هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌مکر معاویه درباره #علم امیرمومنان
زماني که #محمدبن_ابيبکر از سوي #امیرمومنان علی والي #مصر بود، او به آن حضرت نوشته بود که از #سنت و احکام فقهي آگاهي ندارد، آن حضرت، براي محمد رساله ای نوشته و احکام فقهي را در آن بيان کرده بود؛
پس از شهادت محمد توسط عمال معاویه و تصرف مصر، آن احاديث به دست #معاويه افتاد.
معاويه آنها را با شگفتي مطالعه و #محکمترين و جامعترين احکام دانسته و براساس آن #فتوا داده و #قضاوت ميکرد.
اين رفتار معاويه مورد اعتراض هم پيمانانش قرار گرفت. معاويه براي اين که اين اعتراض را بخواباند، گفت:
ما به اين #احاديث عمل ميکنيم، اما ميگوييم اين احاديث از #ابوبکر است که نزد فرزندش محمدبن ابيبکر بوده است.
📚ثقفي، الغارات، ج1،ص251.
👇👇
🌻 @ahlebait110
هدایت شده از از هر دری سخنی
در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، بیماری پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله شدّت یافت ، رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، امّا لحظاتی بعد می بینند که أبوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از أصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند .
رسول خدا صلّی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند چرا همراه با سپاه حرکت نمیکنید ؟
أبوبکر می گوید ، من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم .
عمر عذر میآورد كه دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم .
پیامبر صلّی الله علیه و آله متأثّر میشوند و چند بار میفرمایند سپاه أسامه را حرکت دهید ، سپاه اسامه را حرکت دهید .
گویا تنها أبوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک میکنند ، و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ، و با وجود تأکید پیامبر أکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند ، هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند .
با توجه به اينکه حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلّی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص أمیرمؤمنان علیه السّلام - نخواهد افتاد ، آنان انتظار وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله را میکشند .
پیامبر خدا که چنین می بینند ، سر از بستر بیماری بر می دارند و میفرمایند
دوات و كَتِفی (۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسّک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید .
عدّه ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند ، امّا عمر مانع آنها می شود و میگوید ، چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید ، نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است . برخی بر سخن رسول خدا صلّی الله علیه و آله تأکید می کنند و عدّه ای به طرفداری از عمر میپردازند ، در منزل پیامبر سر و صدا بالا میگیرد ، طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور میشوند ، رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و میفرمایند از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست . عدّه ای می گویند وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله میفرمایند بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ، تنها وصیّت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید .
حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلّی الله علیه و آله وصیّت خویش را نمی نویسند ، خانه رسول خدا را ترک می کنند .
از آن پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به أمیرمؤمنان علیه السّلام نخواهد رسید .
عباس عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با أمیرالمؤمنین علیه السّلام و دیگر أهل بیت علیهم السّلام همچنان در خانه رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده میشوند ،
آنان میدانند که خلیفه واقعی رسول خدا جز أمیرمؤمنان علیه السّلام نیست ، امّا از سوی دیگر تلاش بی وقفه توطئه گران و اهل صحیفه (*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر میپرسد ، ای رسول خدا ، اگر أمر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز . پیامبر رو به أمیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند ، تو پس از من مورد ظلم واقع میشوی .
در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانه پیامبر صلّی الله علیه و آله خلوت میشود ، رسول خدا به أمیرالمؤمنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیه به خلیفه بر حقّ الهی - أمیر مؤمنان علیه السّلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است .(۲) .
عبدالله بن عباس - فرزند دیگر عباس عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله - که ماجرای فوق را نقل میکند ، با بردن اسم پنجشنبه گریان میشود و میگوید ، روز پنجشنبه ؟ و چه روزی بود روز پنجشنبه ؟ او ادامه می دهد مصیبت و همه مصیبت آن بود که مانع نگارش وصیّت توسّط پیامبر شدند . (۳)
جالب آنکه عمر بن خطاب ، سال ها بعد ، در زمانی که خلافت کاملا تثبیت شده بود ، به روشنی ، علت سخن خویش را به عبدالله بن عباس می گوید ، پیامبر در بیماری خویش میخواست به نام علی تصریح کند ، اما من به جهت محبّت و حفظ اسلام ، از نوشتن آن وصیّت ، جلوگیری کردم (۴) .
۱) در حجاز آن زمان مطالب بر روی استخوان کتف شتر ، پوسته درخت نخل ، سنگ صاف و پوست حیوانات نوشته میشد .مجمع البحرین ۵ / ۱۱۰ .
(*) لقبی برگرفته از خطابه غدیر که پیامبران با این عبارت به منافقان اشاره کردند .
۲) کتاب سلیم بن قیس ۲ / ۶۵۸ .
۳) بخاری ۴ / ۶۵ . و ۵ / ۱۳۷ .
۴) شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید ۱۲ / ۲۰ .
@mohagheghyazdy1
#پیامبر
#عمر
#أبوبكر
@alfavayedolkoronaieh🌱