💕امام کاظم میفرماید (ع):
کسی که هر روز به حساب اعمال خود نرسد از ما نیست. پس اگر کار نیک کرده است، از خداوند توفیق بیشتر آن را بخواهد. و اگر کار بد کرده است، از آن کار استغفار کند و آمرزش بخواهد و به سوی خدا توبه کند.
وسائل الشیعه، ج11، ص377
قتل طفل یک روزه امام حسین صلوات الله علیه در روز عاشورا 😭😭😭
●كما حكى عن الحدائق الورديّة: أ نه ولد بالطف في يوم عاشوراء للحسين عليه السلام ابن في وقت صلاة الظهر عند المحاربة، فأتي به إلى الحسين عليه السلام وهو قاعد بباب الخيمة، فأخذه في حجره وأذن في اذنه اليمنى وأقام في اليسرى ولباه بريقه وقبله وسماه، إذ رماه عبدالله بن عقبة الغنوي بسهم في نحره فذبح في حجر الحسين عليه السلام وجعل عليه السلام يأخذ دمه ويرمي به إلى السماء.
●از حدائق الوردیة نقل شده که روز عاشورا در وقت نماز ظهر هنگام جنگ در کربلا برای امام حسین صلوات الله علیه پسری متولد شد، در حالی که امام حسین صلوات الله علیه جلوی درب خیمه نشسته بود طفل را برای حضرت آوردند، پس امام حسین صلوات الله علیه طفل را در دامان خویش نهادند و در گوش راستش اذان و در گوش چپ اقامه گفتند و با آب دهان خویش کام او را برداشتند و او را بوسیدند و او را نامگزاری کردند، ناگاه عبدالله بن عقبه غنوی تیری به گودی گلوی طفل پرتاب کرد پس در دامان امام حسین صلوات الله علیه نحر (قربانی) شد، و امام حسین صلوات الله علیه خونش را می گرفت و به آسمان پرتاب می کرد. 😭😭😭
معالي السبطين مازندرانی ج۱ ص۴۲۷
●تَقَدَّموا رَجُلاً رَجُلاً، حَتّی بَقِیَ وَحدَهُ ما مَعَهُ أحَدٌ مِن أهلِهِ ، ولا وُلدِهِ ولا أقارِبِهِ، فَإِنَّهُ لَواقِفٌ عَلی فَرَسِهِ، إذ اُتِیَ بِمَولودٍ قَد وُلِدَ لَهُ فی تِلکَ السّاعَهِ، فَأَذَّنَ فی اُذُنِهِ، وجَعَلَ یُحَنِّکُهُ إذ أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ فی حَلقِ الصَّبِیِّ فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَینُ علیه السلام السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وجَعَلَ یُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ ویَقولُ: وَاللّهِ لَأَنتَ أکرَمُ عَلَی اللّهِ مِنَ النّاقَهِ، ولَمُحَمَّدٌ أکرَمُ عَلَی اللّهِ مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتی فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ وبَنی أخیهِ.
●یاران حسین علیه السلام ، یک به یک ، گامْ پیش نهادند [و رزمیدند و شهید شدند] تا این که حسین علیه السلام تنها ماند و هیچ یک از [ مردان ]خانواده و فرزندان و نزدیکانش با او نماند . او بر بالای اسبش بود . کودکی را که همان ساعت متولّد شده بود ، برایش آوردند . حسین علیه السلام ، در گوشش اذان گفت و کامِ او را بر می داشت که تیری آمد و در گلوی کودک نشست و ذبحش کرد . حسین علیه السلام ، تیر را از گلوی او بیرون کشید و خونش را به بدن او مالید و فرمود: «به خدا سوگند ، تو نزد خداوند ، از شتر صالح ، گرامی تری و محمّد (صلی الله علیه و آله) نیز نزد خدا از صالح، گرامی تر است» سپس آمد و او را کنار فرزندان و برادرزادگانش نهاد.
تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 245
سایر منابع:
تاريخ امام حسين عليه السلام - موسوعه الامام الحسين عليه السلام جلد 13 صفحه 59 عبداللَّه الرّضيع عليه السلام الّذي وُلد في يوم عاشوراء
تسمية من قتل ص۱۵۰
الحدائق الوردية ج۱ ص۱۲۰
العیون العبری ص۱۷۴
ذخيرة الدارين ج۱ ص۱۶۱
الامالي شجری ج۱ ص۱۷۰
وسیلة الدارین ص۲۸۰
🏴من از تنت هر آنچه که شد جمع کردهام
🏴ای وای بر دلم ، چقدر کم شدی علی ...
