*💞✨🍃*
*با مباهله آشنا شویم*🥲
*امروز (یکشنبه ۲۴ ذی الحجه-روز #مباهله)👇👇*
*💫 ۶۰ نفر از بزرگان مسیحیان نجران با لباسهای فاخر با زنجیرهای طلا برای دیدار با پیامبر وارد مسجد میشوند اما پیامبر اکرم بهخاطر لباسهای فاخری که به تن دارند آنان را نمیپذیرد بعد از این که با لباسهای ساده به دیدار رسول خدا میروند با گرمی از آنان استقبال میکند.*
*علت حضور نامهای است که پیامبر خدا برای مسیحیان فرستاده بودند.*
*🌟 شُرَحبیل، اُسقُف مسیحیان میگوید: چندی پیش نامهای از شما به دست ما رسید، آمدیم تا از نزدیک، حرفهای شما را بشنویم.*
*💫پیامبر میفرمايد: آنچه من از شما خواستهام، پذیرش اسلام و پرستش خدای یگانه است.*
*🌟اُسقُف اعظم پاسخ میدهد: اگر منظور از پذیرش اسلام، ایمان به خداست، ما قبلاً به خدا ایمان آوردهايم و به احکام او عمل میكنيم.*
*💫پیامبر خدا میفرماید: شما مسیح را خدا میدانيد، در حالیكه این اعتقاد، با پرستش خدای یگانه متفاوت است.*
*🌟یکی از مسیحیان میگوید: مسیح به این دلیل فرزند خداست که مادر او مریم، بدون اینكه با كسی ازدواج كند، او را به دنيا آورد. اين نشان میدهد كه او بايد خدای جهان باشد.*
*💫در همان لحظه آیهای نازل شد (آل عمران/۵۹) و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر چنین باشد حضرت آدم هم بدون پدر و مادر و از خاک بهوجود آمدند.*
*🌟مسیحیان پاسخی ندارند که بدهند و میگویند ما قانع نشدیم و رسول اکرم را به #مباهله دعوت میکنند. (یعنی ما و شما دست به دعا برداريم و از خداوند بخواهيم كه هر كس خلاف میگويد، به عذاب خداوند گرفتار شود)*
*💫 آیه نازل شد (آل عمران ۶۱):*
*«پس هر كس با تو درباره او (عيسای مسیح عليه السلام) پس از آنكه تو را علم آمده محاجّه و ستيز كند، بگو: بياييد ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (كسانى را كه مانند جان ماست) فرا خوانيم، آنگاه به يكديگر نفرين كنيم، پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»*
*🌟 صبح روز بعد زمان مباهله است، همه مسیحیان میهمان و مسلمانان در بیرون از دروازه شهر به تماشا نشستهاند که چه اتفاقی خواهد افتاد.*
*💫 پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در حالیکه حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست، از دروازه مدینه خارج میشود. پشت سر او تنها يک مرد و زن ديده میشوند. اين مرد علی است و اين زن فاطمه. تعجب و حيرت، همراه با نگرانی و وحشت بر دل مسيحيان سايه میافكند.*
*🌟شُرَحبيل به اُسقُف میگويد: نگاه كن. او فقط دختر، داماد و دو نوه خود را به همراه آورده است.*
*بین مسیحیان ولوله و سر و صدایی به پا میشود که ما به این مباهله تن نمیدهیم.*
*🌟اُسقُف به بالای سنگی میرود و میگويد: من معتقدم كه مباهله صلاح نيست. اين پنج چهره نورانی كه من میبينم، اگر دست به دعا بردارند، كوهها را از زمين میكنند، در صورت وقوع مباهله، نابودی ما حتمی است.*
*💫 اُسقُف در مقابل پيامبر، با خضوع و تواضع، سرش را به زير میافكند و میگويد: (ما را از مباهله معاف كنيد. هر شرطی كه داشته باشيد، قبول میكنيم.)*
*💫پيامبر با بزرگواری و مهربانی، انصرافشان را از مباهله میپذيرد و میپذيرد كه به ازای پرداخت ماليات، از جان و مال آنان و مردم نجران، در مقابل دشمنان، محافظت كند. خبر اين واقعه، به سرعت در ميان مسيحيان نجران و ديگر مناطق پخش میشود و مسيحيان حقيقتجو را به مدينه پيامبر سوق میدهد.*
*🌟 #روز_مباهله و شاءن نزول آیهء تطهیر پنج تن آل عبا (علیهمالسلام) را به محبان و شیعیان حضرت رسول مهربانی آقا محمد مصطفی(صلیالله علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین(علیه السلام) تبریک و تهنیت عرض مینماییم.
