هنوز آن روز را فراموش نمی کنم که در خیابان کنار کیوسک تلفن بعد از اتمام صحبت با خانواده و حرکت به سمت دانشگاه متوجه صدای دختر بزک کرده ای شدم که مرا برادر خود خواند و کارت اعتباریم را تقاضا کرد من هم که قیافه او را دیدم با بی محلی به حرکتم ادامه دادم و این جا بود که چیزی جز ناسزاهای او نصیبم نگردید، نمی دانم شاید هم ادب حکم می کرد که بایستم اما…
آن زمان هم با سکوت و مشغولیت به درس گذشت وچه می دانستم که تقدیرم ماندن و تأهل در پایتخت است.
حال دیگر تهران پرشده از باربی های خوش خط و خال، دولت ها یکی پس از دیگری آمده اند و رفته اند چه اصلاح طلب چه اصول گرا، بماند که آن روزها می گفتند فلان دولت آمد حجاب تعطیل می شود بعد هم گفتند آن دیگری آمد اوضاع حجاب درست می شود، دیگر چشمم آب نمی خورد که با آمدن کسی جز مهدی فاطمه (عج) حیا و عفت فاطمی بر سر زمینمان حکم فرما گردد.
این روزها دیگر دارد عادی می شود که زنان با لباس های آستین کوتاه و مانتوهای چاک دار به کوچه و خیابان راه پیدا کنند.
در نهایت حربه جدید دشمن که زیرکانه این بار اندام زنان ایرانی را هدف گرفته، پوششی است به نام (ساپورت) البته شرمم می شود بگویم پوشش!!! نمی دانم بعضی ها چگونه این جرأت را به خود داده اند، همانطور که در مراسم های عروسی و در برابر محارم خود ظاهر می شدند اکنون خود را بزک کرده و به خیابان ها و پاساژها نفوذ کنند.
جالب اینجاست که با کمترین تأملی می توان گامهای آرام ابلیس در ترویج اباحه گری و عریانی را فهمید. تغییر نام جوراب شلواری زنانه به ساپورت، هماهنگی ورود و تولید بیشمار آن در کشور، مسلح شدن مانکن های پشت ویترین و مانکن های انسانی خیابان گرد به آن، سایت های پرشده از فروش مدل های رنگارنگ ساپورت بدون کوچکترین تذکر و در آخر تبلیغ های زیرکانه آن در شبکه های ماهواره ای أعم از کنسرت گوگوش (طبق مطالعات اینترنتی) که با سیاست هر چه تمام تر با آنکه می توانند زنان را با پاهای عریان به صحنه بیاورند اما از ساپورت استفاده می کنند.
اما باید بانهایت تأسف گفت این بعضی از زنان ساده اندیش هستند که بدون اندکی درنگ و دقت در نقشه های شوم دشمنان این مرز و بوم شخصیت و حیای خود را بازیچه دست آن ها کرده اند.
دیگر وقت آن رسیده که سکوتم را بشکنم و در این جنگ نرم با سلاح قلم بر دشمن خاصم یورش برم تا شاید بعضی از مسئولین در خواب مانده و بعضی از علما و روحانیونی که احیانأ از تأثیر کلامشان اطمینان ندارند این نوشته ها را دیده و به جنب و جوش بیفتند، هر چند شاید آن ها هنوز هم از بحث و پیگیری این مسائل خجالت می کشند و سطح آن را پایین تر از سطح علمی و معنوی خود می بینند. حال آنکه همین بعضی ها هنوز نمی دانند ساپورت چیست، چه شکلی دارد و چه کسانی آن را پوشیده اند.
دیگر شاید وقت آن رسیده باشد که ندایی بگوید: (الیوم استعمال ساپورت در حکم محاربه با امام زمان عج) تا بد خواهان نظام اسلامی ایران حیا و غیرت زنان و مردانی را حس کنند که حاضرند خون رنگینشان را فدا کنند.
و روباه صفتان چه حیله گرانه نقشه راه کشیده اند:
1. موهای بیرون افتاده از پس و پیش
2. روسری های کوتاه آب رفته
3. شلوارهای سوراخ سوراخ و کوتاه شده
4. مانتوهای اندامی و چاک خورده
5. لباس هایی با دکمه های روی آستین جهت سهولت برای بالا زدن
6. ساپورت
7. هدف بعدی دشمنان!!! خدا نکند که عریانی کامل اندام باشد.
.
به امید آن روز که مسئولین، علما و دلسوزان این نظام با ذره بین قوی تری سیاست های زیرکانه دشمن را نظاره گر بوده و سازنده سدهای مستحکم در برابر نفوذ صفات رذیله باشند.
(رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي)…
1.در اینکه پوشانیدن غیر وجه و کفین بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.این قسمت جزء ضروریات و مسلمات است.نه از نظر قرآن و حدیث و نه از نظر فتاوی در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد.آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دستها تا مچ است.
2.مساله «وجوب پوشش » را که وظیفه زن است از مساله «حرمت نظر بر زن » که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد.ممکن است کسی قائل شود به عدم وجوب پوشیدن وجه و کفین بر زن و در عین حال نظر بدهد به حرمت نظر از جانب مرد.نباید پنداشت که بین این دو مساله ملازمه است.همچنانکه از لحاظ فقهی مسلم است که بر مرد واجب نیست سر خود را بپوشاند ولی این دلیل نمی شود که بر زن هم نگاه کردن به سر و بدن مرد جایز باشد.
