37.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعوتید به هیات صراط الزهرا(س) دختران انقلاب
🏴أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
🔥همراه با تبیین و بررسی #اغتشاشات و آشوب های اخیر
سخنران: خانم دکتر روح افزا
مداح : حاج امیر عباسی
زمان : چهارشنبه ۶ مهر از ساعت۱۵
✅همراه با مهدکودک،پذیرایی و هدایا
مکان : تهران ، مترو بهارستان ، نرسیده به سرچشمه ، کوچه شهید صیرفی پور ، مجموعه فرهنگی سرچشمه
#چادرم_لباس_جهادم
#هیات_دختران_انقلاب
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
یاد حضرت در دقایق زندگی
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
🔴 امام رضا علیه السلام:
🔵 خدایا در کار او (حضرت قائم علیه السلام) ما را به خستگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما و ما را از کسانی قرار بده که به وسیله (یاری)او دینت را یاری می رسانی
⚫️ شهادت امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد.
#مهدویت
مرد روحانی قصهای را تعریف کرد که در نوع خود جالب و شنیدنی بود. او میگفت:
اگر چه قبل از انقلاب بیحجابی در جامعه آزاد بود و زنان هرطوری که میخواستند در انظارعمومی ظاهر میشدند، اما زنان بیحجاب حرمت همجواری با حرممطهر را همیشه رعایت میکردند و اگر زمانی گذارشان به سمت و سوی حرم میافتاد، تا وارد خیابانهای منتهی به حرم میشدند، چادرشان را از کیف در آورده، بهسر میکردند و با سر و وضعی مرتب به سوی حرم میرفتند.
در همان ایّام، یکروزکه به زیارت رفته بودم، هنگام خروج از حرم، ناخودآگاه با زنی همراه شدم که چند قدمی از من جلوتر میرفت . آنزن از نوع چادر سر کردنش کاملا مشخص بود که جزو زنان بیحجاب است و چادر بسر کردن بلد نیست. کاملا محسوس بود که به زحمت چادر را روی سرش نگه داشته و هرازگاهی چادر از سرش سُر میخورد و روی شانهاش میافتاد و او دوباره آنرا به سر میکشید و موهایش را میپوشاند. کمی که از حرم دور شدیم، زن چادر و روسریاش را از روی سر برداشت و داخل کیفش گذاشت. از کار او بسیار ناراحت شدم . قدمهایم را به سمت او تند کردم و همینکه به کنارش رسیدم، بی آنکه نگاهم را بصورتش بیندازم ، با حالت تغیّر و اعتراض گفتم:
خانم عزیز. حجاب تنها برای داخل حرم نیست. شما اگر به امام اعتقاد دارید و به زیارتش میآیید، باید رعایت دستورات اسلام را بکنید و در برابر نامحرم خود را بپوشانید.
برگشت و با دیدن من با حالتی شادمانه سلام کرد و گفت:
چه خوب که شما را دیدم. داشتم دنبال یک روحانی می گشتم.
فکر کردم قصد استهزاء و تمسخر مرا دارد، با پرخاش بیشتری وی را مخاطب قرار دادم و گفتم:
از پاسخ پرهیز میکنید؟ پرسیدم شما که به زیارت معتقد هستید، چرا حرمت مسلمانی نمیدانید؟