامن حضرت سلیمان چنگ انداخت که به دادم برس. حضرت سلیمان با تعجب به چهره آن مرد نگریست و دید که روی آن مرد از پریشان حالی زرد شده و از شدت ترس می لرزد. حضرت سلیمان از او پرسید تو کیستی؟ چه بر سر تو آمده است که چنین ترسان و لرزانی؟ مرد به گریه در آمد و گفت که در راه بودم، عزرائیل را دیدم و او نگاهی از غضب به من انداخت و من از ترس چون باد گریختم و به نزد تو آمدم تا از تو یاری بطلبم. از تو خواهشی دارم که به باد فرمان دهی تا مرا به هندوستان ببرد! حضرت سلیمان لحظه ای به فکر فرو رفت و فرمود: می پذیرم، به باد می گویم که تو را در چشم به هم زدنی به هندوستان برساند. آن روز گذشت و دیگر روز سلیمان نبی حضرت عزرائیل را دید و به او گفت: این چه کاری است که با بندگان خدا می کنی، چرا به آنها با خشم و غضب می نگری؟ دیروز مرد بیچاره ای را ترسانده ای و رویش زرد شده بود و می لرزید. به نزد من آمده و کمک می طلبید. عزرائیل گفت: دانستم که کدام مرد را می گویی. آری من دیروز او را در راه دیدم ولی از روی خشم و غضب به او نگاه نکردم، بلکه از روی تعجب او را نگریستم. عزرائیل ادامه داد: تعجب من در این بود که از خداوند برای من فرمان رسیده بود تا که جان آن مرد را در هندوستان بگیرم. در حالی که او را اینجا می دیدم... 🍃🌸🌼🍃🌸🌼🍃🌸🌼🍃🌸🌼🍃🌸
✳ امام صادق«ع» : امتَحِنوا شیعَتُنا عِندَ ثلاثٍ: عِند مَواقیتُ الصّلاةِ کیفَ مُحافظَتُهم، وَ عندَ أسرارهم کَیف حِفظهُم لَها عِند عَدونا، و الی اموالهم کیف مُواساتهم لاخوانهم فیها. امام صادق «ع» فرمود: شیعیان ما را در سه مورد امتحان کنید: در مراقبت نسبت به اوقات نماز، و در پوشیده‌داری اسرارشان از دشمنان ما و در مساوات با برادرانشان در اموال. «ع» به نقل از: ، شیخ ،
4_6028346488130634374.mp3
1.39M
اذان ای شهیدان عزیز، دعا گوی ما باشید که محتاجیم به دعایتان 🍃🌺 التماس دعا دوستان 🌺🍃 @montazeranzhoramamasr