🌠☫﷽☫🌠
با هم بخوانیم کتاب #مکیال_المکارم 📘 را 👇🏻
📝 #178
... 👤شريف ابوالمناقب گفت :
🔸 در يكي از شبهايي🌌 كه پدرم #در_بستر_مرگ قرار داشت نزد او بودم ، آخر شب نيروي بدني پدرم تحليل رفته و
صدايش ضعيف شده و درها به روي ما بسته بود🚪 ،
💢ناگهان مردي بر ما وارد شد كه هيبت او ما را گرفت ، و آمدنش را با وجود بسته
بودن درها مهم تلقي كرديم ،
ولي توجهي نداشتيم كه از وي سؤال كنيم .
▪️ #آنمرد_كنار_پدرم_نشست ، و مدّتي آهسته با وي گفتگو كرد
و پدرم ميگريست.
↩️سپس برخاست و رفت ، و چون از ديدگان ما غايب شد ، پدرم به سختي تكان خورد و #گفت :
👤: مرا بنشانيد ،
▪️ما هم
او را نشانديم چشمهاي خود را باز كرد و #گفت :
👤: اين شخص كه نزد من بود كجاست؟⁉️
👥 #گفتيم : از همانجا كه آمده بود بازگشت .
👤 #گفت
: دنبالش برويد .
▪️رفتيم ولي او را ديگرنيافتيم ، درها بسته بود🚪 .
👈🏻 نزد پدر بازگشتيم و جريان را به او گفتيم ،
↩️سپس از او #پرسيديم : اين
شخص كه بود ؟⁉️ 🤔
👤 #گفت : اين صاحب الامر عليه السلام بود ،
پس از آن سختي بيماريش عود كرد و بيهوش شد(1)
🔘 مي گويم : در حرف ظاء مناسب اين معني گذشت ، مراجعه شود
🔷 #اسماعيل_عليهالسلام گوسفند چراني ميكرد
🔶 #قائم_عليهالسلام نيز اين برنامه را خواهد داشت ،
💠در حديث مفضّل از امام صادق عليه السلام آمده كه #فرمود :
🌺✨ و قسم به خدا اي مفضّل
گويا مينگرم او را كه داخل مكّه🕋 شده و
👈🏻 جامه پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم را پوشيده ، و
👈🏻عمامه زردي به سر نهاده ، و
👈🏻نعلين وصله شده پيغمبر را به پا كرده ،و
👈🏻عصاي آن حضرت را به دست گرفته ،
👈🏻چند بز لاغر را ميراند و با اين وضع ميرود تا به خانه كعبه🕋 ميرسد ،
⏪در آن هنگام كسي
نيست كه او را بشناسد او در سن جواني آشكار ميگردد✨(2)
🔷 #اسماعيل_عليهالسلام تسليم امر خداي عزّوجل بود ، او گفت :
📖✨ « يا أبَتِ افْعَلْ ما تؤمَرُ سَتَجِدُني إن شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرينَ»✨ (3)
✨ ای پدر آنچه امر مي شوي انجام ده اِن شاء اللَّه مرا از صابرين خواهي يافت✨
🔶 #قائم_عليهالسلام نيز تسليم امر الهي است
📄ص: 227
-------------------------------------------------------
1)بحارالأنوار، 52، 55
2)بحارالأنوار، 53، 6
3)سوره صافات، آیه102
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
#امام _زمان
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»🌤
@montazeranzohour_313