منتظران گناه نمیکنند
#فریب
هرچی #رسانهها میگن باور نکنید...
برادران و خواهران خوبم...
شیاطینی هستند که در لباس انسانها
خیلی شیک ومجلسی همه مارا فریب میدهند.....به وسیلهی جعبهای جادویی و الان هم این موبایلها وتبلتها و دهها وسیله دیگر......
بگذارید آنها تمام تلاششان را برای فریب بشر و دوری بشر از ملکوت خداوند بزرگ و کشاندن ارشد مخلوقات به لجن زار پست دنیا و رضایت وماندن در میان شهوات و گناهان انجام دهند....خوب شما چه انتظاری از یک #شیطان دارید؟؟؟
یا از یک #گرگ درنده؟؟؟؟
شیطان کارش فریب است وگرگ کارش درندگی........
مهم این است ما چقدر حواسمان جمع است و حقایق امور و باطن کارها و دستهای پشت پرده شیطان را ببینیم....
مهم خود ما هستیم...از این لحاظ که آیا دوست داریم #برده_سیستم شیطانی #آخرالزمان باشیم و بگوییم ما هم مثل این جمعیت!!!!!!
یا نه با #توکل بر #آفریدگار قدرتمندمان خود را از برده بودن و بردگی روحی نجات دهیم؟؟؟!!!!!
رسانه ها...چه #تلویزیون..چه ماهواره...چه #موبایل و #تبلت و بقیه وسایل همگی ابزار کار هستند...
آری...ابزار کار فریب....
مگر نه این است که اهلبیتع فرمودهاند شیطان #گناهان را در نزد انسان زیبا جلوه میدهد......
خوب شما الان خیال دارید شیطان و نوکران انسانیش با وسایل گذشته فریبتان دهند؟؟؟!!!!!!
خیر....شیطان الان با فیلم و #موسیقی و رسانه ذهن همه مارا آنطور که خودش میخواهد میپروراند...
سعی کنید چند وقت یکبار از این وسایل دور شوید...
⛔️آقا #شیطان زمان ما هم کار با #موبایل رو بلده..و هم نصاب #ماهوارهست
و هم بلده تو #هالیوود #فیلم اکشن بسازه....
خیال نکنید یه لباس دراز وسیاه وچرک تنشه....
نه اقاجان.شیطان زمان ما کت وشلواریه و عطر وادکلن میزنه و خلاصه به خودش میرسه....
اما در زوایای پنهانی ذهن و گوشه گوشه این زمین خدا داره #جنایت میکنه...
جنایتی به نام #فریب و دوری #بشر از #حقیقت نورانی وپاک واصیلش.
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۶ از زیر روبنده از 🔥چشمان بسمه شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۷
_... امشب با خون این مرتدها انتقامش رو میگیرم! تو هم امشب میتونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!
از حرفهایش میفهمیدم..
شوهرش در #عملیات_انتحاری کشته شده و میترسیدم برای انتحاری دیگری مرا #طعمه کرده باشد..
که #مقابل_حرم قدمهایم به زمین قفل شد...
و او به سرعت به سمتم چرخید
_چته؟ دوباره ترسیدی؟
دلی که سالها کافر شده بود...
حالا برای حرم میتپید،.. تنم از ترس تصمیم بسمه میلرزید..
و او کمر به #قتل_شیعیان حاضر در حرم بسته بود...
که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد
_فقط کافیه چارتا مفاتیح پاره بشه تا #تحریکشون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همهشون رو میفرستن به درک!
چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله میکشید..
و نافرمانی نگاهم را میدید..
که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بیرحمانه تهدیدم کرد
_میخوای برگرد خونه! همین امشب #دستورذبح شوهرت رو تو راه ترکیه میده و عقدت میکنه!
نغمه مناجات از حرم به گوشم میرسید...
و چشمان ابوجعده دست از سر صورتم برنمیداشت که مظلومانه زمزمه کردم
_باشه...
و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد..
و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید...
باورم نمیشد..
به پیشواز کشتن اینهمه انسان #یادخدا باشد که مرتب لبانش میجنبید و #قرآن
میخواند...
پس از سالها #جدایی...
از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی ام این بار نه به نیت #زیارت که به قصد #جنایت میخواستم وارد حرم دختر حضرت علی(ع) شوم...
که قدم هایم میلرزید...
عده ای زن و کودک در حرم نشسته بودند،...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد