زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

#تلنگر داشتم‌میگفتم‌این‌ڪوفیان❌ چہ‌ڪردن⁦🗯️⁩ "با‌حسین‌‌(؏)‌"💌 یاد‌خودم‌ویاد‌"‌گناهانم"افتادم ڪہ چہ‌‌ڪردن‌باقلب‌امام‌زمانم‌(عج)🥀🖤" {" به حق همون دستی که باهاش سینه میزنی ... گناه نکن رفیق🍃"} #امام_زمان #محرم اللّهُم عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج❤️🌱 #یاحسین(‌ع)🖤

#ڪربلا دست‌هایم‌اگربرسینه‌نڪوبد.. چشم‌هایم‌اگردرعزاۍتوگریان‌نشود.. لب‌هایم‌اگرنام‌ت‌رانبرد.. پاهایم‌اگربراۍتوقدم‌برندارد.. گوش‌هایم‌اگرپُرنشودازناله‌ۍغریبۍات.. به‌چه‌دردۍمۍخورد..؟! من..' دورهایم‌رازده‌ام؛ ودوباره‌آمدم‌سوۍطُ! مرابپذیر..!!💔 •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

🥀 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین 🎞 تذکر محمود کریمی به سینه‌زنان هیئتش: اگر یک نفر هم فاصله اجتماعی را رعایت نکند، همان‌جا سینه‌زنی را قطع می‌کنم و می‌روم اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋

#روضه_حضرت_رقیه #کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و ظهور حضرت منتقم(عج)آزاد #محرم #کربلایی_حمید_علیمی •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

بابا منو ببر...😭🖤 #یا_رقیه 🖤 بابا بد اخلاقن چقدر مردای شامی‌...😭😭 •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

راستی بابا....😭💔 یامولاتے،یارقیہ‌اغیثینےبانوجان😔 #استوری #مدیر_ساخت #محرم #حضرت_رقیه •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

ای‌ کاش دوست داشتنت فقط مختص حالات اضطرارمان نباشد... ای‌ کاش دعاهایِ‌مان برای آمدنت فقط برای جمعه‌های دلتنگی نباشد... ای‌ کاش بی قراری‌هایِ مان فقط برای غروب نفسگیرِ جمعه نباشد... ای‌ کاش چشم انتظاری‌هایِ مان همیشگی باشد... ای‌ کاش که ای‌ کاش‌هایِ‌مان فقط در زمان نا امیدی نباشد... ای‌ کاش بیشتر دوستت بداریم مهربانترین پدر... آجرک الله یا صاحب الزمان 🖤 #اللّهمّ_عجِّل_لولیّک_الفرج •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

✨﷽✨ راه تشرف🖤 💫آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) نقل می کنند : ️در تهران استاد روحانی ای بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی از یکی از طلّاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. 🔸️روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می شوید؟ 🔸️استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید : عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید : اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ، ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. استاد می گوید : عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّاالْبَلاغُ الْمُبینُ) ️آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید ، آقا فرمود : لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم. ┈┈┈┈••🍂🖤✾🍂••┈┈┈ •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•

محتاج نگاهتم خانوم سه ساله... #حضرت_رقیه #محرم •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•