بلی، اگر در مساله نظر قائل به جواز شویم در مساله پوشش هم باید قائل به عدم وجوب شویم، زیرا بسیار مستبعد است که نظر مرد بر وجه و کفین زن جایز باشد ولی کشف وجه و کفین بر زن حرام باشد.بعدا نقل خواهیم کرد که در میان ارباب فتوا در قدیم کسی را نمی توان یافت که قائل به وجوب پوشیدن وجه و کفین باشد ولی هستند کسانی که نظر را حرام می دانند.
منتظران گناه نمیکنند
2.مساله «وجوب پوشش » را که وظیفه زن است از مساله «حرمت نظر بر زن » که مربوط به مرد است باید تفکیک کر
3.در مساله جواز نظر تردیدی نیست که اگر نظر از روی «تلذذ» یا «ریبه » باشد حرام است.
«تلذذ» یعنی لذت بردن، و نگاه از روی تلذذ یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد; و اما «ریبه » یعنی نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانی نیست ولی خصوصیت ناظر و منظور الیه مجموعا طوری است که خطرناک است و خوف هست که لغزشی به دنبال نگاه کردن به وجود آید.
«تلذذ» یعنی لذت بردن، و نگاه از روی تلذذ یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد; و اما «ریبه » یعنی نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانی نیست ولی خصوصیت ناظر و منظور الیه مجموعا طوری است که خطرناک است و خوف هست که لغزشی به دنبال نگاه کردن به وجود آید.
این دو نوع نظر مطلقا حرام است حتی در مورد محارم.تنها موردی که استثنا شده نظری است که مقدمه خواستگاری است که در این مورد اگر تلذذ هم باشد - که معمولا هم هست - جایز است.البته شرطش این است که واقعا هدف شخص ازدواج باشد یعنی مرد جدا به خاطر ازدواج بخواهد زن را ببیند و از لحاظ سایر خصوصیات مورد نظر زن را پسندیده باشد نه آنکه برای چشم چرانی قصد ازدواج را بهانه قرار دهد. قانون الهی مانند قانونهای بشری نیست که بتوان با صورتسازی خیال خود را راحت کرد.در اینجا وجدان انسان حاکم است و خدای متعال که هیچ چیز بر او پوشیده نیست محاسب.علیهذا باید گفت در حقیقت استثنائی در کار نیست، زیرا آنچه قطعا حرام است نگاه به قصد تلذذ است و آنچه مانعی ندارد این است که نگاه به قصد تلذذ نباشد ولی تلذذ قهرا پیدا شود.
فقها تصریح کرده اند که جایز نیست کسی به زنها نگاه کند تا در بین آنها یکی را انتخاب کند.آنچه جایز است، در مورد یک زن خاص است که به او معرفی شده است و درباره اش می اندیشد، از سایر جهات تردیدی ندارد، فقط از نظر چهره و اندام تردید دارد، می خواهد ببیند آیا می پسندد یا نه؟ برخی دیگر از فقها به صورت احتیاط مطلب را بیان کرده اند.
چهره و دو دست (وجه و کفین)
بعد از اینکه موارد قطعی پوشش را بیان کردیم نوبت می رسد به بحث درباره «پوشش وجه و کفین » .
مساله پوشش بر حسب اینکه پوشانیدن وجه و کفین واجب باشد یا نباشد دو فلسفه کاملا متفاوت پیدا می کند.اگر پوشش وجه و کفین را لازم بدانیم در حقیقت طرفدار فلسفه پرده نشینی زن و ممنوعیت او از هر نوع کاری جز در محیط خاص خانه و یا محیطهای صد در صد اختصاصی زنان هستیم.
ولی اگر پوشیدن سایر بدن را لازم بدانیم و هر نوع عمل محرک و تهییج آمیز را حرام بشماریم و بر مردان نیز نظر از روی لذت و ریبه را حرام بدانیم اما تنها پوشیدن گردی چهره و پوشیدن دستها تا مچ را واجب ندانیم آنهم به شرط اینکه خالی از هر نوع آرایش جالب توجه و محرک و مهیج باشد بلکه ساده و عادی باشد، آن وقت مساله صورت دیگری پیدا می کند و طرفدار فلسفه دیگری هستیم و آن فلسفه این است که لزومی ندارد زن الزاما به درون خانه رانده شود و پرده نشین باشد بلکه صرفا باید این فلسفه رعایت گردد که هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده، و کانون اجتماع باید پاک و منزه باشد و هیچ گونه کامجویی خواه بصری و خواه لمسی و خواه سمعی نباید در خارج از کادر همسری صورت بگیرد.بنابر این زن می تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده دار شود.
البته در اینجا چند نکته هست:
الف.ما فعلا در این مقام نیستیم که آیا زن در درجه اول باید به وظایف خانوادگی عمل کند یا خیر؟ شک نیست که ما طرفدار این هستیم که وظیفه اول زن مادری و خانه سالاری است.