فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نماهنگ زیبای ماه من علی (ع) ۲
🎙 با نوای کربلایی حسین طاهری
به خدا قسم که اگر کسی
به علی رسد به خدا رسد
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_علی ع
پشت سر امام زمان هر روز نماز می خواند❄❄
محبّت حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) براي تزکيه روح و در نتيجه تشرّف و ملاقات با حضرت بقيّة اللّه روحي فداه بسيار مؤ ثّر است.
زيرا تمام ائمّه اطهار (عليهم السّلام) که در راس مصادر کارند به آن حضرت فوق العاده علاقه دارند و نسبت به آن مخدره کمال احترام را قائلند.
و در روايات بسياري محبّت حضرت صدّيقه کبري (سلام اللّه عليها) توصيه شده و آن را اکسير تمام امراض روحي مي دانند.
در اين زمينه جرياني نقل شده، بسيار پر اهميّت است و من آن را براي شما در اينجا نقل مي کنم:
چند سال قبل که براي زيارت حضرت احمد بن موسي الکاظم (عليه السّلام) (معروف به شاه چراغ) به شيراز رفته بودم و جمعي از علماء بزرگ آن شهر در منزل يکي از علماء که من در آنجا وارد بودم که از آن جمله مرحوم آية اللّه آقاي حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي بودند، به ديدن من آمده بودند.
در آن مجلس نامي از شخصي به نام عبدالغفّار برده شد که خدمت حضرت بقيّة اللّه روحي فداه رسيده و قبرش در قبرستان دارالسّلام شيراز است که مردم آن را زيارت مي کنند و بيشتر از همه مرحوم آية اللّه محلاّتي او را توصيف مي کردند.
من فرداي آن روز با ميزبانمان که يکي از علماء اهل حال شيراز است به زيارت قبر آن مرحوم رفتيم.
من آن قبر را بسيار منوّر و پر معني و با حقيقت ديدم و سالها بعد از زيارت آن قبر از ميزبان محترممان درخواست مي کردم که مشروح جريان اين شخص بزرگ را براي من بنويسند تا در جلد اوّل کتاب ملاقات با امام زمان (عليه السّلام) درج کنم.
ولي متاءسّفانه توفيق براي اينجانب حاصل نمي شد که شرح حال آن مرحوم را بدست بياورم.
تا آنکه يکي از دوستان به نام آقاي حاج عبدالرّحيم سرافراز شيرازي يادداشتهائي به من دادند که من آنها را ببينم.
من قبل از مطالعه به ايشان گفتم:
شما آيا اطّلاعي از عبدالغفّار نامي که در شيراز دفن است داريد يا خير.
معظّم له ظاهرا فراموش کرده بودند که آن قضيّه را در همين يادداشتها نوشته اند و به من مي دهند.
لذا گفتند:
نه من او را نمي شناسم.
ولي من وقتي يادداشتهاي ايشان را در شب هفدهم ماه صفر 1405 مطالعه مي کردم ديدم قضيّه مرحوم عبدالغفّار را مشروحا نوشته و اتّفاقا من بجائي از اين کتاب رسيده بودم که بسيار مقتضي بود آن قضيّه نقل شود.
لذا آن حکايت را با مختصري تغيير در عبارت از نظر ادبي از يادداشتهاي آقا حاج عبدالرّحيم سرافراز شيرازي نقل مي کنم.
در زمان مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي جدّ مرحوم آية اللّه آقاي حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي شخصي با لباس مندرس و کوله پشتي وارد مدرسه خان شيراز مي شود و از خادم مدرسه اطاقي مي خواهد.
خادم به او مي گويد:
بايد از متصدّي مدرسه که آن وقت شخصي به نام سيّد رنگرز بوده درخواست اطاق بکني.
لذا آن شخص به متصدّي مدرسه مراجعه مي کند و درخواست اطاق مي نمايد.
او در جواب مي گويد:
اينجا مدرسه است و تنها به طلاّب علوم دينيّه حجره مي دهيم.
آن شخص مي گويد:
که اين را مي دانم ولي در عين حال از شما اطاق مي خواهم که چند روزي در آنجا بمانم.
متصدّي مدرسه ناخودآگاه دستور مي دهد که به او اطاقي بدهند تا او در رفاه باشد.
آن شخص وارد اطاق مي شود و در را به روي خود مي بندد و با کسي رفت و آمد نمي کند.