🏴اربااربا
🏴دارد از کرب و بلا بوی نجف میآید...
🔴گریه سر مطهر امام حسین علیه السلام در مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها
🔳فاضل بسطامی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه مینویسد:
🔺️طاهر بن عبد الله دمشقی میگوید: من ندیم آن لعين (یزید) بودم و اکثر شبها برای او صحبت میکردم و او را مشغول مینمودم. شبی نزد آن ملعون بودم و قدری هم از شب گذشته بود؛ به من گفت: ای طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده. بسیار اندوه و غصه دارم که حال نشستن و صحبت کردن ندارم. بیا سر من را در دامن بگیر و از افعال ناشایسته و گذشته من صحبت نکن.
طاهر میگوید: من سر نحس او را در دامن گرفتم. آن لعین به خواب رفت. سر نورانی سید الشهداء بی در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. چون ساعتی گذشت، دیدم که ناله پرده نشینان حرم محترم امام حسین علیها السلام از خرابه بلند شد. آن لعین در خواب؛ و من در اندوه بودم که این چه ظلم و ستم بود که یزید بدمآب به اولاد بو تراب نمود؟! 👈🏻به طرف طشت نظر کرده، دیدم که از چشمهای امام حسین علیه السلام اشک جاری شده است؛ تعجب کردم. پس دیدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گویا بلند شد و لبهای مبارکش به حرکت آمده، و آواز اندوهناک و ضعیفی از آن دهان معجز بیان بلند شد که فرمودند:
👈🏻خداوندا! اینان اولاد و جگر گوشه من هستند و اینها اصحاب مناند. طاهر میگوید: 🔺️چون این حال را از آن حضرت مشاهده کردم، وحشت و دهشت بر من غلبه کرد؛ شروع به گریه کردن کردم. به بالای عمارت یزید آمدم که خرابه در پشت آن عمارت بود خیال میکردم شاید یکی از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله فوت شده که مرگ او باعث این همه ناله و ندبه شده است. وقتی بالای قصر رسیدم،👈🏻 دیدم تمامی اهل بیت اطهار علیهم السلام طفل کوچکی را در میان گرفتهاند؛ و آن دختر خاک بر سر میریزد و با ناله و فغان میگوید: ای عمه، ای خواهر پدر بزرگوار من، کجا است پدر من؟ كجا است پدر من؟ آنها را صدا زدم و از ایشان پرسیدم که چه پیش آمده که باعث این همه ناله و گریه شده است؟
گفتند: ای مرد! طفل صغير سيد الشهدا پدرش را در خواب دیده؛ و الآن بیدار شده و از ما پدر خود را میخواهد. هر چه او را تسلی میدهیم، آرام نمیگیرد.
طاهر گوید: بعد از مشاهده این حالتهای دردناک، پیش یزید برگشتم، دیدم آن بدبخت بیدار شده، به طرف آن سر، سر حسین بن علی علیهما السلام نگاه میکند. و از کثرت وحشت و دهشت و خوف و خشیت مانند برگ بید بر خود میلرزید. در آن اثنا سر اطهر آن مولا به طرف یزید متوجه شده، فرمودند: ای پسر معاویه! من در حق تو چه بدی کرده بودم که تو با من این ستم و ظلم نمودی و اهل بیتم را در خرابه جا دادی؟! سپس سر مبارک شریف آن حضرت به سوی خداوند خبير و لطیف توجه نموده و فرموند: خداوندا! از یزید به کیفر رفتاری که با من کرده و به من و اهل بیت من ظلم نموده، انتقام بگیر. وقتی یزید این را شنید، بدنش به لرزه درآمد و نزدیک بود که بندهایش از یکدیگر بگسلد. پس از من علت گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغيره فرستاد و گفت: سر را نزد آن صغيره بگذارید؛ شاید که با دیدن آن تسلی
یابد. ملازمان یزید سر حضرت سید الشهداء علیه السلام را برداشته، به در خرابه آمدند. ▪️چون اهل بیت دانستند که سر امام حسین علیه السلام را آوردهاند، همگی به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند. ▪️به ویژه زینب کبری علیها السلام که پروانهوار به دور آن شمع محفل نبوت میگردیدند
پس چون نظر آن صغيره بر سر مبارک افتاد، پرسید: این سر چیست؟!
گفتند: این سر مبارک پدر تو است. پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشت و در بر گرفت و شروع به گریستن نمود و گفت:
پدر جان! کاش من فدای تو میشدم! کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم! و کاش میمردم و در زیر خاک بودم و نمیدیدم محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است! پس این مظلومه دهان خود را بر دهان پدر بزرگوار خود گذاشت و آنقدر گریست که بیهوش شد.😭
چون اهل بیت علیهم السلام آن صغيره را حرکت دادند، دیدند که روح مقدسش از دنيا مفارقت کرده و در آشیان قدس در کنار جدهاش فاطمه زهرا علیها السلام آرمیده است. چون آن بیکسان این وضع را دیدند، صدا به گریه و زاری بلند کردند و دوباره عزای غم و زاری برپا نمودند.😭😭😭
📓بکاء الحسین، تألیف فاضل بسطامی، صفحه ۳۵۴-۳۵۷، چاپ انتشارات طوبای محبت
🔴به تلافی عثمان آب را بر اهل حرم امام حسین صلوات الله علیه بستند‼️
🔳رَجَعْنَا إِلَی سِیَاقَهِ حَدِیثِ الْمُفِیدِ قَالَ وَ وَرَدَ کِتَابُ ابْنِ زِیَادٍ فِی الْأَثَرِ إِلَی عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ أَنْ حُلْ بَیْنَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَیْنَ الْمَاءِ وَ لَا یَذُوقُوا مِنْهُ قَطْرَهً کَمَا صُنِعَ بِالتَّقِیِّ الزَّکِیِّ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَبَعَثَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِی الْوَقْتِ عَمْرَو بْنَ الْحَجَّاجِ فِی خَمْسِمِائَهِ فَارِسٍ فَنَزَلُوا عَلَی الشَّرِیعَهِ وَ حَالُوا بَیْنَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَیْنَ الْمَاءِ وَ مَنَعُوهُمْ أَنْ یُسْقَوْا مِنْهُ قَطْرَهً وَ ذَلِکَ قَبْلَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِثَلَاثَهِ أَیَّامٍ.
شیخ مفید می گوید: بعد از آن نامه (نامه سابق)، نامه دیگری از ابن زیاد برای عمر بن سعد آمد که👈🏻 بین حسین و یارانش و آب حائل شود، مبادا یک قطره از آب بیاشامند، همان طور که این کار را با پرهیزگار پاکیزه عثمان بن عفان!! انجام دادند.
🔥 عمر بن سعد فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد نفر سوار بر سر شریعه فرستاد، آنان بین امام حسین و یارانش و آب (فرات) حائل شدند و مانع شدند که ایشان حتی یک قطره آب بیاشامند. این موضوع سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام بود.
📓بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 44 صفحه 389
📓العوالم صفحه 24
📓روضة الواعظين جلد 1 صفحه 182
📓إعلام الورى بأعلام الهدى ط- الحديثة جلد 1 صفحه 452
📓الإرشاد جلد 2 صفحه 86
📓أعيان الشيعة جلد 1 صفحه 594
📓نفس المهموم صفحه 194
📓منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة جلد 15 صفحه 229
📓مثير الأحزان صفحه 70
📓مناقب آل أبي طالب - ط علامه جلد 4 صفحه 97
بر عمر وعمری دوست لعنتتت🔥
۴۰ حدیث درباره لعن ابوبکر و عمر
بِسْمِ اللّه الْرَّحْمٰنِ الْرَّحیٖم
۴۰ احادیث درباره لعن ابوبکر و عمر
👇👇👇👇
1) امام صادق علیه السلام فرمودند: ما طائفه بنی هاشم (اهل بیت علیهم السلام) کوچک و بزرگ خود را به سب و لعن آن دو و بیزاری جستن از آن دو (عمر و ابابکر) امر می نمائیم. (معجم رجال الحدیث ج15 ص129)
2) حنان بن سدیر از پدرش نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا آن دو شیخ (عمر و ابابکر) از دنیا رفتند وتوبه نکردند و به یاد نیاوردند آن ظلمهایی که در حق امیرالمومنین علیه السلام روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد. (اصول کافی, ج8 ص 246 ح343)
2) حنان بن سدیر از پدرش نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا آن دو شیخ (عمر و ابابکر) از دنیا رفتند وتوبه نکردند و به یاد نیاوردند آن ظلمهایی که در حق امیرالمومنین علیه السلام روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد. (اصول کافی, ج8 ص 246 ح343)
May 11
✨◾️✨◾️✨◾️✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 علی اکبر علیه السلام الگوی منتظران
🔵 خطر پذیری و ترس نداشتن از حوادث واقعه، یکی از ویژگیهای حضرت علی اکبر علیه السلام بوده است. آن حضرت با تمام خطراتی که در روز عاشورا متوجه ایشان بود، به قلب میدان زد و در راه یاری امام زمانش از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
🌕 جوانان منتظر نیز می توانند برای یاری امام زمان خود از ویژگیهای شخصیتی حضرت علی اکبر الگوگیری نمایند. بدون تردید با تنآسایی و رفاه و تنبلی نمی توان ادعای یاری امام زمان علیه السلام را داشت. باید خطر پذیر بود و از اسایش و رفاه دوری نمود.
▪️بعد تو نه فقط دنیا پیش چشمان بابا،
که روزگار ما هم سیاه شد!
تا روزی که نور چشم زهرا سلام الله علیها دوباره در این سرزمین طلوع کند...
🖤 آری نفرین پدرت مستجاب شد و این دنیا ویرانه ای بیشتر نیست تا روز ظهور....
#مهدویت
▪️وقایع روز هشتم محرم سال61 هجری!
☑️ در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛
بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند.
💦 آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
🌾هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد.
💠به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.
✳️در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند.
🌸حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟
🔰گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟
🔥عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟
⚡️ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟
💥 ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
🔆یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند.
🌺امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
🌙شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند.
🌹 امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت.
عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.
🍁در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد.
🔥یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم.
🔥ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگیرند!
فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم.
🔥 عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
🌷حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد.
✨ به خدا سوگند! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد!
✍ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است
💥 پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛
چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برميگردم یا به مملكت دیگری ميروم.
♨️ عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند..
📒کشف الغمه،ج2،ص47
📘بحارالانوار،ج44،ص388
📕ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82
🚩قدم قدم با کاروان حسینی
🌘امروز هشتم محرم
💥امام حسین علیه السلام در ...
🩸کربلا
💥قحط آب در خیمه های حسینی
💥 مانع شدن از حفر چاه توسط یاران امام حسین علیه السلام توسط عمر سعد ملعون و تهدید به شروع جنگ در صورت این کار
👌تلنگر...
حسین زمان ما؛ مهدی فاطمه است....
به ندای (هل من ناصر ینصرنی) او پاسخ میدهی؟❗️
@montzeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢بشارت آیت الله توکل در مسجد مقدس جمکران:
خودتان را برای ظهور آماده کنید، انشاءالله ظهور را خواهیم دید و پرچم انقلاب را همین رهبرمان به دست امام زمان می دهند.
انشاءالله و به امید و لطف و فضل خداوند
منتظران گناه نمیکنند
2) حنان بن سدیر از پدرش نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا آن دو شیخ (عمر و ابابکر)
3) ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمودند: سه گروه هستند که خدای تبارک و تعالی در روز قیامت با آنان تکلم نمی کند و به آنها نگاه نمی کند و از گناه پاکیزه نمی گرداند و برای آنها عذاب دردناکی است: 1- کسی که امام از جانب خدا را انکار کند. 2- کسی که به دروغ ادعای امامت از جانب خدا نماید. 3- کسی که گمان کند برای فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) در اسلام نصیب و بهره ای است. (تفسیر عیاشی ج1ص178ح 65 این روایت را مرحوم کلینی نیز از ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.)
May 11
منتظران گناه نمیکنند
3) ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمودند: سه گروه هستند که خدای تبارک و تعال
4) سالم بن ابی حفصه نقل می کند: محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و عرضه داشتم: ای پیشوایان و بزرگان ما ! ما دوست داریم هر که را که شما دوست بدارید و دشمنیم با هر کس که شما با آنها دشمنید و از دشمنان شما برائت می جوییم.
حضرت فرمودند: مرحبا بر تو ای شیخ ! اگر کلامت حقیقت داشته باشد. عرض کردم: جانم فدای شما به درستی که حقیقت دارد. حضرت فرمودند: در مورد فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) چه می گویی ؟ عرض کردم: آن دو پیشوای عادلی بودند که خداوند رحمتشان کند. حضرت فرمودند: ای شیخ ! به خدا قسم در این امر کسانی را شرکت دادی که خدا برای آنها هیچ بهره ای قرار نداده. (بحارالانوار ج30ص383)
منتظران گناه نمیکنند
4) سالم بن ابی حفصه نقل می کند: محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و عرضه داشتم: ای پیشوایان و بز
5) امام کاظم علیه السلام فرمودند: اولی و دومی همان دو نفری هستند که به اندازه چشم به هم زدنی ایمان نیاوردند. (بحارالانوار ج3ص409)
6) امام کاظم علیه السلام فرمودند: هردو نفر (عمر و ابابکر) کافرند. نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد. به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند ... همیشه حیله باز و اهل شک و ریب و نفاق بودند تا ملائکه عذاب, آنها را قبض روح و به جایگاه ذلت و خواری در دارالمقام (دوزخ) فرستادند. (اصول کافی ج 8 ص 125 ح95)
7) ابوحمزه ثمالی می گوید: به امام سجاد علیه السلام عرض کردم: از شما درباره فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) سوال دارم ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: لعنت خدا بر آن دو باد به عدد تمام لعنت های الهی و به خدا سوگند آن دو مردند در حالی که کافر و مشرک به خدای بزرگ بودند. (بصائر الدرجات ص269 ح9 – بحارالانوار ج30 ص145)
8) ابو علی خراسانی از غلام امام سجاد علیه السلام نقل می کند که او گفت: در خدمت امام سجاد علیه السلام خلوتی داشتیم به او عرض نمودم: از من بر شما حقی است اگر من را از احوال آن دو (عمر و ابابکر) با خبر نسازید ؟ پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هر کس محبت آنها را داشته باشد کافر است. (بحارالانوار ج72 ص 137 ح25)
9) ابوحمزه ثمالی می گوید از امام سجاد علیه السلام راجع به آن دو نفر (عمر و ابابکر) سوال شد. پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هر کس دوست دار آنها باشد هم کافر است. (بحارالانوار ج72 ص128)
10) امام صادق علیه السلام فرمودند: هر ظلمی که در اسلام اتفاق افتاده و یا در آینده تا روز قیامت اتفاق افتد و هر خونی که تا روز قیامت به حرام بر زمین بریزد و هر عمل منکر و ناشایستی که تا روز قیامت اتفاق افتد همانا وزر و وبال آن به گردن آن دو (عمر و ابابکر) و پیروان آن دو نوشته خواهد شد. (مجمع النورین ص124)
11) امام سجاد علیه السلام فرمودند: هر دو (ابابکر وعمر) کافرند و هر کس نیز آن دو رادوست بدارد کافر است. (بحارالانوار ج69ص128)
12) رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: هرکس از لعن نمودن کسی که خداوند او را لعنت نموده خودداری نماید لعنت خداوند بر او باد. (بحارالانوار ج2 ص202)
13) روزی کمیت خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسید و شعری خواند. سپس عرض کرد ای آقای! من سوالی دارم، حضرت فرمودند: بگو. عرض کرد سؤالم درباره آن دو خبیث اولی و دومی (لعنت الله علیهما) است. حضرت فرمودند: ای کمیت تا روز قیامت به اندازه خون حجامت خونی در اسلام ریخته نشود و مالی حرام کسب نشود و عمل شنیع زنا انجام نگیرد مگر این که همه به گردن این دو باشد وسپس حضرت فرمود ما بنی هاشم بزرگ وکوچکمان را امر به سب )دشنام دادن) وبیزاری جستن از آن دو می کنیم . (رجال کشی: ص 135 ـ بحارالانوار: ج 47، ص 323، حدیث 17)