eitaa logo
کلام منتظران🌺🌺🌺❤️
167 دنبال‌کننده
370 عکس
436 ویدیو
0 فایل
به امر رهبر فعالیت خود را در رسانه که مهمترین رکن خبر واطلاع رسانی در جامعه است را شروع میکنم. سخن حق♥
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ می‌نشستم دونه‌دونه پاکشون می‌کردم و می‌ذاشتم خشک بشن. همه بهم می‌گفتن: «این کار فایده نداره، وقت تلف می‌کنی.» ولی گوشم بدهکار نبود. روزبه‌روز بیشتر جمع می‌کردم، کیسه‌هام پر می‌شد. تا این‌که یه روز، همه رو بردم عطاری محل. صاحب عطاری تا دید، چشم‌هاش برق زد. گفت: «این‌ها عالیه… همه‌شو برمی‌دارم.» همون روز فهمیدم که می‌شه از هیچ، یه چیزی ساخت. همه مسخره‌م می‌کردن. هرکی می‌دیدم تو باغ یا زمین کشاورزی دولا شدم و گل می‌چینم، لبخند تمسخرآمیزی می‌زد یا می‌گفت: «این چه کاریه؟ وقتتو تلف می‌کنی.» ولی من اصلاً اهمیت نمی‌دادم. حتی ته دلم به کاری که می‌کردم افتخار می‌کردم. کم‌کم شروع کردم به شناختن گیاه‌های دیگه. هرجا می‌رفتم، چشمم دنبال گل و برگ‌های خاص بود. بابونه که همیشه محبوبم بود، ولی حالا گیاه‌های دارویی دیگه رو هم یاد می‌گرفتم. می‌رفتم می‌چیدم، می‌آوردم خونه و روی پشت‌بوم پهن می‌کردم تا خشک بشن. پدربزرگم وضع مالی بدی نداشت، می‌توانست به ما کمک کنه، ولی هیچ وقت دست به جیب نمی‌شد. شاید چون می‌خواست ما خودمون تلاش کنیم، یا شاید هم نه… نمی‌دونم. اما وقتی دید که من واقعاً دارم تلاش می‌کنم و از این کارم پول درمیارم، یه‌جوری غیرمستقیم حمایتم کرد. یواش‌یواش کارم رو گسترده‌تر کردم. برای خودم کاغذ نوشتم، اسم گیاه‌ها و خواصشون رو روش چاپ کردم. با همون‌ها می‌رفتم سراغ فروش. ادامه دارد کپی حرام