خادم مدرسه طبق معمول، شبها درِ مدرسه را قفل مي کند ولي همه روزه صبح که از خواب برمي خيزد مي بيند در باز است.
بالاخره متحيّر مي شود و قضيّه را به متصدّي مدرسه مي گويد.
او به خادم مدرسه دستور مي دهد امشب در را قفل کن و کليد را نزد من بياور تا ببينم چه کسي هر شب در را باز مي کند و از مدرسه بيرون مي رود.
صبح باز هم مي بيند در مدرسه باز است و کسي از مدرسه بيرون رفته است.
آنها بخاطر آنکه اين اتّفاق از شبي که آن شخص به مدرسه آمده افتاده است به او ظنين مي شوند و متصدّي مدرسه با خود مي گويد حتما در کار او سرّي است ولي موضوع را نزد خود مخفي نگه مي دارد و روزها مي رود نزد آن شخص و به او اظهار علاقه مي کند و از او مي خواهد که لباسهايش را به او بدهد تا آنها را بشويند و با طلاّب رفت و آمد کند، ولي او از همه اينها ابا مي کند و مي گويد من به کسي احتياج ندارم.
مدّتي بر اين منوال مي گذرد تا اينکه يک شب مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي (جدّ مرحوم آية اللّه حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي) و متصدّي مدرسه را در حجره خود دعوت مي کند و به آنها مي گويد چون عمر من به آخر رسيده قصّه اي دارم براي شما نقل مي کنم و خواهش دارم مرا در محلّ خوبي دفن کنيد.
اسم من عبدالغفّار و مشهور به مشهدي جوني اهل خوي و سرباز هستم.
من وقتي در ارتش خدمت سربازي را مي گذراندم روزي افسر فرمانده ما که سنّي بود به حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) جسارت کرد من هم از خود بي خود شدم و چون کنار دست من کاردي بود و من و او تنها بوديم آن کارد را برداشتم و او را کشتم و از خوي فرار کردم
... و از مرز گذشتم و به کربلا رفتم، مدّتي در آنجا ماندم سپس در نجف اشرف و بعد در کاظمين و سامراء مدّتها بودم.
روزي به فکر افتادم که به ايران برگردم و در مشهد کنار قبر مطهّر حضرت عليّ بن موسي الرّضا (عليه السّلام) بقيّه عمر را بمانم.
ولي در راه به شيراز رسيدم و در اين مدرسه اطاقي گرفتم و حالا مشاهده مي کنيد که مدّتي است در اينجا هستم.
آخرهاي شب که براي تهجّد بر مي خواستم مي ديدم قفل و در مدرسه براي من باز مي شود و من در اين مدّت مي رفتم در کنار کوه قبله و نماز صبح را پشت سر حضرت وليّ عصر روحي فداه مي خواندم و من بر اهل اين شهر خيلي متاءسّف بودم که چرا از اين همه جمعيّت فقط پنج نفر براي نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) حاضر مي شوند.
مرحوم حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي و متصدّي مدرسه به او مي گويند انشاءاللّه بلا دور است و شما حالا زنده مي مانيد بخصوص که کسالتي هم نداريد.
او در جواب مي گويد:
نه غيرممکن است که فرمايش امامم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) صحيح نباشد همين امروز به من فرمودند که تو امشب از دنيا مي روي.
بالاخره وصيّتهايش را مي کند ملافه اي روي خودش مي کشد و مي خوابد و بيش از لحظه اي نمي کشد که از دنيا مي رود.
فرداي آن روز مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي به علماء شيراز جريان را مي گويد و مرحوم آقاي حاج شيخ مهدي کجوري و خود مرحوم محلاّتي اعلام مي کنند که بايد شهر تعطيل شود و با تجليل فراوان مردم از او تشييع کنند.
بالاخره او را در قبرستان دارالسّلام شيراز، طرف شرقي چهار طاقي دفن مي نمايند و الا ن قبر آن بزرگوار مورد توجّه خواص مردم شيراز است و حتّي از او حاجت مي خواهند و مکرّر علماء و مراجع تقليد مثل مرحوم آية اللّه محلاّتي به زيارت قبر او مي رفتند و مي روند.
قبر او در قبرستان شيراز معروف به قبر سرباز يا قبر توپچي است.
در اينجا تذکّر اين نکته لازم است که مرحوم عبدالغفّار سرباز از آقاي محلاّتي تقاضا مي کند که مرا در محلّ خوبي دفن کنيد شايد اين بخاطر آن باشد که اگر او را در محلّي دفن کنند که زياد مورد توجّه مردم قرار نگيرد طبعا کمتر براي او طلب رحمت مي کنند.
