اللهم ارزقنا حرم حرم حرم😭 ...

📌مجری منوتو: ما میخوایم مفهوم ناموس و غیرت از بین بره..... 👌و اما پاسخ ‌ #شهید_مدافع_حرم بابک نوری: ما از ناموس و غیرت دفاع می کنیم... #جنبش_ززآ_بدون_روتوش #حجاب_خونبهای_شهیدان

💠سرزنش نفس 💧مبارزه با نفس، اسير دام‌ های آن نشدن و در مواقع لزوم به سرزنش نفس پرداختن، از شرايط اصلی سلوك است. حسن بن جهم از امام كاظم علیه السلام يا (حضرت رضا علیه السلام ) نقل می كند كه: مردی از بنی اسرائيل، چهل سال خداوند را عبادت كرد. سپس قربانی ای به درگاه خدا پيش‌ كش كرد؛ ولی از او پذيرفته نشد. خطاب به نفس خود گفت: اين كار را فقط از جانب تو كردم و اشتباه هم فقط از جانب تو است. خداوند عزّوجلّ به او وحی فرمودند: «اين سرزنش كردن نفست از عبادت چهل ساله‌ ات برتر است.»

🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ #امام_رضا_علیه_السلام #امام_زمان_عجل الشریف

✨ با حمایت از #ولایت_فقیه و #زمینه_سازی_ظهور، این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل می‌شود، ان شاء الله . ✨ #متن 1⃣3⃣ ❇️ #چگونه_زمینه_ساز_ظهور_باشیم⁉️ 💠قسمت هجدهم 💥 اصبغ بن نباته می گوید: در لحظات آخرِ عمرِ شریف امیر المؤمنين علیه السلام من پشت درب خانه حضرت بودم. مردم و یتیم های زیادی آمده بودند. آنگاه امام حسن علیه السلام به جلوی درب خانه آمدند و فرمودند که به دستور پدرم همه به خانه های خود برگردند. 📌 اصبغ می‌گوید همه رفتن امّا من گوشه کوچه زانوی غم بغل گرفته و همانجا نشستم. امام حسن علیه السلام مرا که دیدند فرمودند : چرا نمی‌روی ؟ آهی کشیدم و گفتم از درب خانه ی علی به کجا بروم؟ پاهایم یاری نمی‌کند جای دیگری بروم. امام حسن علیه السلام به داخل خانه رفتند و برای پدر توضیح دادند. در نتيجه حضرت علی علیه السلام فرمودند که به اصبغ بگویید داخل خانه شود. سپس من رفتم و در کنار بستر حضرت نشستم. ✳️ حضرت فرمودند: ای اصبغ می خواهم نکاتی را برایت بگویم. عرض کردم بفرمایید مولای من. ⭕️ فرمودند : اگر کسی عاق والدین بشود، لعنـت خــدا بر اوست. اگر کسی خادمی را اجیر کند و او را اذیت کند، لعنـت خــدا بر اوست. اگر کسی امــام و رهـبـرِ خود را اذیت کند، لعنـت خــدا بر اوست. لـعنــت خــدا یعنی کسی که از رحمت خدا دور می‌شود. سپس حضرت رو به من کردند و فرمودند ای اصبغ خدا می داند که من هم امام و رهبرشان بودم هم خادمشان و هم پدرِ این امت. ✴️ چقدر حضرت را ناراحت کردند که ایشان در آن لحظات آخر از صمیم قلب آه میکشند و این صحبت ها را برای اصبغ بیان میکنند. حضرت با این بیانات چه درسی را میخواستند به ما بدهند؟ ⚠️ یک طلبه، یک روحانی اگر خوب صحبت کند همیشه در اطرافش شلوغ هست و کسانی هستند که سوال می‌پرسند. امّا مردم آن زمان چه مردمی بودند که حضرت آنقدر وقت اضاف می آوردند که به چاه کندن و باغ داری می پرداختند. ❌ آنها علی علیه السلام را نشناختند.علی علیه السلام را نخواستند. جانشان علی دوست و علی طلب نبود که از دریای معارفِ و کوه توحید ِعلی علیه السلام استفاده کنند. ✅ ای مردم❗️علیِ این زمان زنده است و نامش مهدی عجل الله است. چه اتفاقی افتاده است که همان امیر المؤمنینِ مظلوم در مورد فرزندش مهدی می فرمایند : فرزندم را آوره و طرد میکنند. 💢 همان حال و ناراحتی که حضرت علی علیه السلام در آن زمان داشتند اکنون فرزندش مهدی عجل الله دارند. امیرالمؤمنین علیه السلام 25 سال خانه نشینی داشتند و غریب بوده اند امــا امام زمان عجل الله بیش از 1200 سال است این حال را دارند.