کانال منتظران #محبوب
@montazeranmahbob
📌 پنج نفر...
🔸 دو گروه مقابل هم ايستاده بودند:
مسيحيان نجران كه خوف از رخسارشان به زمين میريخت و سوی ديگر پنج نفر كه گویی دريایی بودند از سكون و آرامش.
پنج نفر كه همين امروز حضرت جبرائيل از آسمان خبر آورده بود كه زمين و آسمان و هر چه هست بهخاطر اينان به هم دوخته شده.
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس» امروز نازل شده بود.
🔹 پيامبر و اهلبيتش تنها یک خوف داشتند و آن هم زير و زبرشدن جهان بعد نفرينشان...ـآخر رحمة للعالمين بود و كلهم نورٌ واحد... همه رحمة للعامين بودند و میدانستند اگر لبها را تكان دهند، زمين تكان میخورد، آسمان خود را میتكاند و زير و رویی نخواهد ماند.
🔸 اُسقف اعظم اين را فهميد و گفت من صورتهایی را میبينم كه اگر دعاكنند كوهها را از جا میكَنَد مباهله نكنيد. امام، رحمت جان پيامبر رحمت ، دختر رحمت و پسرانش و تا به حال آخرين عصارهٔ رحمت الهی، لب به نفرين نگشودند.
🔹 شنيدهام فرزندشان مهدی صبح و شام دعايمان میکند... شنيدهام كه اگر دعايش نباشد، هلاک میشويم. ما هم دعا میكنيم:
«اللهم عجل لولیک الفرج»
▫️ ویژه روز #مباهله
کانال منتظران #محبوب
@montazeranmahbob
پدر جان...!
ذیحجّه بعد از این همه اتفاق زیبا فقط آمدن تو را کم دارد.
تو بیایی و از این به بعد، ذیحجّه را نه فقط به خاطر «غدیر»،
نه تنها برای «مباهله»،
نه فقط برای نازل شدن «هَل اتی» و...
بلکه برای آمدن تو نیز جشن بگیریم.
بگذار قشنگترین حُسن ختامِ این سال قمری، آمدن تو باشد.♥️
اللهم عجل لولیک الفرج
کانال منتظران محبوب
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
🔹 پدر یعنی سایهای از خدا روی زمین...
پدرجان! اینبار هم مرا ببخش که با غفلت روزهای انتظارت را تمدید کردم...
#امام_زمان
کانال منتظران #محبوب
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ دوخت و آماده سازی پرچم عزای گنبد امام حسین علیهالسلام در آستانه ماه محرم
کانال منتظران #محبوب
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانمبهفدایت مولای من😔😭💚
🌼🍃از او بگوییم ...
🎧 #حجازی
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
#امام_زمان
کانال منتظران #محبوب
❄حکایتی شنیدنی❄
🏴ارزش گریه بر#امام_حسین علیه السلام در فرمایش امام عصرارواحنافداه 🏴
سيد بحرالعلوم (رحمه الله علیه) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
در بين راه راجع به اين مساله , كه گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مى آمرزد, فكر مى كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد.
بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه السلام مى دهد,مثلادرهرقدمى كه درراه زيارت برمى دارد,ثواب يك حج ويك عمره درنامه عملش نوشته مى شودوبراى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره وكبيره ا ش آمرزيده مى شود؟آن سوارعرب فرمود:تعجب نكن! من براى شمامثالى میآورم تامشكل حل شود.
سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت.
در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چادر, پيرزنى را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه عنيزه اى داشتند (بز شيرده) و از راه مصرف شير اين بز, زندگى خود را مى گرداندند.
وقتى سلطان وارد شد, او را نشناختند, ولى به خاطر پذيرايى از مهمان , آن بز را سربريده و كباب كردند, زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد, از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم , چه عملى بايد انجام بدهم؟ يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
ديگرى كه از وزراء بود, گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است , زيرا اگر
سلطنت و تاج و تختم
را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام.
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد, نبايد تعجب نمود, چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (علیه السلام) بدهد, پس هر كارى كه مى تواند, انجام مى دهد, يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گريه كنندگان آن حضرت , درجاتى عنايت مى كند.
در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد ( کتاب نجم الثاقب)
❄اللهم عجل لولیک الفرج❄
#محرم
کانال منتظران محبوب
حکایتی عجیب در
❄❄❄❄❄❄❄
اهمیت #شکر_گزاری وآثار گفتن جمله (الحمدلله رب العالمین)
❄❄❄❄❄❄❄
#امام_صادق علیه السلام در سرزمین (منا)بودند که فقیری نزد آن حضرت آمد،ایشان دستور دادند یک خوشه انگور به او بدهند، فقیر گفت: به این نیازی ندارم،پول می خواهم. حضرت فرمودند:خدا برایت گشایشی قرار دهد، آن فرد با دست خالی رفت، بعد فقیردیگری آمد وحضرت فرمودند: سه دانه انگور به او دادند، فقیر آن سه دانه را گرفت وگفت((الحمدلله رب العالمین)) که به من روزی داد.
حضرت که این صحنه را دیدند،به او گفتند:صبر کن، آنگاه به اندازه دو کف دستشان به او انگور دادند،آن مرد گرفت وگفت(الحمدلله رب العالمین)).
حضرت فرمودند: صبر کن.به خدمتکارشان فرمودند:چند درهم همراه توست؟
گفت:
حدود بیست درهم حضرت فرمود:همه را به او بدهید. آن مرد درهم ها را گرفت وگفت((الحمدلله رب العالمین)).
خدایا! این بخشش از جانب تو است، تو واحدی وشریکی برایت نیست.
باز حضرت فرمود:بایست. آنگاه پیراهنی که بر تن داشتند آن را در آورده به او گفتند: این را بپوش.
آن مرد پیراهن را پوشید وگفت(( الحمدلله رب العالمین))که مرا پوشانید وخوشحالم کرد، ای بنده خدا خدایت پاداش دهد، با همین جمله خداحافظی کرد ورفت. راوی گوید: گمان ما این بود که اگر خداحافظی نمی کرد،حضرت همین طور به او می بخشید،چون هر وقت می گفت((الحمدلله )) چیزی به او می داد.
(منبع کتاب آیین بندگی ونیایش).
@montazeranmahbob
🔹 سلام جمکران! اینجا، یعنی زیر سقف خانهات، هر نفسی که میکشم، هر لحظه و هر دم، عطر پیراهن امامم را استشمام میکنم. و چه قداستی دارد فرشهایت! قدمگاهِ امامِ عزیزتر از جانم... دلم میخواهد، وجب به وجب، رَج به رَج و تمام تار و پودش را غرق سجده کنم.
🔸 میگویند آرزو بر جوانان عیب نیست! شاید در همین حوالی، کنار همین حوض یا کنار آن نیمکتها و شاید هم نزدیک در ورودی، مولایم را ملاقات کنم. نه اینکه او را نشناسم، نه! دلم میخواد با همین دو چشم خسته و منتظر، عزیزم را ببینم و بشناسم، از شوق بمیرم و باز به عشق دوباره دیدنش، زنده شوم...
🔹 آنقدر از ته دل بخندم که غرق گریه شوم و خودم را، گذشتهام را و غبار تمام لحظههایی که بییادش سپری کردم را با اشکهای پشیمانی بشویم و بگویم: «آقاجان! کنارم بمان! از وقتی که تو را شناختم، هر روز قلبم برایت میتپد، هر روز دلتنگت میشوم. هر روز دوستت دارم... »
🔸 و تو ای جمکران! ای رفیق رازهای مگو! اگر محبوبم را ملاقات کردم، یادت باشد که این خوشرنگترین خاطرهٔ زندگیام را در کتابچهٔ دلت، فصل خاطرات غیبت، صفحهٔ ملاقات با امام، به یادگار ثبت کنی.
✍ از طرف عاشقی که از انتظار سیر نمیشو
@montazeranmahbob