#داستانهای_قرآنی
#حضرت_محمد (ص)
قسمت ۱
🔹 قرنها از زمان عیسی می گذشت و از طرف خداوند متعال دیگر پیامبری مبعوث نشده بود . گروهی از مردم تابع دین مسیح ، جمعی پیرو موسی و بیشتر مردم ، اساسا از پرستش خدای یگانه منحرف گشته بودند .
🔹 بت پرستی رواج کامل یافته و خصوصا در حجاز و مکه توجه مردم به بت پرستی بیش از هر چیز بود . دورانی بود تاریک و ظلمانی . روح انسانیت از میان رفته بود . وحشیگری و بربریت برسر مردم سایه افکنده بود . آدم کشی و خونریزی امری عادی به حساب می آمد . عواطف مردم کشته شده و چراغهای هدایت خاموش گردیده بود .
🔹 جزیره العرب در دریای بدبختی غوطه می خورد . دختر کشی نظام اجتماعی را به خطر انداخته بود . شرابخواری ، بی عفتی ، قمار ، ربا ، دزدی و سایر انحرافات کم و بیش رواج داشت .
🔹 بازار دین و معنویت و فضایل اخلاقی از رونق افتاده و کسی خریدار آن نبود .
🔹 در چنین دوران تاریک و پر خفقان و در چنین پر فتنه و فساد بود که ناگهان :
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کل می کشداین پیوند آسمانی را
چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!
چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.
❤️مقدس ترین پیوند هستی مبارکباد
#حضرت_محمد💕
#حضرت_خدیجه💕
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
#داستان
رضایت مادر علقمه
در زمان پیامبر(ص) جوانی بود او را علقمه می گفتند، او بیمار شد، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - ص - به مسلمانان از جمله عمار فرمود:
بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید. آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید، حضرت را خبر کردند، فرمود:
مادر او را بیاورید، چون مادرش حاضر شد.،پیامبر (ص) فرمود: میان تو و علقمه چگونه است؟
عرض کرد: یا رسول الله! از وی رنجیده ام.
حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود: زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود.
آنگاه #حضرت_محمد(ص) به بلال فرمود: برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم!
پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم، هر چند از وی رنجیده ام، آخر او پاره تن من است.
حضرت فرمود: به آن خدایی که مرا به راستی به سوی خلق فرستاد، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند، آن زن عرض کرد یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم.
حضرت به بلال فرمود: ببین حال علقمه چطوراست، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود.
عاقبت بخیران عالم جلد اول
نویسنده: علی محمد عبداللهی
#رضایت_والدین
#والدین