😭

⭕️ بازگشتِ بانوی دو عالم 🔹 علامه مجلسی در بحارالانوار روایتی طولانی با موضوع رجعت را مطرح می‌کند. در این روایت، مفضل می‌گوید از امام صادق پرسیدم: آیا پیامبر و امام على با قائم خواهند بود؟ 🔸 حضرت فرمودند: آرى، والله پیامبر و على ناگزیر می‌باید قدم روى زمین بگذارند... اى مفضل! گویا می‏بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت شکایت می‌کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و می‏گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛... جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه می‌کند و می‌فرماید: اى فرزندان من! هرچه به شما رسید، بیشتر به جد شما رسید. 🔺 آنگاه فاطمه زهرا می‌آید و از ظلم هایی که در حق او و همسرش شده و غصب فدک‏ و رفتن به میان مهاجرین و انصار و... شکایت می‌کند. 🔆 بنابر این روایت، حضرت فاطمه نیز جزء رجعت کنندگان خواهند بود. 📚 بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷ #رجعت ٢١

#فایل_صوتي_شيطان_شناسی 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍ گناه، زیاد داری؟ آیا نگران عقوبت ها و بلاهایی هستی، که ممکنه بدنبال گناه،بهت برگرده؟ 🔻خیلی راحت میتونی،جلوي همشونو بگیری! گوش کن👇

هم اکنون مراسم چهارپایه خوانی شهادت امام رضا علیه السلام حرم مطهر رضوی صحن پیامبر الاعظم ( س) (زنده ) شبکه ۲

هم اکنون شبکه قرآن اجتماع بزرگ محبان امام مهربانی ها میدان امام حسین (ع) ( زنده)

تو شبکه خبر ۲ دارند میگذارند

😭 وداع با محرم و صفر 😭 😭 عشقبازی با امام رضا علیه السلام 😭 خداحافظ، دوماهِ گریه و ماتم 😭 خداحافظ، لباسِ مشکی و پرچم 😭 خداحافظ، حسینی‌ها، عزادارا 😭 میونِ ما، میومد نالهٔ زهرا 😭 حلالم کن، می‌دونم خیلی آقایی 😭 دم مرگم، به دیدارم تو میآیی 😭 حلالم کن، ببین کوهی زِ دردم من 😭 حلالم کن، برات کاری نکردم من 😭 حلالم کن، می‌دونم که گنهکارم 😭 ولی آقا، می دونی که دوست دارم 😭 #شهادت_امام_رضا #امام_رضا #ماه_صفر ✨✨✨

#روز_شمار_آغاز_امامت_امام_زمان_عج ✨ربیع الاول بهانه‌ای برای تجدید عهد با امام زمان علیه‌السّلام! 📌 ...اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ... 🔹 جان برادر! چشمان خدا تو را می‌بیند، هر لحظه، هر قدم، هر صبح، هر شام... هر کاری که انجام می‌دهی و هر نیتی که در پسِ کاری‌ست و هر قدمی که بر‌می‌داری و هر قدمی که برنمی‌داری... یادت باشد، چشمان خدا، تو را می‌بیند! بگذار تصویری که از تو می‌بیند، لبخند بر لبان او بنشاند. 🍂بر درد منی،درمون و طبیب 🍂تنها شدی ای آقای غریب... ✅همه برای بیعت با امام زمان عج می‌آییم ▫️ #عید_بیعت •┈—┈—┈✿┈—┈—┈• #روز_شمار_۹_ربیع_الاول #۱۰_روز ✨آغاز امامت امام زمان عج #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شام غریبان شهادت امام رضا علیه السلام

ماهِ صفر هم تموم شد.. امیدوارم یه جوری رزقتون رو گرفته باشید که بگید همه‌چیز از دوماه محرم و صفرِ ۱۴۰۲ شروع شد :) دست خالی از درِ خونه‌ی این خاندان برنگشته باشید!

هم اکنون. مراسم شام غریبان امام رضا (ع) تو شبکه خبر ۲

🌱فردا اول ماه ربیع الاول است نماز اول ماه و صدقه را فراموش نکنیم. 🔹نماز اول ماه رو چطور بخونیم؟ نماز اول ماه ۲ رکعت است: رکعت اول: سوره حمد و ۳۰ بار سوره توحید رکعت دوم: سوره حمد و ۳۰ بار سوره قدر #التماس‌دعا