﷽
باهم بخوانیم کتاب #مکیال_المکارم
📘 را 👇🏻
📝 #20
....بر
#شهادت 👈🏻 #لاالهالااللَّه
و #محمدرسولاللَّه ،
🔸به #طمع اينكه وقتي اوضاع خوب شد ، و امور منظّم گرديد ، #فرمانداري_و_ولايت جايي هم به آنها برسد و چون از رسيدن به #رياست به دست آن حضرت مأيوس شدند
👥با بعضي از #هم_فكران خود همراه شدند تا #در_شب_عقبه شتر پيغمبر صلي االله عليه وآله وسلم را رم بدهند و شتر در آن گردنه هولناك حضرت را بيفكند و كشته شود و صورتشان را پوشاندند
مثل
ديگران
☝️🏻ولي #خداوند پيغمبرش را از نيرنگ آنان #ايمن قرار داد و #حفظ_كرد و نتوانستند آسيبي برسانند ،
👥 آن دو نفر حالشان نظير طلحه و زبير است كه آمدند و با #عليعليهالسلام
#بيعت كردند 🤝
☝🏻به طمع اينكه هر كدامشان فرماندار يك استان بشوند ،
#امّا وقتي مأيوس شدند
بيعت را شكستند ، 🤝❌
و #عليه آن حضرت #قيام كردند ،
تا اينكه #عاقبت كارشان بدانجا كشيد كه عاقبت كار افرادي است كه #بيعت_را_بشكنند
🔹سخن كه به اينجا رسيد #مولايمان امام حسن بن علي عليه السلام براي نماز برخاست ،
🍃🌸 #قائم_عليه_السلام نيز با او برخاست و من از خدمتشان بازگشتم و به جستجوي احمد بن اسحاق برآمدم كه ديدم↪️
#گريان به نزدم آمده
▪️ گفتم : چرا معطّل شدي ؟⁉️
و چرا گريه مي كني⁉️
👤گفت : پيراهني كه مولايم مطالبه فرمود #نيافتم ،
▪️گفتم : ناراحت مباش برو به حضرت خبر بده
🔸 پس بر حضرت داخل شد و برگشت در حالي كه #با_تبسم_بر_محمّدوآل_محمّد درود مي فرستاد
▪️گفتم : چه خبر است ؟⁉️
👤گفت ديدم پيراهن زيرپاي مولايم گسترده است ،
🔸پس #حمد_الهي را بجاي آورديم ، و پس از آن روز چند روزي هم به #خانه_مولايمان🏠 مي رفتيم
ولي
آن #كودك را نزد حضرت نمي ديديم
🔸چون روز وداع و خداحافظي رسيد من و احمد بن اسحاق و كهلان همشهري من برآن حضرت وارد شديم ،
👤 احمد بن اسحاق بپاخاست و عرضه داشت : 👇🏻
#اي_فرزند_پيغمبر_خدا ، رفتن نزديك و غصّه مان زياد است
🤲🏻از درگاه خداوند مي خواهيم كه درود خود را بر جدت ّ #محمد_مصطفي و پدرت #حضرت_مرتضي و مادرت #حضرت_سيده_النساء و دو سرور جوانان بهشت #عمو_و_پدرت و امامان پاكيزه بعد از ايشان از پدرانت بفرستد ، و
نيز درود و صلوات خود را بر#تو_و_فرزندت قرار دهد ، و
از خدا مي خواهيم كه #آستانهات_بلند و
#دشمنانت_پست_و_زبون گردند🤲🏻 ،
و خدا نكند كه اين آخرين ديدارمان با شما باشد .
چون سخن احمد بن اسحاق به اينجا رسيد حضرت متأثر شد بطوري كه اشك از ديدگانش جاري گشت ،
سپس
🌸فرمود :✨ اي ابن اسحاق #دعاي خود را از حدّ مگذران✋🏻 كه تو در اين سفر
#خداي_را_ملاقات_خواهي_كرد .
🔹احمد بن اسحاق تا اين سخن را شنيد بيهوش افتاد...
ادامه دارد...
📄ص: 60
#امام_زمان 💕
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج