2024_07_11_09_50_27_1_18.mp3
13.67M
┄─┅══༅❥✺﷽ ✺❥༅══┅─┄
🎙سخنرانی سلسله مباحث رشد معنوی - به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم الحرام و صفر ۱۴۰۳
🗞 با عنوان : عاشورا بازگو کننده راه مثالی قرآن.
📕 فصل دوم : شناسائی راه مثالی قرآن
📖 جلسه : ششم
۱۴۰۳/۳/۲۱ 🗓
👤استاد : شب نگار
⃟🥀🥀჻ᭂ࿐✰🥀🥀
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
🕌@montazeranzohooremamasr
┈┅𑁍🏴سلام بر سیدالشهدا🏴𑁍┅┈
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک موج بحر خون ز ساحل گریخته
کاندم کناره، در دل دریا گرفته بود
لب تشنه کشته طفل یتیم بریده دست
بر سینهی بریدهسری جا گرفته بود
#روضه
#عبدالله_بن_حسن_سلام_الله_علیه
#روضه
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیهالسلام } 🏴
از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند.
شهادتشان هم خاص است.
علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت.
▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم.
عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته.
شهادتی دارد که بسیار دقیق است.
▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند.
روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند.
اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها.
▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد.
نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید
_ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _
حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید.
زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد.
در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند.
عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟
▪️اما گفتارکه موثر نبود.
از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند.
دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود.
شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید.
کاملا هم برید.
گفته اند که از پوستش آویزان شد.
بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت.
حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند.
آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند.
تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند.
برگرفته از کتاب #چراغ_هدایت ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "
▪️التماس دعا▪️
❤️ روز پنجم محرم منتسب به عبدالله فرزند خردسال آقا امام حسن مجتبی
(عبدالله بن الحسن علیه السلام)
پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله میباشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم» .
در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین ( علیه السلام) روانه شد . عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان» !
حسین ( علیه السلام) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق میکند .
ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین ( علیه السلام)، به شهادت رسید . وی نوجوانی یازده ساله بود 🖤
🔴 شب ششم: حضرت قاسم(ع)
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
ادامه در پست های بعدی...