(کتاب ملاقات با امام زمان ارواحنافداه)
https://eitaa.com/montazeranmahbob
4_5902155401171830109.mp3
8.74M
عنایت ویژه امام زمان ارواحنافداه، به مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله علیه
باصدای مرحوم حاج شیخ احمدکافی رحمه الله علیه
https://eitaa.com/montazeranmahbob
▪️« در مسیرت، مسلمانی را نترسان؛
به زور از زمین کسی عبور نکن.
افزونتر از حقوق الهی چیزی نستان...
در سلام و تعارف و مهربانی، کم نگذار.
آن را که میگوید زکاتی ندارم، رها ساز.
با آنکه پرداخت زکات را پذیرفته همراه شو،
زکاتش را بستان بدون اینکه بترسانیاش!
مبادا تهدیدش کنی،
یا به کار دشواری وادارش کنی!...»
امام صادق علیهالسلام به گریه افتاد، وقت بیان سفارشهای جدّش امیرالمومنین علیهالسلام، به مامور جمعآوری زکات.
سپس فرمود:
والله از روز شهادت امیرالمومنین علیه السلام تا امروز...،
در این عالَم به کتاب خدا و سنّت پیامبرش عمل نشد،
و در میان این خلق، حدّی اقامه نگشت،
و به چیزی از حقّ عمل نشد...
اما اینگونه نخواهد ماند...
حق دوباره به اهلش برخواهد گشت.
و خدا حتماً دوباره برپا میکند،
دینی را که برای خود و رسولش پسندیده.
بشارتتان باد! بشارتتان باد!
به خدا قسم که حق جز در دستان شما (شیعیان) نیست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص538.
#شهادت_امام_علی
◾️خونِ جبین به گلشنِ حسنش گلاب شد
چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد...
◾️از خون او به دامن محراب، نقش بست
بر این شهید، ظلم و ستم بیحساب شد...
◾️شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی
حتی به غربتش جگر خون کباب شد...
◾️محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:
یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد...
شهادت مظلومانه امام علی علیه السلام را به قلب عالم امکان امام انس و جان مولا صاحب الزمان و شما دوستان آن حضرت تسلیت عرض می کنیم 🏴
#امام_علی #شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️سرنوشت همه به این کار گره خورده!
#شب_قدر
🏴آجرک_الله_یاصاحب_الزمان 🏴
🖤شهادت اول مظلوم عالم، سیّدالوصیّین؛ إمامُ المتّقين مولا امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب صلوات الله علیه خدمت آقا جانمان امام زمان ارواحنا فداه و شما محبین و منتظرین آن حضرت تسلیت میگویم. 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیرالمومنینعلیعلیهالسلام:
هرکسیبمیرهمنومیبینهاونجامشخصمیشهحقباکیه😭😭
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🏴🏴🏴🏴🏴
انشاالله امشب دعا برای ظهور را در راس تمام دعاها قرار بدیم .😭
و بنده حقیر را هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید .
ای آقای مهربان
همانا گناهانمان روزگار ما را سیاه کرده و ما را از درک حضور شما مانع گردیده است.
مولاجان
ما بجز شما پناهی نداریم
امشب همهمان محتاجیم به لطف و عنایت و بخشش شما
ما را ازین بار سنگین گناهان نجات مرحمت فرمایید و بدیهایمان را به لطف و بزرگواریتان ببخشید
و باقی عمرمان را در سایه رضایت و خوشنودی خودتان قرار دهید
https://eitaa.com/montazeranmahbob
امام صادق علیه السلام در روایتی طولانی فرمودند:
...وقتی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد. چهل صبح به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خداوند متعال به موسی و هارون وحی فرمود: که آنها را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند متعال به واسطة دعای بنی اسرائیل از آن صد و هفتاد سال صرف نظر نمود.
آنگاه امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
همچنین شما (شیعیان) اگر این عمل (یعنی گریه و دعا کردن برای تعجیل فرج) را انجام دهید، خداوند قطعاً فرج و گشایش ما را می رساند و اگر انجام ندهید (و دست روی دست بگذارید و بی تفاوت بمایند) این امر به نهایت خود می رسد.
https://eitaa.com/montazeranmahbob
تو مُطمئن تَرین راه من علی!🖤