eitaa logo
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
483 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
7.4هزار ویدیو
115 فایل
مهدویت، فرهنگی، مباحث سیاسی ممنوع، جز سخنان مهم رهبری هرگونه کپی برداری از کانال اکیدا ممنوع ❌❌ @Shabnegar مدیر تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نواهنگ اسمع یا صهیون (1).mp3
9.72M
🔸 نواهنگ جدید «اسمع یا صهیون» 🎤 با نوای حاج ابوذر_روحی ✊🇮🇷✊🇮🇷✊🇮🇷✊🇮🇷 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍سخنرانی کوتاه از خدا و ائمه کم نخواه! حجت الاسلام دکتر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr
🟢محارم شخص چه کسانی هستند؟ مثلا آیا عموی من به فرزندانم محرم است؟ ✍پاسخ اجمالی: محرمیت از سه راه حاصل می شود: نسب، رضاع ، ازدواج. کسانى که از راه نسب به انسان محرم‏اند، عبارت‏ند از: 1. پدر و مادر و هر چه بالا روند (مانند پدر بزرگ و مادر بزرگ) 2. اولاد و هر چه پایین روند (مانند نوه و نتیجه) 3. خواهر و برادر و هر چه پایین روند (مانند خواهرزاده و برادرزاده) 4. عمو و عمه و هر چه بالا روند (مانند عمو و عمه پدر و مادر) 5. دایى و خاله و هر چه بالا روند (مانند دایى و خاله پدر یا مادر). کسانى که از راه رضاع (شیردادن) به انسان محرم مى‏شوند، همان‏‌هایى‏‌اند که از راه نسب محرم هستند (مانند پدر و مادر و اولاد و خواهر و برادر و عمو و عمه و دایى و خاله رضاعى و نیز مانند مادرزن رضاعى و دختر زن رضاعى و زن پدر رضاعى و زن پسر رضاعى). کسانى که از راه ازدواج به انسان محرم مى‏شوند، عبارت‏اند از: 1. مادر زن و هر چه بالا روند (مانند مادر مادرزن) 2. دختر زن و هر چه پایین رود (مانند دختر دختر زن) 3. زن پدر (نامادرى) و هر چه بالا رود (مانند زن اجداد) 4. زن پسر، یعنى عروس و هر چه پایین رود (مانند زن نوه و نتیجه).[1] بنابر گزینه چهارم از محارم نسبی، عموی شما به فرزندانتان محرم است. 📚پاورقی: [1] توضیح المسائل مراجع، م 2384- 2389 و 2472 و 2464 و ر. ک: رساله محرم و نامحرم، مجتهدى تهرانى، احمد، ص 10. با استفاده از نرم افزار پرسمان. 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیخ علی حلّاوی! شیخ علی حلّاوی پیوسته  در دعاهایش امام زمان علیه‌السّلام را  عتاب و خطاب می‌کرد و می‌گفت: غیبت شما برای چیست؟ و می‌گفت: در حالی که ارادتمندان شما فراوان هستند، مثلاً در همین شهر خودمان، شیفتگان و دوستان شما بیش از هزار نفرند، پس چرا ظهور نمی‌فرمایید؟! روزی شیخ علی سر به بیابان نهاد و در راه، همان حرف‌ها را زد. ناگهان عربی نزدیک او شد و فرمود: جناب شیخ، به چه کسی این همه عتاب و خطاب می‌کنی؟ عرض کرد: خطابم به امام زمان علیه‌السّلام است. ایشان فرمودند: ای شیخ، صاحب‌الزّمان من هستم؛ با من این همه عتاب و خطاب نکن! در همین شهر حله جز تو و فلان شخص قصاب، کسی از سر اخلاص یاری نمی‌خواهد. اگر باور نداری برو دوستداران مرا که می‌شناسی، در شب جمعه به منزلت دعوت کن. آن قصاب را هم بگو بیاید و دو بزغاله روی بام خانه‌ات ببند. آن‌گاه منتظر باش تا من بیایم تا حقیقت برایت روشن شود! شیخ علی حلاوی، با خوشحالی به حله بازگشت و نزد قصاب رفت و ماجرا را گفت. آنان تصمیم گرفتند چهل نفر از بهترین دوستداران امام زمان علیه‌السّلام را از بین هزار نفری که می‌شناسند، انتخاب  و دعوت کنند تا در شب جمعه به منزل شیخ بیایند و به ملاقات امام عصر علیه‌السّلام مشرّف شوند. شب جمعه فرا رسید. همه با وضو، رو به قبله، در حال دعا و در انتظار قدوم مولایشان لحظه‌شماری می‌کردند. شیخ علی نیز طبق فرمان مولایش دو بزغاله را روی پشت بام بسته بود و خود در صحن حیاط در حضور میهمانان تشریف‌فرمایی ایشان را انتظار می‌کشید. پاسی از شب گذشت و نور با عظمتی در آسمان همه جا را روشن کرد. سپس به طرف خانه‌ی شیخ علی آمد و بر پشت بام منزل قرار گرفت. دقایقی بیش نگذشت که صدایی از پشت بام، آن مرد قصاب را فراخواند. مرد قصاب، برخاست و روی بام رفت و به خدمت حضرت شرفیاب شد. امام به او فرمودند: یکی از این دو بزغاله را ذبح کن، به طوری که تمام خونش از ناودان، سرازیر و در صحن خانه جاری شود. مرد قصّاب فرمان امام را اطاعت کرد. وقتی خون، در حیاط جاری شد، همه‌ی چهل نفر گمان کردند که حضرت مهدی علیه‌السّلام، مرد قصّاب را گردن زده و این خون اوست که از ناودان می‌ریزد. پس از اندکی امام زمان  علیه‌السّلامشیخ علی را احضار فرمود. شیخ برخاست و خود را به روی بام رساند. سپس حضرت فرمان دادند تا بزغاله‌ی دوم نیز نزدیک ناودان سر بریده شود، تا برای بار دوم خون از ناودان به میان حیاط سرازیر گردد. با دیدن این ماجرا همه تصور کردند که امام زمان علیه‌السّلام، مرد قصّاب و شیخ علی حلاوی را به قتل رسانده و به زودی نوبت یک یک آن‌ها فرا می‌رسد و ملاقات با امام زمان ارواحنافداه به قیمت جان‌شان تمام خواهد شد. از این رو بی‌درنگ از جا برخاستند و از منزل شیخ علی حلاوی گریختند. آن‌گاه امام زمان ارواحنافداه رو به شیخ علی کرده و فرمودند: ای شیخ چه شد آن دوستانی که می‌گفتی؟! سپس امام زمان علیه‌السّلام غایب شدند و شیخ علی و مرد قصاب را ترک کردند. پس از این ماجرا منزل شیخ علی حلاوی، در شهر حله، به "مقام صاحب‌الزّمان علیه‌السّلام" لقب گرفت و از آن پس زیارت‌گاه عام و خاص شد. 📚 العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب‌الزّمان علیه‌السّلام 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا